• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

منشاء و معنا و قدمت واژه ترک

چاووش

متخصص بخش ادبیات
واژه ترک محتملا چند هزاره پیش از میلاد پدید آمده است. این نام در سده های پایانی هزاره دوم قبل از میلاد وجود داشت.
برخی از محققان تاریخ و زبان ترکی از جمله خانم “عادله آیدین” بر آنند که نام “ترک” از فعل “دورماق” (ایستادن - توقف کردن) پدید آمده است. روند پیدایی این نام چنین بوده است. فعل دورماق زبان ترکی آذری معاصر، در میان اکثر اقوام ترک آسیای میانه در دوران باستان و معاصر به صورت “تورماق” بکار رفته و می رود. یعنی صدای “د” به “ت” تبدیل می شود. این تبدیل یک تحول عادی فونتیک است.
بخشی از ترکان باستان به سبب ضرورت های اقتصادی زندگی خویش، کوچرو بوده و به صورت اتحادیه های طایفه ای می زیستند. برخی از قبایل و طوایف این اتحادیه ها ،بهر روی، برهبری پیشوایان خویش از ترکیب اتحادیه جدا شده، یکجانشین شدند. این هنگام دیگر قبایل اتحادیه آنان را “توروگ” (صفت فعلی “تورماق” به معنی ساکن شده ،یکجانشین) نامیدند و این واژه بعدها به تدریج به نام برخی قبایل ترک تبدیل شد.
بعدها با به وجود آمدن دولت “گوی ترک” دو صدای پسین منحنی(قالین دوداقلانان) در واژه ” توروق” turuk (یعنی فونم های U) تحت تاثیر صدای نازک “اؤ = ö در کلمه گوی (به معنی خدا و آسمان) قرار گرفته و براساس قانون هماهنگی مصوٌت ها در زبان ترکی به “توروک” Türük (گؤی توروک) تبدیل می شود و کلمه اخیر هنگام کاربرد مستقل آن بصورت “توروک” تلفظ می شود. دولت گوی ترک در سده های هفتم و هشتم میلادی قوام داشت
با رواج الفبای عربی میان ترکان در ادوار متاخرتر این واژه بصورت “تورک” نوشته شده است، از آنجا که در الفبای عربی برای صدای نازک پهن (اینجه دوداقلانان) “او” Ü حرف مستقلی وجود ندارد و این صدا با حرکه مشخص می شود. لذا با اسقاط این حرکه ، کلمه مزبور، هم در تلفظ و هم در کتابت به شکل ” تورک” تحول یافته است.
اصطلاح ترک چگونه و چه زمانی پدید آمده است؟
“ترک” اصطلاحی است که پس از میلاد عمومیت و شمول یافته است. لیکن این واژه مدتها پیش از میلاد بوجود آمده و برخی قبایل ترک به این مسمی گشته اند. این کلمه دارای تلفظ های مختلف بوده است.
ما در منابع عاشوری قبل از میلاد به نام “ترک” بر می خوریم. به نوشته پامپولسکی در منابع آشوری از سکونت “توروگ” ها =ترک ها در حوزه دریاچه ارومیه سخن رفته است. در برخی منابع نشان داده شده است که این گزارش منابع آشوری مربوط به قرن ۱۴ قبل از میلاد است.
در برخی منابع نشان داده است که این گزارش منابع آشوری مربوط به قرن ۱۴ قبل از میلاد است.
در منابع اورارتویی نیز اطلاعاتی مبنی بر سکونت “توروخ”ها در ناحیه اطراف دریاچه ارومیه وجود دارد. از آنجا که اطلاعاتو گزارشات مذکور منابع آشوری و اورارتوئی اشاره به ناحیه واحدی دارند می توان احتمال داد که گزارش هر دو منبع مربوط به قوم واحدی است. مربوط بودن گزارشات منابع اورارتوئی به چندین سده پس از منابع آشوری بیانگر آن است که این قوم (توروگ ها ) قرن های متمادی در اراضی آذربایجان جنوبی سکونت داشته اند.
بنابراین بر اساس منابع موثق تاریخی بطور قطع می توان گفت که از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد تا ۶۱۲ ق . م . و محتملا پیش و پس از این دوران نیز در اراضی اطراف دریاچه ارومیه قبیله یا قبایل و یا اتحادیه قبایل “ترک” سکونت داشته اند
