مشاعره ی دخترانه و پسرانه

[NaBuT]

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد

 

[fatemeh]

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم​

 

[baroon]

گفت احوالت چطور است؟
گفتمش عالی است
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیز مغول!​

 

[fatemeh]

ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم​

هیچ نه معلوم شد آه! که من کیستم؟
موج زخود رفته ای تیز خرامید و گفت:
«هستم اگر می روم، گر نروم نیستم».............محمد اقبال لاهوری​

 

[سیاوش عشق]

من غنچه ام که با نفس يک نسيم صبح
از لطف بي کران تو لب باز مي کنم

 

[fatemeh]

[h=5]عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت
ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند...


رهی معیری

 

[Mans0ur]

سحر مقابل چشمم


پرنده در دستم


گره اگر بگشایم


جهان پرواز است



​

 

[fatemeh]

در آن نفس كه بمیرم در آرزوی تو باشم
​

بدان امید دهم جان كه خاک كوی تو باشم



​

سعدی​

​

 

[معصومه بانو]

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

 

[Mans0ur]

تو خود شعري و چون سحر و پري افسانه را ماني

به افسون کدامين شعر در دام من افتادي​

​

 

[fatemeh]

وصال او ز عمر جاودان بِه ​

خداوندا مرا آن «دِه» که آن «بِه»
​

​

حافظ​

​

 

[Mans0ur]

چه آسان می نمود اول غم دریا ببوی سود


غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی ارزد​

 

[fatemeh]

آنان که محیط فضل آداب شدند... در جمع کمال شمع اصحاب شدند​

ره زین شب تاریک نبردند به روز .... گفتند فسانه ای و در خواب شدند


​

"خیام"
​

 

[MR.Black]

کم خور و کم نوش اندر این جهان

تا که حق در دیده ات گردد عیان

 

[کیمیا]

نسرین به سر ببسته ز نو دستار
لاله به کف نهاده ز نو ساغر

 

[Mans0ur]

​

 

[MR.Black]

خشک سیم و خشک چوب و خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست

 

[کیمیا]

ترا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی را

 

[Mans0ur]

​

 

[fatemeh]

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو​

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو​

​