• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ناباروري آخر خط است؟

Last Star

متخصص بخش روانشناسی
الهه رضاييان/ ندا احمدلو/ ياسمين ثريا/به بهانه پخش مجموعه تلويزيوني «خداحافظ بچه» در شب‌هاي ماه مبارک رمضان
ناباروري آخر خط است؟

«خداحافظ بچه» نام مجموعه‌اي است كه اين روزها از تلويزيون در حال پخش است. اين مجموعه زوج جوان و نسبتا خوشبختي را به تصوير مي‌كشد كه مشكل ناباروري دارند و براي همين تصميم مي‌گيرند سرپرستي كودكي را از بهزيستي به عهده بگيرند اما به دليل سابقه بزهكاري شوهر نمي‌توانند از طريق قانوني بچه‌اي را به فرزندي بگيرند. آنها درگيرودار رسيدن به خواسته‌شان حتي به سمت دزدي بچه هم مي‌روند و...

حتما اگر اهل تلويزيون باشيد، اين داستان را با جزييات كامل به ياد مي‌آوريد، اما آنچه پاي اين قصه را به «موضوع ويژه» اين هفته بازكرد، تنها موضوع ناباروري نيست؛ بلکه نگاهي به مقوله ازدواج، مفهوم خوشبختي و فرزندداري و فرزندپروري است و اينكه آيا هدف از ازدواج صرفا داشتن بچه است؟ آيا بدون داشتن فرزند هم مي‌توان خوشبخت بود و زندگي خوبي داشت؟ آيا ناباروري آخر خط است و زوج‌هاي نابارور دستشان به خوشبختي نمي‌رسد؟ آيا پيشرفت‌هاي پزشكي مي‌توانند مهر پاياني بر رابطه زناشويي ما باشند؟ پاسخ به اين سؤال‌ها را در «موضوع ويژه» اين هفته بخوانيد.

شايد اين سؤال، سؤال شما هم باشد


قبل از ازدواج چگونه بفهميم ناباروريم؟


دکتر ملک‌منصور اقصي

متخصص زنان و زايمان و فوق‌تخصص نازايي

استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران

شايد يکي از دغدغه‌هاي ذهني زوج‌هاي ناباروري که وقت و هزينه زيادي را صرف بچه‌دار شدن کرده‌اند اين باشد که نمي‌شود قبل از ازدواج از قدرت باروري‌ مطلع شد؟ پاسخ به اين پرسش آنقدرها هم ساده نيست زيرا بچه‌دار شدن پديده‌اي چندعلتي است و مثلا نمي‌توان ناتواني جنسي يک مرد را قبل از ازدواج او سنجيد يا متوجه بسته بودن لوله‌هاي رحم يک خانم قبل از ازدواج شد. مي‌پرسيد چرا؟ چون نمي‌شود از رحم يک دخترخانم عکس گرفت و با سونوگرافي هم باز يا بسته بودن لوله‌ها معلوم نمي‌شود. بايد منتظر بمانيم تا او ازدواج کند و بعد از رحم او عکسبرداري کنيم. اما تا حدودي مي‌توان گفت خانم يا آقا قدرت باروري دارد يا نه.