بون ترکها (Bun Turkler)
به نوشته میر علی سیدوف ” بون ترک”ها در سده چهارم قبل از میلاد در آذربایجان و سرزمین های مجاور آن می زیسته اند. به گفته وی در کتابی بنام “کارتلینی نین مراجعتی”قید شده است که وقتی اسکندر پسران “لوتا”را به فرار وا داشت با “بون ترک”های خشمگین مواجه شد. آنان در سواحل رودکی می زیستند و در چهار شهر سکونت داشتند و “بون ترک” و یا”بون توروگ “ها نامیده شده اند. محقق گرجی “ی.س.تاکایشیویلی” این قبایل را ترک دانسته می نویسد:«بون ترک ها یا ترکان و یا تورانیانند»
آکادمیسین مار “بون ترکها” را به معنی “ترکان محلی” دانسته است. برخی دیگر از محققان نیز این نام را “هون ترک” دانسته اند. گرجی تفاوتی میان “بون ترک”ها و قیپچاق”ها نمی بینند. این امری کاملا طبیعی است چرا که زبان ،عادات و رسوم، اعتقادات دینی، شیوه زندگی و… این هر دو قوم یکی بود. هر دوی این اقوام ترک بودند
به نوشته میر علی سیدوف در برخی زبانهای ترکی از جمله در زبان ترکان کومان ،قیرغیز، تاتار و قاراقیرغیز، واژه«بون» به معنی “نسل نژاد”بود بدین ترتیب “بون ترک” به معنی نسل و نژاد ترک بوده است. از اینرو نیز در میان ترکان اتنونیم هایی چون «بون سووار»(نسل سووار=سابیر)، “بون قیپچاق”(نسل قیپچاق)،”بون اوغوز”(نسل اوغوز) وجود داشت. بنابراین اقدامی با نام ترک در دوران پیش از میلادهم در آذربایجان سکونت داشته اند.
“هایلان توروگ”ها(خایلان توروک ها)
در سده پنجم میلادی در آذربایجان شمالی “خایلان توروگ”ها و یا “هون”ها سکونت داشتند. براساس منابع ارمنی پادشاه آنان “آران” نام داشت. به نوشته منابع،هایلان ترک ها جزو اتحادیه طوایف هون بودند که در اواسط سده پنجم قبل از میلاد در قفقاز شمالی می زیستند. سیدوف نشان می دهد که واژه “هایلان” در زبانهای ترکی با شقیردی و اغوزی به معنی “برگزیده”و”محترم”بوده است. بدین ترتیب هایلان ترک به معنی ترکان محتشم می باشد.
تورکوت ها
تورکوت ها طوایفی بودند که با “تلل”ها می زیستند.از این دو قوم “تلل”ها از اتحادیه هون جدا شده و دچار سختی و مشقت شدند. لیکن تورکوت ها زندگی در کنار هون ها را ترجیح دادند. تورکوت ها در دامنه های کوه های آلتای می زیستند و پیشه آنها آهنگری و تا حدودی نیز دامداری بود.
بدین ترتیب اگر چه قوم ترک با این نام (ترک) بصورت عام از دوران پس از میلاد یعنی از عهد دولت گوی ترک بدینسو معروف گشته لیکن واژه ترک از قرن ۱۴ ق.م شناخته است
ریشه زبان ترکی و جایگاه آن در بین دیگر خلقها
هرمن وانبری (Herman vanberi) می نویسد: زیبایی کمال زبان ترکی تا بدان پایه است که جایگاه آن حتی از زبان عربی که گفته می شود :گویا از طرف زبان شناسان زبده ای ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده در اختیار آنان قرار گرفته است، نیز شامختر می باشد و در عین حال ماکس مولر (Max Muller) زبان شناس شهیر قرن ۱۹ م. بر این باور است که:« ابزار گرامری زبان ترکی چنان منظم و قانونمند، چنان کامل می باشد که این تصور را به ذهن متبادر می سازد که شاید بنا به رهنمود یک فرهنگستان، از سوی زبان شناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد…زمانی که ما زبان ترکی را با دقت و موشکافی می آموزیم، با معجزه ای روبرو می شویم که خرد انسانی در عرصه زبان از خود نشان داده است. گفتنی است سازمان بین الملل علمی فرهنگی یونسکو اخیرا طی آماری زبان ترکی را سومین زبان زنده و با قاعده دنیا معرفی کرده است.


