• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معرفی استان اردبیل

Nicol

متخصص بخش گردشگری
دین اردبیلیان قبل از اسلام

ساكنان باستانی اردبیل كه از طایفه ماد و بازماندگان بومیان اولیه بوده اند و به قول مورخان ، مذهب هورمزدپرستی داشته اند هنگامی كه زردشت قیام كرد و دردشت مغان و اردبیل و دامنه های سبلان به تبلیغ احكام دین پرداخته جمعی از مردم بدان آئین گرویده اند. از نوشته مورخان چنین بر میآید كه ما از آئین هورمزدپرستی اطلاعی نداریم ولی زردشت آن دین را از اباطیل و اوهام زدود و آئین زردشت همان دین اصلاح شده مردم باستان شد درآن صورت باید قبول كرد كه دین مذكور مثل آئین زردشت مبتنی بر ثنویت بوده و درمقابل هورمزد كه آفریننده نور و نیكی ها بوده است به وجود خبیثی نیز اعتقاد داشته اند كه خالق بدیها وتاریكیها بوده است و زردشت پس از آنكه آن دین را از خرافات پاك ساخته این دو منشاء قدرت رابه نامهای "اهورامزدا " و " انگره مینیو" یا اهریمن معرفی كرده است.



دین اردبیلیان بعدازظهور اسلام

پس ازآنكه اردبیل به دست سپاه عرب گشاده شد دین اسلام جانشین آئین گذشته گشت به طوریكه اولین مسجد جامع اسلام این شهر درسال 35 یا 36 هجری به وسیله اشعب بن القیس الكندی ساخته شد و اعتقاد به وجود یگانه ، جانشین ثنویت كیش زردشتی گردید مردم دراندك زمانی به احكام قرآن و اصول دیانت جدید آشنائی یافتند و اهل عطا ، كه وعاظ و مبلغین موظف اسلامی بودند ، آنان را به وظایف و تكالیف شرعی آگاه ساختند.



اردبیل ومذهب تشیع

در اردبیل نیز با آنكه مذهب شایع آئین شافعی بود باز كسانی به خاندان حضرت علی ارادت می ورزیدند و هروقت مقتضیات زمان برای ترویج آن كیش مساعد می گشت به تبلیغ تشیع می پرداختند. در اردبیل ، با نفوذ و قدرتی كه فرزندان شیخ صفی الدین به دست آوردند ، شیعیگری رواج یافت و شیخ جنید و شیخ حیدر صفوی ، جد و پدرشاه اسماعیل اول ، در زمان خود به حمایت از آن مذهب برخاستند وخود شاه اسماعیل نیز ،پس از آنكه بر اریكه قدرت تكیه زد ، آن را مذهب رسمی ایرانیان گردانید از آن تاریخ مردم این شهر مذهب تشیع اختیاركردند وكنون نیز بدان مذهبند. به هر حال شیعیان اردبیل امام دوازدهم راحی وغائب می دانند و معتقدند پس از آنكه به امر خدا ظهوركرد دنیا را پر از عدل و داد خواهد كرد.
تغییرات فرهنگ را در این باب می توان به تغییرات تعلیم وتربییت و رشد فكری و علمی و معنوی اردبیل درطی زمان اختصاص داد.
تعلیم وتربیت از لحاظ تاریخ ، با پیدایش خود بشر تعلیم تربیت نیز آغاز گشته است با این تفاوت كه با وجود وحدت هدف ، محتوای این دوكلمه در هر دوره ای با دوره های دیگر متفاوت بوده است. ما در همان سده های اولیه اسلام به نام دانشمندانی از اردبیل برمی خوریم كه نه تنها درمحدوده آذربایجان نشر علم و دانش می نموده اند بلكه برخی از آنان ، مثل ابوجعفر بن محمد اردبیلی از حافظان بنام قرآن بوده اند آنچه دركتابهای تاریخ در باب مدارس قدیم این شهر به چشم می خورد حكایت ازآن دارد كه اردبیل در دوره های بعد نیز از مراكز مهم تعلیم و تربیت و علوم قدیمه بوده و مخصوصاً در زمان شیخ صفی الدین وفرزندانش رونق زیادی داشته است. به هر تقدیر شیوه تعلیم وتعلم قرنها در اردبیل به صورت متد قدیمی بوده وخانقاهها ومساجد و مدارس علوم دینی و مكتبخانه ها به عنوان عمده ترین مراكز آموزشی به شمار می آیند. تغییر شرایط جهانی وگشوده شدن باب علم و دانش در غرب كه حاصل رنسانس دركشورهای غربی بود شیوه آموزشی را تغییر بنیادی داده وآن را از هر جهت دگرگون كرد ایجاد مدارس جدید بابرنامه های آموزشی علوم ریاضی وتجربی وجغرافیا و جامعه شناسی و تشكیل دانشگاههای بزرگ و انجام تحقیقات و پژوهشهای وسیع علمی راه جدیدی را برای پویندگان دانش بشری گشود. با وجود اینكه تقریبا پنجاه سال پس از تاسیس دارالفنون درتهران اولین سنگ بنای مدرسه جدید در اردبیل به نام مدرسه نصریه توسط محمد ولیخان تنگابنی گذاشته شد ، اولین فعالیت آموزش عالی درشهرستان اردبیل از سال 1357 آغاز به كاركرد كه از آن زمان تا كنون دانشگاه پیام نور واحد اردبیل و دانشگاه آزاد واحد اردبیل و دانشگاه محقق اردبیلی و علوم پزشكی در رشته های مختلف و هم چنین ایجاد دانشگاهها درشهرستانهای تابعه براعتلای علم ودانش دراردبیل گام برمی دارند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

آئین نوروز باستانی در اردبیل :

تكم وتكمچی

ازسنن تاریخی مردم اردبیل به جای آوردن مراسم جشن نوروز باستانی است. تشریفات برگزاری این جشن ، نسبت به نقاط دیگر ایران ، تا حدی مفصل و وسیعتر بوده است. تكم شیطانكی بود كه بشكل حیوان چهار دست و پا از تخته می ساختند و آنرا با پارچه های رنگارنگ و تكه های آینه بطرز زیبایی می آراستند و در زیر شكم بر انتهای چوب نازكی متصل می ساختند این چوب از سوراخی كه در وسط صفحه تخته ای تعبیه شده بود می گذشت و به آسانی در آن سوراخ بالا وپائین می رفت.



تكمچی

یعنی صاحب تكم ، صفحه تخته را بطور افقی دریك دست نگه می داشت و با دست دیگر انتهای چوبی راكه تكم برآن نصب شده بود و در زیر تخته بالا وپائین می برد و بدین طریق مجسمه چوبی در روی تخته بحركت در می آمد و دستها و پاها و زیر شكمش با برخورد برآن تخته صدائی بوجود می آوردكه چون ریتم و آهنگ مخصوصی داشت مثل صدای ضرب برای انسان خوش آیند بود. تكمچی با این حركت دست و آهنگ آوازها وتصنیفهائی نیز می خواند و از راه چشم وگوش تماشاگران را محفوظ می ساخت و چون تكم مخصوص نوروز بود تصانیف و آوازها نیز همواره درباره بهار و عید سروده می شد تكمچی تقریبا از یك ماه به عید مانده پیدا می شدند و بدر خانه ها می آمدند و رسیدن بهار و نوروز را مژده می داد.



بایرام پایی

یكی ازمراسم زیبای اردبیل ، درایام نوروز ، فرستادن شام برای ارحام بود. بایرام پایی یعنی سهم و حصه عید ، می گفتند همواره از طرف كسان دختری كه به خانه شوهر رفته بود ، فرستاده می‌شد. شام را در مجموعه های مسی بزرگی می چیدند مقدار آن ، باتوجه به افراد خانواده ای كه به آنجا فرستاده می شد ، كم و زیاد می گردید. پلو را در روی دوری های چینی می كشیدند و هر غذاهای موردنظر را در ظرفهای جداگانه در مجموعه می گذاردند و روی آنها سرپوشهای مسین سفید شده تمیزی قرار می دادند بر روی مجموعه هم روپوش مخملی یا ترمه یا زری بسیار زیبایی ،كه به شكل دایره و با ریشه های طلائی و سیمین جالبی دوخته شده بود می كشیدند حمال غذاها را در خانه ای كه برده بود می گذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوشها را با خود برمی گردانید.



مراسم نوروز

فاصله بین چهارشنبه سوری و نوروز یك نوع دوران فترت بود و معمولاً بانوان درخانه كارهای نظافت را تكمیل می كردند و مردان نیز مشغول خرید و فروش لوازم عید می گشتند تا بالاخره نوروز فرا می رسید در ساعت تحویل سال ، اگر چه نیمه شب هم بود ، همه افراد خانواده بیدار گشته سر سفره تحویل می نشستند. سفره تحویل یكی دو ساعت قبل از لحظه تحویل گسترده می شد و اولین چیزی كه در آن قرار می دادند قرآن مجید بود در این سفره علاوه بر هفت سین ، شیرینی ، میوه ، آجیل و خشكبار هم می گذشتند و آینه ، سكه طلا یا نقره سماق و برنج وگندم از لوازم این سفره به شمار می آمد. قبل از ساعت تحویل همه وضو می گرفتند و در لحظاتی كه سال در شرف تجدید بود سكوت مطلقی حكمفرما می شد و لحظه ای فرا می رسید كه هر كس توجه خاصی به مبدا پیدا كند و سلامت وسعادت وكامیابی در سال جدید را از خدای بزرگ بخواهد چون سال تحویل می شد اولین كار با باز كردن و نگاه كردن قرآن مجید و بوسیدن آن آغاز می گشت و در این مراسم به طور كلی از حیث نوبت رعایت تقدم سن می گردید بعد از این تشریفات اولین فرد ممیز ،كه سنش كوچكتر از همه بود گلابدان بدست گرفته به افراد خانواده گلاب می داد اگر این خانه متعلق به بزرگترین فرد آن خانواده بود به فاصله كمتری از تحویل سال ، اولاد واحفاد وكسان او ، كه خانه و زندگی مستقلی داشتند برای زیارت او وعرض تبریك می آمدند و قبل از آنكه سفره تحویل برچیده شود ادای احترام می كردند و بدین ترتیب دید و بازدیدهای عید آغاز می گشت و بزرگتران ، پرداخت عیدی را به قدر امكانات مالی و موقعیت خانوادگی به كوچكتران به ویژه كودكان و مستخدمین خانواده ، عیدی می دادند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
چهارشنبه سوری

چهار شنبه آخر سال را چهار شنبه سوری می خوانند ولی سابقا در اردبیل آنرا "گل چهارشنبه" می گفتند زیرا همه خانه ها مثل گل تمیز گشته است چون ظهر روز سه شنبه آخر سال شمسی می گذشت دركوچه و بازار صدای بمب و ترقه آغاز می گشت رسمیت جشن امشب چنین بود كه اندكی بعد از غروب خورشید ، بوته های گون و خار را در پشت بام یا حیاط خانه آتش می زدند وبعد از آن شروع به استفاده از وسایل دیگر آتشبازی می كردند بعد از صرف شام سفره چهارشنبه سوری گسترده می شد. در این سفره هر خانواده بر طبق رسم خود شیرینی ، خشكبار ، آجیل و با شمعهای رنگین منور و مزین می نمود. شب چهارشنبه سوری فالگیری نیز دیده می شود بدین معنی كه دخترها در اوایل شب پشت در خانه های خود می ایستادند و از لای در سخنانی را كه رهگذران می گفتند به عنوان فال تعبیر وتفسیر می كردند و اما پسرهای جوان كمربند های پارچه ای یا دستمال خود را از پنجره اطاق همسایه یا كسان خود ، بدرون اطاق می انداختند صاحبخانه ، بدون آنكه درصدد شناختن هویت آن برآید ، مقداری آجیل یا شیرینی بر دستمال یا گوشه كمربند می بست وبه طرف صاحب آن می انداخت.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
موقعيت جغرافيايي استان اردبيل

استان اردبيل در شمال غربي فلات ايران، با بيش از 18 هزار و 50 كيلومتر مربع، يك درصد مساحت كل كشور را تشكيل مي دهد. اين استان از شمال به رود ارس، دشت مغان و بالها رود در جمهوري آذربايجان، از شرق به رشته كوههاي طالش و بغرو در استان گيلان، از جنوب به رشته كوه ها، دره ها و جلگه هاي به هم پيوسته استان زنجان و از غرب به استان آذربايجان شرقي محدود است .
چهار شهرستان اين استان در طول 5/282 كيلومتر با جمهوري آذربايجان هم مرز هستند. در 159 كيلومتر از اين مرز، رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند. در طول اين مرز، استان اردبيل با جمهوري آذربايجان از دو نقطه اصلاندوز و بيله سوار ارتباط دارد. آذربايجان شرقي مرزهاي مشترك با شهرستانهاي پارس آباد، مشكين شهر، اردبيل و خلخال دارد. استان اردبيل همچنين در جنوب با استان زنجان همجوار است. اين استان از مشرق با استان گيلان از طريق شهرهاي اردبيل و خلخال و رشته كوه طالش همسايه مي باشد. راه ارتباطي استان اردبيل با مركز كشور از طريق محور اردبيل ـ آستارا ( گردنه حيران ) واز راه رشت و
قزوين به تهران ميسر مي شود. استان اردبيل به پيشنهاد دولت و تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از محدوده سياسي ـ اداري استان آذربايجانشرقي جدا شده و به عنوان استاني مستقل در تقسيمات كشوري جاي گرفت .
اين استان داراي شش شهرستان، 16 بخش، شش دهستان و2193 آبادي است. شهرستان اردبيل داراي چهار نوع آب وهواي مديترانه اي گرم، مديترانه اي معتدل، كوهستاني سرد و معتدل است . شهرستان اردبيل يكي از مناطق سردسير ايران است و بين پنج تا هشت ماه از سال سرد است.
استان اردبيل، مانند بسياری از مناطق مستعد کشور در زمينه بافت انواع زيراندازها دارای قدمت و اصالت بوده و صنعتگران و هنرمندان روستايی و شهری با عرضه هنر و استعدادهای درخشان خود، توانسته اند نمونه های بارزی از آثار نفيس و ارزنده صنايع دستی را با نام منطقه خود به ثبت برسانند. قالی بافی, ورنی بافی و جاجيم بافی که تقريباً منحصر بفرد بوده و در مناطقی همچون مغان و خلخال توسط هنرمندان بافته می شود. و يا بافت گليم و مسند که کار خاص هنرمندان بخش های نمين و عنبران و گرمی و خلخال است، از صنايع دستی شاخص استان اردبيل است.
قالی بافی:
قالی بافی در استان اردبيل دارای سابقه طولانی است. قالی هايی با گره ترکی و طرحهائی چون هراتی، مشايخی، گلدانی، ظل السلطان و ترنجدار شيخ صفی در اين منطقه بافته می شود.
بی مناسبت نيست که به قالی معروف اردبيل که شهره خاص و عام است نيز اشاره ای داشته باشيم.