از آنجا که نيمي از مشکلات ناباروري به مردان و نيمي به خانم‌ها مربوط است، يک آقا مي‌تواند قبل از ازدواج آزمايش اسپرموگرام بدهد تا معلوم شود در مايع مني او اسپرم (سلول جنسي نر) وجود دارد يا نه و آيا اسپرم‌ها قدرت حرکتي مناسب براي بارور کردن تخمک دارند يا ندارند؟ اما بسياري از آقايان تمايلي ندارند اين بررسي را انجام دهند. اين آقايان بايد بدانند همان اندازه که قدرت باروري خانم مهم است، سلامت سلول‌هاي جنسي آنها هم اهميت دارد. معمولا آقايان سلامت عمومي و قدرت مردانه و ظاهري خود را ملاک قرار مي‌دهند، به همين دليل از اين نکته غفلت مي‌کنند و به انجام بررسي مردانه تن نمي‌دهند. يک خانم هم با سونوگرافي از تخمدان و رحم مي‌تواند سلامت قدرت باروري خود را بسنجد و متوجه شود تخمدان‌هاي او سالم‌اند يا نه. البته قاعدگي مرتب يک خانم هم تا حدي مي‌تواند تاييدي بر سلامت دستگاه تناسلي او باشد. البته مبتلايان به تخمدان پلي‌کيستيک هم مي‌توانند با دارو تحت?کنترل قرار گيرند و بچه‌دار شوند. پس 80 درصد ماجرا را قبل از ازدواج مي‌توانيم بفهميم ولي از 20 درصد باقي نه شما اطلاع داريد، نه پزشکتان. توصيه من به زوج‌هاي ناباروري که استفاده از روش‌هاي کمک باروري هم برايشان بي‌نتيجه بوده اين است که به جاي تلف کردن وقت با قوانين سخت و گاهي آزاردهنده پذيرش فرزندخوانده در ايران و طي مراحل اداري آن، از جنين اهدايي استفاده کنند و سريع‌تر، ارزان‌تر و آسان‌تر صاحب فرزند شوند. حتي اگر رحمشان مشکل دارد، از رحم اجاره‌اي کمک بگيرند.

دلم مي‌خواست به جاي چنين توصيه‌اي مي‌توانستم بگويم مانند بسياري از کساني که قدرت باروري و خودشان هم يک يا دو بچه دارند و کودکي را هم به فرزندي مي‌پذيرند، عمل کنيد؛ اما چه کنم که مي‌دانم قوانين سخت و کاغذبازي‌هاي پذيرش فرزندخوانده در ايران ممکن است خيلي‌ها را پشيمان کند و باعث شود عطاي اين کار را به لقايش ببخشند. کاش ماجرا ساده‌تر از اين بود تا نه تنها زوج‌هاي نابارور، بلکه افراد مسن‌تر که بچه‌هايشان را سروسامان داده‌اند و حالا تنها هستند هم بتوانند اين بچه‌هاي بي‌سرپرست يا بدسرپرست را تحت تکفل بگيرند.

در کشورهاي ديگر به جنبه‌هاي انساني و اخلاقي فرزندخواندگي آنچنان توجه دارند و مثلا افراد مشهور و متمولي مانند تام‌کروز و وودي‌آلن در ليست انتظار مي‌مانند تا نوبتشان شود و بتوانند سرپرستي کودکي را بگيرند اما در ايران متأسفانه اينگونه نيست.

کاش به جاي اين همه سختگيري، دولت اين بچه‌هاي بي‌سرپرست و حتي بدسرپرست را که تحت آزار جسمي و رواني والدين خود هستند، ساماندهي مي‌کرد و به افراد اصلح مي‌داد تا از حق در سلامت بزرگ شدن، لذت ببرند. يادم است قديم‌ترها در همين ايران خودمان صاحبخانه ثروتمند، سرپرستي يکي از بچه‌هاي کارگر، آشپز يا کلفت‌ خانه را به عهده مي‌گرفت و بين او و بچه‌هاي خودش فرق نمي‌گذاشت، به او مي‌رسيد، غذا و لباسش را تامين مي‌کرد و حتي او را به دانشگاه مي‌فرستاد. شايد حرف‌هاي من در اين يادداشت کوتاه و بحث فشرده نگنجد اما واقعا بايد رابطه مستقيم بين حقوق کودکان و فرزندخواندگي را شناخت و کاري کرد که از ظرفيت موجود، به بهترين نحو استفاده شود و کيفيت زندگي انسان‌هايي که به دنيا آمده‌اند اما کسي آنها را نمي‌خواهد يا کسي براي رشد و پرورش آنها هدف و برنامه‌اي ندارد، بالا رود. چه بسيارند خانواده‌هاي ايراني که يک يا دو بچه دارند اما قادرند تا 6 بچه را به درستي، با بهترين شرايط زندگي و تربيتي بزرگ کنند تا اين بچه‌ها مجبور نباشند هر روز از پدر و مادر معتاد خود کتک بخورند، در خيابان مورد آزار قرار بگيرند و زندگي‌شان نابود شود.

