يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم.
به این پست پسند نزنید :سوت:لطفا اگه خیلی میخواین دست و دلبازیتون رو نشون بدید از گزینه سپاس استفاده کنید :خنده1: