• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مـــــــــــادر

Maryam

متخصص بخش ادبیات



mother-and-child-1a.jpg


مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه
مادرم نیست
در چشم هاي مادر آبي آسماني
روًياي سبز نوروز
معناي زندگاني ...


 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
304678_267768329910351_172417702778748_894188_313534924_n.jpg

به بهشت نمی روم، اگر مادرم آنجا نباشد…

(حسین پناهی)

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
Persian-Star.org_021.jpg

در طول زندگی ام هر چه خوبی کردم همه را مدیون فرشته ای هستم که همواره مادر صدایش کردم.

آبراهام لینکلن

 

نیکا

متخصص بخش معماری


114219160191171661141593021020961762924228.jpg



مادر
بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز ببالین گرم تست

شهریار
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
مردی مقابل گلفروشی ایستاده بود و می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید: «دختر خوب، چرا گریه می‌کنی؟»
دختر در حالی که گریه می‌کرد گفت: «می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی فقط ۷۵ سنت دارم در حالی که گل رز ۲ دلار می‌شود.» مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا من برای تو یک شاخه رز قشنگ می‌خرم.


وقتی از گلفروشی خارج شدند مرد به دختر گفت: مادرت کجاست؟ می‌خواهی تو را برسانم؟
دختر دست مرد را گرفت و گفت: «آنجا» و به قبرستان آن طرف خیابان اشاره کرد.
مرد او را به قبرستان برد و دختر روی یک قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت.
مرد دلش گرفت.. طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و ۲۰۰ مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد!

gol_modar1.jpg
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم

تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم
و همین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود
خودم را از تو دور کرده ام ، با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست
تو مامن و سرپناه من هستی
که مرا از گزندها و آسیب‌ها حفظ می‌کنی
من از دیوارها می‌گذرم و پرواز می‌کنم
و تمام کارهایی را که باید ، انجام می‌دهم تا در پناه تو باشم
شاید من یاغی وسرکش باشم

اما می‌دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است
من منتظر لبخند درخشان و پر غرور تو هستم ، مادر
لبخندی که هر گره ای را باز می‌کند
برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متاسفم
اما بعد از طوفان‌های کوچک
این آرامش است که پا برجا خواهد ماند.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید،اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد:در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد.
اما کودک هنوز اطمینان نداشت که می‌خواهد برود یا نه: اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این‌ها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خوان دو هر روز به تو لبخند خواهد زد تو
عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.

کودک ادامه داد: من چگونه می‌توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی‌دانم؟..خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو، زیباترین و شیرین‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟ اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست‌هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان‌های بدی هم زندگی می‌کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود.
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.او به آرامی‌یک سوال دیگر از خداوند پرسید:خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:نام فرشته ات اهمیتی ندارد،می‌توانی او را مـادر صدا کنی.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


این تاپیک رو خیلی دوست دارممم:13:.
متشکریم مریم جاااان :گل:





اگر ۴ تکه نان خوشمزه باشد و شما ۵ نفر باشید، کسی که اصلاً از مزه ی آن نان خوشش نمی آید، مادر است!


Exis-mother-33634.jpg
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
مـــــــــــــــــــــــادر...................مادر خوب و قشنگم... بدون تو دل من پر درده................
 

فائزه حسین زاده

متخصص روانشناسی
گفتم مادر! ... گفت: جانم
گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ... گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چشمانم
...
اما یک بار نگفتم:
مادر من خوبم
شادم...!

همیشه از درد گفتم
و از رنج.....!

... مادر دوستت دارم ...
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
جز جان هیچ بی بها نبود درکفم
شایسته نثار تو و خاک پای تو

با آنکه شرم آیدم از خانه خراب
خالی مباد در دل ویرانه جای تو
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مرا در کودکی این گفته بودند:
که می باید خدا در آسمان دید

به خواب و چشم کس ، هرگز نیاید
و لیکن میتوانش بیکران دید .

به دل گفتم عجب پیچیده رازیست ،
یقینش میتوان با چشم جان دید .

به دنبالش تمام عمر گشتم.
به جان گفتم : "کجایش پس توان دید"؟!

صدایی هی زدم : "کای خسته برگرد."
که این جا می توان او را عیان دید.

بلی ، چشمم به چشم مادر افتاد.
همان نوری که چشمم در اوان دید.

به خود گفتم : "کجایی ای خداجو" ؟
خدا در چشم مادر می توان دید.


543190_378516395524422_160585603984170_1048137_574609765_n.jpg
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هنوز هم نتوانستم عطری خوش بو تر از عطر مادر بیابم:بغل:

سلامتی همه مادرها که هنوز هم هیچ عطری به خوش بویی آنها پیدا نشده:گل:

 

نیکا

متخصص بخش معماری
[h=6]
" قند" خون مادر بالاست،اما دلش هميشه" شور" ميزند براي ما..

اشكهاي مادر،"مرواريد"شده است در صدف چشمانش

دكترها اسمش را گذاشته اند" آب مرواريد"
:گل:
 

نیکا

متخصص بخش معماری

بی محبت مادر یک قنات بی آبم
مثل راه بی مقصد مثل عکس بی قابم


بی محبت مادر از شکوفه ها دورم
یک کبوتر بی بال یک چراغ بی نورم


بی محبت مادر چون لبان بی لبخند
ساکتم و غمگینم مثل بلبلی دربند


بی محبت مادر در دلم صفايی نیست
از بهار درقلبم هیچ رد پایی نیست



:گل:
 

نیکا

متخصص بخش معماری

از مرگ نمی ترسم

من فقط نگرانم

که در شلوغی آن دنیا

مادرم را پیدا نکنم ...








415145_OwZiyebt.jpg

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مادر فرشته ایست که همیشه میتونی زیر بالش آسوده باشی......
 
بالا