با وجود همه نقايص و هزينه بالايش

آي‌وي‌اف خـيـلي‌هـا را پـدر و مـادر کـرده اسـت


دكتر شيرين نيرومنش

متخصص زنان و زايمان و فوق‌تخصص پريتانولوژي

استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران

در تلقيح آزمايشگاهي يا آي‌وي‌اف (ivf) تخمك‌هاي رسيده را از زن مي‌گيرند و در ظرفي داخل آزمايشگاه با اسپرم تركيب مي‌کنند. تخم حاصل پس از گذشت 3 تا 5 روز از لقاح داخل رحم قرار داده مي‌شود. براي اين کار ابتدا نزديك به شروع دوره ماهانه، داروهايي براي زن تجويز مي‌شود تا تخمدان به جاي يک تخمک در آن ماه براي آزادکردن چند تخمك رسيده، تحريك شود. به محض رسيده و كامل شدن تخمك‌ها، پزشك سوزن باريكي را از ديواره مهبل وارد تخمدان (تحت بيهوشي) و تخمك‌ها را خارج مي‌كند. براي مشخص شدن محل تخمك‌ها، سونوگرافي انجام مي‌شود. پزشک تخمك‌ها را با اسپرم‌هاي همسر درون ظرفي در آزمايشگاه تركيب مي‌كند. 2 تا 5 روز بعد، هركدام از تخم‌هاي بارور شده که به شكل توپي از سلول‌ها درمي‌آيند، آماده انتقال به رحم هستند. در واقع پزشك 2 تا 4 عدد از اين جنين‌ها را از طريق گردن رحم داخل رحم مي‌كند. اگر درمان موفقيت‌آميز باشد، جنين داخل ديواره رحم لانه‌گزيني مي‌كند و به رشد خود ادامه مي‌دهد تا نوزاد متولد شود. پس از 2 هفته از زمان قرار گرفتن جنين‌ها در رحم، مادر مي‌تواند با انجام تست خون يا همان بتاي معروف، از موفقيت لانه‌گزيني مطمئن شود. حدود 4 تا 6 هفته طول مي‌كشد تا يك دوره‌ آي‌وي‌اف كامل شود. معمولا خانم‌هاي جوان‌تر تخمك‌هاي سالم‌تري دارند و ميزان موفقيت آي‌وي‌اف در آنها بيشتر است. يک زوج مسن‌تر، علاوه بر هزينه، بايد به شکست درمان هم فکر کنند. اما به هر حال، اين روش با همه دردسرهايش خيلي‌ها را پدر و مادر کرده است.

چگونه عوارض رواني بچه‌دار نشدن را به حداقل برسانيم؟

بـهـتـريـن بـرخـورد بـا نـابـاروري


دكتر نرگس بيرقي

روان‌پزشک و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي

معمولا احساس بي‌کفايتي جزو شايع‌ترين احساساتي است که در زن يا مرد نابارور ايجاد مي‌شود. علايم اضطراب و افسردگي هم در ميان زوج‌هايي که با مشکل ناباروري مواجه هستند از ساير زوج‌ها بيشتر است. متاسفانه روابط بين فردي زوج‌هاي نابارور نيز با مشکلات بسياري همراه است ولي آيا درمان‌هاي ناباروري هم مي‌توانند تاثيري بر سلامت روان و احساسات زوج‌ها داشته باشند يا نه؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت همان‌طور که مي‌دانيد بسياري از داروهاي مورد استفاده در درمان ناباروري داراي هورمون‌هاي مختلفي هستند و مي‌توانند اختلالي در ميزان سطح طبيعي هورمون‌هاي بدن زن يا مرد ايجاد کنند و به همين دليل مواجهه با اختلال خواب، اضطراب و افسردگي در زوج‌هاي نابارور تحت درمان به‌خصوص خانم‌ها چندان دور از انتظار نخواهد بود. از طرف ديگر چرخه درمان ناباروري با برنامه‌هاي خاصي همراه است و در مواردي اين برنامه‌ها بايد در روابط بسيار داخلي زن و مرد دخالت داشته باشند و ممکن است تمام اين مسايل بر سلامت روان زوج‌ها اثرات منفي بر جاي بگذارد. ضمن اينکه درمان‌هاي ناباروري در بيشتر موارد هزينه‌بر است و بار مالي سنگيني را بر دوش زوج‌ها وارد مي‌کند. خيلي اوقات عدم موفقيت در درمان، باعث ايجاد حس شکست و عوارض ناشي از آن در زن و مرد مي‌شود. با اين حساب مي‌بينيد که روند درمان ناباروري هم مي‌تواند فشار رواني زيادي را به زن و مرد وارد کند. معمولا فرزندخواندگي در کشورهاي اسلامي انجام نمي‌شود اما خوشبختانه ايران جزو معدود کشورهاي اسلامي است که قانون مربوط به فرزندخواندگي را دارد. حال که اين قانون با فرهنگ و دين ما تطبيق داده شده، خيلي خوب است افرادي که مي‌دانند به دلايل علمي امکان باروري آنها با درمان‌هاي مختلف ناباروري بسيار کم است با پذيرفتن يک فرزندخوانده هرچه زودتر از نعمت داشتن کودکي معصوم بهره‌مند شوند.