سرزمین پهناوری که از قرنها و بلکه هزاره ها پیش از این مسکن اقوام ترک بوده است.
۱- آذربایجان گاهی در زبان عوام همزه آذربایجان تبدیل به «ها» شده و «هاذربایجان» تلفظ می شود
۲- آذربابیجان و اذربیجان در عربی
۳- آذربایغان در سریانی
۴- آذربیگانون و آذربایگانون در یونانی بیزانس
۵- آذربایاقان و آذربادگان در ارمنی
۶- آذربادگان یا آذربایگان در آثار کهن فارسی کلاسیک
۷- آتروپاتنه در یونانی
۸- آتورپاتکان در زبان پارسی میانی (پهلوی)
۹- و تلفظ های دیگری از قبیل آتروپاتس در آثار استرابن ،و…
آنهای که پیدایش این نام را با آتش و آتشکده در این سرزمین مرتبط می دانند. این گفته بیشتر در آثار مورخان دوره اسلامی آمده است. از جمله طبری می نویسد:( آتش خانه های عجم آنجا بودی و عجم آتش را آذر خوانند به زبان پهلوی، از بهر آن آذربایگان می خوانند که در اصل آتش های عجم آنجا داشتندی و پرستیدندی) یاقوت حموی هم می نویسد:( اذر در پهلوی آتش و بایگان به معنی نگهبان است. چون در آنجا آتشکده بسیار بوده ، چنین نامیده شده است. شارل لبول فرانسوی می نویسد: «پرستش این عنصر (آتش) که معبود بزرگ ایران بود در هیچ جا به اندازه آذربایجان باستانی تر و پابرجاتر نبود، همین هست که به این سرزمین نام آذربایجان داده است. تاریخ پژوهانی همچون باتولومه و بوگیولیوبوف نام آذربایجان را ساخته شده از آثار آذر خدای آتش در اوستا می دانند.
در حالی که سیدوف زبانشناس مشهور ترک بر این باور است که مادام که تاریخ پیدایش واژه آذربایجان ، مفهوم و مضمونش، اتحادیه قبیله ای آفریننده این واژه اندیشه های اجتماعی ، سیاسی مردم این سامان در ادوار گذشته، به اندازه کافی آموخته نشده باشد. تحقیقات معمولی راه به جای نخواهد برد چرا که در ترکیب واژه آذربایجان با بینش های اجتماعی اساطیر و جهان بینی ساکنان این سرزمین پیوند تنگاتنگ دارد. وی کلمه آذربایگان را به که بعد ها تبدیل به آذربایجان شده ، متشکل از اجزای آذ-ار-گان می داند و آنها را چنین معنی می کند:
آذ : در لغت بع معنی اغور و نیت خیر و نامه طایفه ای ترک زبان نیز بوده است.
ار : دارای منشا ترکی و به معنی فرد، انسان، مرد و جوانمرد است . این واژه به صورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده ، آنها را تبدیل به نام قبایل و طوایف و اقوام می کنند. به عنوان مثال آو - ار(آوار = دسته ای از ترکان) و قاج + آر(قاجار = دسته ای از ترکان)
بای: بای ، بی ، بیک،بیگ ،بگ، به معنی توانگر ، رئیس قبیله ، حاکم و…
گان : در زبانهای ترکی با قبول تغییرات آوایی دارای معانی زیادی چون پدر ، خاقان، و… می شود
آذر : آذ + ار در زبان ترکی به معنی مبارک و میمون و نیز سرخ گونه است.گویا با این کلمات خورشید را اراده می کردند. زیرا که خورشید خلاق و مبارک و حرک بخش پنداشته می شده است. آذر نام خدای سعد و خیرخواهی نیز بوده که قبیله یا اتحادیه قبیله ای خویشتن را به نام خدای خویش می نامیده است. اکنون با توجه به مراتب مذکور، آذربایگان یعنی آذ - ار - بای - گان بنا به دریافت سیدوف به معنی پدر توانگر انسان آذ و به عبارت دیگر به معنی پدر توانگر مبارک می باشد. گفتنی است که نظر سیدوف مورد قبول اکثر نویسندگان و محققان ترک می باشد.
 
بالا