• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معرفی و نقد فيلم مورفين | Morphine

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
ورفین : Morphine یا Morfiy ( به روسی : Морфій )
محصول 2008 روسیه
کارگردان : آلکسی بالابانوف
نویسنده : میخائیل بولگاکف
ژانر : درام
200px-%D0%9C%D0%BE%D1%80%D1%84%D1%96%D0%B9.jpg


كافه نقد



یادداشتی بر فیلم مرفین

زمان فیلم اوائل قرن بیستم است. پزشک جوان و بی تجربه یی برای کار در بیمارستان به روستایی دور افتاده فرستاده میشود. او تنها دکتر در دسترس است و باید شدیدا کار کند تا بتواند احترام و اعتماد اهالی، و نیز همکارانش شامل دو پرستار و یک بهیار، را به خود جلب کند. پزشک پس از تزریق واکسن دیفتری و به دلیل آلرژی نسبت به آن مجبور به مصرف مرفین میشود و پرستاری به نام آنا در تزریق به او کمک میکند که در اثر مصرف پیوسته مرفین به تدریج به ورطه اعتیاد به آن میافتد.
فیلم بر اساس کتاب «مرفین»، منتشر شده در سال ۱۹۲۶، ساخته شده است. بولگاکف در جنگ جهانی اول بطور داوطلبانه به صلیب سرخ پیوست و مستقیماً به خط مقدم جبهه فرستاده شد. دستکم برای دو بار سخت مجروح شد و تا مدتها از درد این جراحت در عذاب و رنج بود. برای کاهش درد، مخصوصاً دردهای شکمی، بولگاکف به خود مرفین تزریق میکرد تا جایی که در عرض یک سال به آن معتاد شد. در سال ۱۹۱۸ او ترک اعتیاد کرد و دیگر هرگز آن را مصرف نکرد. کتاب مذکور، و نیز بخشهایی از فیلم، بر گرفته از این دوران اعتیاد او میباشند. بولگاکف در سال ۱۹۱۶ از دانشکده پزشکی دانشگاه کیف فارغالتحصیل شد و برای طبابت و جراحی به یکی از شهرستانها برای خدمت پزشکی فرستاده شد. تجربیاتش از آن دوران بعدها در کتابی به نام «یادداشتهای پزشک دهکده» به چاپ رسید.

نکته یی که از دید تماشاگر این فیلم پنهان نمیماند مایههای طنزی است که در این خاطرات به کار رفته اند. بولگاکف در آن شرائط سخت روحی و جسمی اش به هیچ وجه از طنز در نوشتن این کتاب غافل نمیشود گویی این طنز راهی برای تاب آوردن شرائطی که او در آن قرار گرفته میباشد. او با توجه به بی تجربه گی خود و اضطراب در برابر ناشناخته، که مراجعه بیماری در وضعیت وخیم میتواند یکی از آنها باشد، نوشته اش را با واقعیت تجربیاتش پیوند میزند و آن را در برابر چشمان مخاطب قرار میدهد: در این فیلم او را میبینیم که برای اولین بار عمل قطع عضو، برای حفظ جان مصدوم، را انجام میدهد و پیش از آنکه چنین کند شتابان به اتاقش میرود و نگاهی به کتاب پزشکی اش میاندازد تا آناتومی آن اندام را مرور کند. در جایی دیگر وقتی با زنی حامله، که برای وضع حمل آورده اند، رو به رو میشود، به بهانه سیگار کشیدن، به شتاب مسیر اتاق عمل و دفتر کارش را میپیماید تا بتواند نگاهی به کتابش بیندازد.
در پسزمینه فیلم میتوان حضور انقلاب ۱۹۱۷ را هم احساس کرد و دید، اگرچه اشاره مستقیمی به آن نمیشود اما در خلال صحبتها و گاه در تک صحنههایی حضور آن کاملا محسوس میشود.

برای کسانی که با کتاب و ادبیات میانهای ندارند این فیلم میتواند بدیلی، البته نه چندان مناسب، برای ناسازگاریشان با کتاب و نوشته باشد.




حمیدرضا بهمن زاد

كافه نقد
 
بالا