چگونه با ناباروري برخورد کنيم؟

وقتي پزشکان به يکي از زوجين مي‌گويند: «به دليل مشکلي که شما داريد، نمي‌توانيد بچه‌دار شويد»، احساس بي‌کفايتي در اين فرد به وجود مي‌آيد؛ چه ديگران نسبت به او عکس‌العملي نشان بدهند و چه ندهند. اما عکس‌العمل اطرافيان (همسر يا خانواده) مي‌تواند باعث تشديد اين حس نقص و بي‌کفايتي در فرد نابارور شود. حتي ديد جامعه به موضوع ناباروري هم مي‌تواند در احساس زن يا مرد نابارور نقش داشته باشد. فکر خانواده در مورد فرد و پرسش و حرف و حديث‌هاي ديگران از نگراني‌هايي است که زوج نابارور را درگير خود مي‌کند. متاسفانه گاهي در جامعه ديد منفي در مورد ناباروري وجود دارد و اين ديد منفي ممکن است خيلي سريع به فرد نابارور انتقال داده شود و زندگي او را به هم بزند. مثلا پيشنهاد جدايي يا ازدواج مجدد که معمولا از سوي خانواده فرد سالم مطرح مي‌شود، مي‌تواند به سادگي کانون خانواده زوج نابارور را از هم بپاشد. با اين حساب نقش اطرافيان در مورد چنين زوج‌هايي بايد نقش حمايتي و ارائه‌دهنده پيشنهادهايي براي حفظ کانون اين خانواده‌ها باشد و آنها نبايد با ايفاي نقشي منفي در اين خانواده‌هاي آسيب‌پذير، حکم آتش‌بيار معرکه را بازي کنند. نکته ديگر درباره رفتار زن يا مرد نسبت به همسر نابارور خود است. اگر قرار است زوجي که بچه‌دار نمي‌شوند با هم زندگي کنند و فرزندي را به فرزندخواندگي بپذيرند يا حتي بدون بچه تا آخر عمر در کنار هم باشند، بايد بدانند چطور با يکديگر رفتار کنند. رفتار همسر سالم نسبت به همسر نابارور به برداشت او نسبت به اين مساله بستگي دارد. گاهي همسر سالم بر اين باور است که درباره اين موضوع خيلي گذشت کرده و از حق مسلم خودش در زندگي چشم‌پوشي کرده، بنابراين همسر او بايد قدر اين گذشت و فداکاري را بداند. اين نوع نگرش به سادگي در رفتار فرد بروز مي‌کند و مي‌تواند باعث ايجاد مشکلاتي در روابط زوج‌ها شود. از طرف ديگر برخي از همسران سالم بر اين باورند که مشکل ناباروري همسر آنها مشکلي است که همسرشان نقشي در ايجاد آن نداشته و ممکن بوده که اين بيماري يا مشکل شامل حال خودش يا هر فرد ديگري هم بشود. يعني اين گروه از همسران، طرف مقابل را در مشکل پيش‌آمده مقصر نمي‌دانند و بنابراين او را بدهکار خود نمي‌بينند. به طور حتم زندگي و روابط چنين زوجي از آرامش و منطق بيشتري برخوردار خواهد بود.