قالی اردبيل:
اين قالی مشهور از آن جهت قالی اردبيل ناميده می شود که از مسجدی واقع در مصلّی اردبيل که شاه اسماعيل و جد او شيخ صفی الدين (که سلسله صفويه نام خود را از او گرفته) مدفون شده اند، به دست آمده است. اين قالی بنابه توصيه "ويليام موريس" از شرکت "ونيست رابينسون" خريداری شد که شرکت مزبور آن را از شرکت "زيگلر" واقع در تبريز خريده بود. قالی اردبيل از نظر طرح و بافت يکی از نفيس ترين و مشهورترين قالی های جهان است. از لحاظ تاريخی نيز سند و مدرک مهمی محسوب می شود زيرا دارای تاريخ و امضاء است، و از اين رو هسته مرکزی گروه قالی های ترنجدان ياسبک مشابه است که با اطمينان کامل می توان آن را متعلق به اواسط قرن شانزدهم دانست. چه قالی در سال 1539 ميلادی(946ه. ق.) يعنی در سيزدهمين سال سلطنت پنجاه و دوساله شاه طهماسب بافته شده است. تار و پود اين قالی ابريشم و گره آن فارسی است و در هراينج مربع تقريباً 19 × 17 گره دارد، که مساوی بهترين نوع قالی کاشان است. قالی اردبيل برخلاف بسياری ديگر از قالی های مشهور آن زمان طرحی آرام دارد و فاقد تصاوير حيوان و انسان است، چه هدف از بافت قالی استفاده از آن در مکانی مقدس بوده است. قالی در تبريز و در دربار شاه طهماسب که تبريز را به پايتختی برگزيده بود و در کارگاههای سلطنتی بافته شده است.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
گليم بافی :
با توجه به مواد اوليه فراوان و آشنايی اغلب صنعتگران هنرمند روستائی استان اردبيل به بافت گليم، اين رشته از صنايع دستی در بسياری از شهرها و روستاهای اين استان رواج داشته و از معروفيت خاصی برخوردار است. به طور مثال می توان از گليم نمين يا عنبران گرمی و خلخال نام برد. نوعی از گليم مناطق مزبور که به "مسند" شهرت دارد و معمولاً در اندازه 5/1 × 1 متر بافته می شود، دارای کيفيت بالائی است و بافندگان سليقه و هنر زيادی را در بافت و ترکيب رنگ و طرح آن به کار می برند. گليم های مسند، گليم های دورو است. نوع ديگر زيرانداز "ورنی" يا گليم سوماک است که مهمترين مراکز توليد آن مناطق عشايری و روستايی مغان، بيله سوار، پارس آباد و مشکين شهر است. طرحها و نقش های زيادی رامی توان در گليم های توليدی مناطق اردبيل مشاهده نمود، از جمله نقش های لچک و ترنج و لچک تکرار شوند.
تفاوت گليم های ساده يا دوروی توليد شده در استان اردبيل درطرحها و نقش ها و گاه ابعاد و اندازه های آن است. مثلاً گليم های ساده توليد شده در مغان به اصطلاح دراز و باريک با طولی در حدود 3 تا 5 متر و عرضی حدود يک متر است و معمولاً در دو قسمت بافته و از جهت طولی به نحو مخصوصی به هم دوخته می شود. ضمن آن که در مناطق عشايری استان بيشتر به استفاده از چله پشمی در توليد کار تمايل دارند و کمتر از نخ پنبه ای به عنوان چله يا تار استفاده می کنند.
گليم های توليدی خلخال در اندازه 5/1 × 3 متر مربع است و طرح گليم نيز معمولاً با يک يا چند ترنج و يک حاشيه همراه است ومتن زمينه از يک رنگ است و خرده نقشی ندارد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
ورني :
ورنی که گاه به آن گليم سوزنی نيز گفته می شود، نه تنها يکی از گليم های معروف اردبيل بلکه يکی از شاخصترين "سوماک" های ايران است. اين نوع زيرانداز در آثار پژوهشگران خارجی به نام "سوماک" معروف است و منسوب به شهر "شوماخی" در قفقاز است، ضمناً در ميان عشاير جمهوری های آذربايجان و ترکيه نيز ورنی با نقش هايی کم و بيش شبيه ورنی اردبيل و به همين نام شهرت دارد. بافت "ورنی" در ايران تنها در بين ايلات و عشاير استانهای آذربايجان شرقی و اردبيل رواج دارد و روستائيان استانهای مذکور نيز به دليل آميختگی با اين عشاير به بافت اين نوع گليم زيبا و منحصر به فرد می پردازند. "ال سون" ها و نيز عشاير "ارسباران" عمده ترين توليد کنندگان ورنی هستند. تفاوتی که در بافت گليم و "ورنی" وجود دارد اين است که در گليم، بافت به صورت گره های منقطع انجام می شود و نقوش آن توسط پود شکل می گيرد و تار بوسيله پود کاملاً پوشيده می شود، در حاليکه در بافت ورنی ايجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل می شود و تار و پود هر دو پوشيده است. پود اضافی، که پود اصلی خوانده می شود، مانند پود گليم به صورت ساده از بين تارها عبور نمی کند، بلکه به دور تار حرکت پيچشی و غيره منقطع دارد. متداول ترين مصارف ورنی شامل خورجين، مفرش(رختخواب پيچ يا فرمش) و زيراندازهايی است که غالباً در اندازه های 3/1×1 متر و 5/1×1 متر روی دارهای عمودی بافته می شود. بافندگان ورنی از نقش هايی چون گوزن, آهو, گرگ, سگ گله, بوقلمون, مرغ و خروس, شغال, روباره, پرندگان محلی و ... به گونه ای بسيار زيبا و به صورت هندسی استفاده می کنند.
جاجيم بافی:
بافت جاجيم در اکثر روستاها و مناطق عشايری اردبيل دارای سابقه ديرينه است و به علت وجود مواد اوليه در بين دامداران و عشاير تقريباً اغلب خانواده ها به اين فن آشنائی دارند. در استان اردبيل, منطقه خلخال, از نظر نوع بافت و ميزان توليد آن, از مراکز مهم جاجيم بافی اردبيل به شمار می رود. موارد استفاده از جاجيم شامل پشتی و رويه تکميلی کيف و ساک و مبلمان است. نقش های جاجيم به دو صورت ساده و گلدار طراحی می شود. نوع ساده آن با تعيير رنگ تارها به صورت راه راه بافته می شود و نوع گلدار آن که بيشتر مورد استفاده قرار می گيرد به عنوان رويه کرسی, پشتی, انواع ساک و کيف به کار می رود. اندازه جاجيم معمولاً دارای عرض 20 تا 30 سانتيمتر و به طول دلخواه تا 70 متر است. پس از اتمام بافت و دوختن کناره های عرض جاجيم بر اساس نوع مصرف, قابل استفاده است.
 
بالا