توصيه‌ها و هشدارهاي دکتر مرضيه غفارنژاد به زوج‌هاي نابارور

اگـر بـچـه‌دار نـمـي‌شـويـد، بـخـوانـيـد

سريال «خداحافظ بچه» قصه زوجي متوسط، عاشق و خوشبخت را به تصويرکشيده که با تمام تلاش مي‌خواهند جمع 2 نفره خود را با قدم‌هاي کودکي شيرين سرشار از عشق والدي کنند اما از بد روزگار از هر راهي مي‌روند، به در بسته مي‌خورند. با دکتر مرضيه غفارنژاد، فلوشيپ لاپاروسکوپي و نازايي و دانشيار دانشگاه علوم پزشکي تهران درباره درمان ناباروري، موفقيت‌ها و شکست‌هاي آن گپي زده‌ايم تا ببينيم پيشنهاد ايشان به زوج‌هايي مانند ليلا و مرتضي چيست.

سلامت: در سريال «خداحافظ بچه»، مشکل ناباروري زوج داستان به خانم مربوط بود. برايمان بگوييد ناباروري در آقايان چه عللي دارد و چطور تشخيص داده مي‌شود؟مي‌توان با يک نمونه‌گيري از مني، وضعيت سلامت توليدمثل آقا را ارزيابي کرد. در اين آزمايش که اسپرموگرام نام دارد، تعداد اسپرم در هر ميلي‌ليتر، درصد اسپرم‌هاي با اشکال طبيعي، ميزان تحرک اسپرم، حجم مني، وجود گلبول‌هاي سفيد در آن و چسبندگي اسپرم‌ها به يکديگر (ناشي از وجود پادتن ضداسپرم) بررسي مي‌شود. هر کدام از اين عوامل محدوده مشخصي دارند و ميزان غيرطبيعي آنها مشکل به‌خصوصي در مرد را نشان مي‌دهد. مهم‌ترين علل ناباروري مردان واريکوسل (متورم شدن عروق بالاي بيضه‌ها)، بيضه نزول‌نکرده، ايجاد عفونت در بيضه‌، پروستات يا ديگر نقاط بدن (که باعث تب شود)، مشکلات هورموني، شيمي‌درماني، ناهنجاري‌هاي ژنتيکي و مصرف برخي داروها مانند داروهاي ضدتشنج و داروهاي استروييدي آنابوليک است. 40 درصد علل ناباروري زوج منشأ مردانه دارد.

سلامت: روند تشخيصي ناباروري در مورد خانم‌ها هم به همين راحتي است؟نه، براي بررسي سلامت باروري يک خانم بايد موارد متعددي را بررسي کنيم؛ وضعيت تخمک‌گذاري، لوله‌هاي فالوپ و رحم با انجام آزمايش، عکسبرداري، سونوگرافي و بيوپسي آندومتر رحم و معاينه فيزيکي خانم براي تشخيص وجود عفونت.

سلامت: اين مشکلات درمان قطعي دارند يا مواردي هم وجود دارند که متخصص زنان زوج را به اصطلاح جواب ‌‌کند؟بسياري از اين مشکلات درمان دارند؛ مثلا عدم‌تخمک‌گذاري با دارو، کاهش تحرک اسپرم مرد با جراحي واريکوسل و برخي مشکلات آناتوميک مرد يا زن با جراحي برطرف مي‌شوند اما برخي زوج‌ها مشکلات به‌خصوصي دارند و با درمان‌هاي معمول موفق به باروري نخواهند شد. مثلا برخي مردان اصلا اسپرم ندارند، لوله‌هاي فالوپ بعضي‌ خانم‌ها کاملا بسته است يا نتيجه تمام بررسي‌هاي برخي زوج‌ها نتيجه‌اي طبيعي دارد اما باز هم نابارورند. به اين ناباروري‌ها، «ناباروري با علل نامشخص» مي‌گويند. گروهي از خانم‌ها دچار مشکل آندومتريوز هستند که باعث ناباروري آنها مي‌شود و گروهي ديگر به اختلال‌هاي تکاملي دستگاه تناسلي مبتلا هستند. به تمام اين گروه‌ها براساس تشخيص، روش‌هاي کمکي ناباروري پيشنهاد مي‌شود که عبارتند از: Iui، ivf، تخمک اهدايي، اسپرم‌ اهدايي، جنين اهدايي و رحم اجاره‌اي.

سلامت: زوج‌هاي نابارور معمولا براي درمان به متخصص زنان مراجعه و روش‌هاي درماني مختلفي را امتحان مي‌کنند که ممکن است هيچ‌وقت هم آنها را به نتيجه نرساند؛ راهي وجود ندارد که زوج بدانند از همان ابتدا چقدر بايد براي اين هدف زمان و پول هزينه کنند؟اولين اقدامي که متخصص زنان براي زوج انجام مي‌دهد، تشخيص مشکل‌ است، سپس با توجه به اين تشخيص، روش‌هاي درماني مناسب به آنها پيشنهاد مي‌شود. درمان ناباروري مانند درمان يک زخم سطحي نيست که روي آن پماد و چسب زخم بزنيد و در زماني مشخص انتظار بهبودي صددرصد داشته باشيد. متخصص زنان موظف است براي بيمار معايب، مزايا، هزينه و درصد موفقيت هر روش را تشريح کند تا با آگاهي کافي روشي را برگزيند. در غير اين صورت زوج بعد از مدتي از هزينه‌هاي مختلفي که پرداخت کرده‌اند، به ستوه مي‌آيند و بدون اينکه نتيجه‌‌اي بگيرند، از درمان منصرف مي‌شوند.

سلامت: چرا در کشور ما اينقدر آي‌وي‌اف‌ باب شده است؟متاسفانه رواج بي‌دليل اين روش هزينه‌ سنگيني را بر زوج‌ها تحميل کرده است. بيماران آگاه نيستند و اين روش را حلال صددرصد مشکلات يا معجزه‌ علم مي‌دانند غافل از اينکه در بهترين شرايط و در مجهزترين آزمايشگاه‌هاي دنيا، موفقيت آي‌وي‌اف فقط 25 درصد است. متخصصان زنان بايد کانديداي اين روش را درست انتخاب و واقعيت‌هاي اين روش تهاجمي و پرهزينه را کاملا براي بيمار روشن کنند. اگر بيمار بداند بعد از اين همه سختي ممکن‌است به نتيجه نرسد، از همان ابتدا مي‌تواند راه‌حل فرزندخواندگي را انتخاب کند. من بيماراني را ديده‌ام که پزشکشان بعد از دو درمان ناموفق، آنها را وارد مراحل آي‌وي‌اف کرده است در حالي که آي‌وي‌اف تير آخر پزشک است و يک متخصص با وجدان هرگز نبايد در مراحل ابتداي درمان بيمار را وارد روند درمان تهاجمي کند.

سلامت: با توجه به نکته‌هاي مثبت و منفي روش‌هاي درماني موجود، به عنوان يک پزشک راه‌حل فرزندخواندگي را به مراجعان خود توصيه مي‌کنيد؟فرهنگ فرزند‌خواندگي در سراسر دنيا جاافتاده تا جايي که تعداد زيادي از خانواده‌هاي اروپايي هم که خود 3-2 فرزند دارند، کودک يا کودکاني را هم به فرزندي مي‌پذيرند و زير چتر محبت و حمايت خود پرورش مي‌دهند اما متاسفانه در کشور ما براي فرزندخواندگي فرهنگ‌سازي نشده است و به همين دليل هنوز هم مراجعان با شنيدن اين پيشنهاد با وجود اينکه ناگهان از تصور فرزنددارشدن بي‌دردسر به وجد مي‌آيند، اما بعد از مدتي نقشه‌هايي براي کتمان اين عمل از خانواده خود مي‌کشند مثلا مهاجرت به شهري ديگر و بازگشت بعد از مدتي. لازم است نگاه به اين عمل خداپسندانه، انساني و عاطفي تغيير کند و زوج‌ها بايد بدانند با اين اقدام نه‌تنها آينده کودکي تضمين مي‌شود بلکه نيازهاي عاطفي خودشان هم تامين خواهد شد و ديگر مجبور نيستند استرس‌ها، شکست‌ها و هزينه‌هاي سنگين روش‌هاي درمان ناباروري را بر دوش بکشند.

بچه‌دار نشدن؛ عامل ?? درصد جدايي‌ها

وقـتي نـاباروري، ازدواج را به طـلاق مي‌کـشانـد


دکتر مجيد ابهري

متخصص علوم رفتاري و دانشيار دانشگاه تهران

معمولا هدف از ازدواج کامل‌نبودن پاره‌ عاطفي و يافتن نيمه فرد است. البته تداوم نسل و ادامه چرخه حيات هم مي‌تواند هدف نهايي ازدواج براي برخي افراد باشد.

اين در حالي است که 27 درصد از ازدواج‌ها به دليل عدم تفاهم در مورد مساله فرزندآوري يا ناتواني‌هاي فيزيولوژيک منجر به طلاق مي‌شود؛ طلاقي که مي‌توان با مراجعه به مراکز مختلف آي‌وي‌اف يا روش‌هاي ديگر بارداري يا يافتن رحم اجاره‌اي از وقوع آن جلوگيري کرد اما در پاره‌اي از مواقع زوج زير بار هيچ‌کدام از اين روش‌ها نمي‌روند و جدا مي‌شوند. از نگاه رفتارشناسي هدف 70 درصد از زوج‌ها فرزندآوري است و آن عده‌اي هم که هنوز تصميم براي بچه‌دارشدن نگرفته‌اند و احساس آمادگي براي پذيرش اين مسووليت را نمي‌کنند براي فرار از انگ ديگران زير بار مسووليت مي‌روند که البته من به هيچ‌وجه آن را قبول ندارم. اين مقوله عمدتا در کشورهاي آسيايي که موضوع فرزندپروري از اهداف اصلي ازدواج است، تشديد مي‌شود در حالي که در جوامع پيشرفته معمولا هدف از ازدواج فقط زاد و ولد نيست. اگر به‌طور مجزا هم به اين مقوله نگاه کنيم –يعني ببينيم زنان بيشتر تمايل به طلاق در صورت بچه‌دار نشدن دارند يا مردان- مي‌بينيم در بيشتر موارد اگر اين مشکل متوجه مردان باشد زنان گذشت مي‌کنند و حاضر به ادامه زندگي هستند در حالي که اگر اين مشکل از زنان باشد بيشتر مردان حاضر به ادامه زندگي نيستند و تمايل به جدايي و طلاق دارند. يکي از مؤثرترين راه‌هايي هم که مي‌تواند بنيان خانواده را حفظ کند -خانواده‌اي که در آن يکي از زوجين يا هر دو نمي‌توانند بچه‌دار شوند- فرزندپذيري است که نشان و نتيجه يک فرهنگ عالي انساني است که در درون فرد و جامعه نهادينه شده است اما متاسفانه عده‌اي از والدين تمايل به پذيرش فرزند ندارند چرا که بنابر باورهاي غلط و پيش‌پاافتاده به جاي فکرکردن به ارزش‌هاي والاي انساني به وابستگي خوني مي‌انديشند و چنين تصور مي‌کنند که اگر اين وابستگي خوني وجود نداشته باشد، وابستگي عاطفي لازم هم به وجود نمي‌آيد در حالي که اصلا اين چنين نيست. با وجود اينکه علوم رفتاري ثابت کرده، رفتار براساس 3 محور ژنتيک، تغذيه و تربيت به وجود مي‌آيد مي‌توان با بررسي شواهد و نمونه‌هاي موجود نشان داد تربيت مي‌تواند بر ژنتيک و تغذيه اثر بگذارد بنابراين اگر کسي بر مبناي اصول رفتاري درست رشد پيدا کند تبديل به فردي قابل قبول و اعتماد جامعه مي‌شود و هيچ فردي بالفطره بزهکار و جاني پا به اين دنيا نمي‌گذارد و اين محيط اجتماعي و خانوادگي است که مي‌تواند فرد را تبديل به يک بزهکار کند.

زنان و مرداني که بچه دار نمي‌شوند، چه بايد بکنند؟

ثـمره زنـدگي فـقط بـچه نـيسـت


دکتر پرويز رزاقي

روا‌نشناس و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي


با توجه به مشاهده‌هاي خودم در کار كلينيكي، مي‌توانم بگويم رشد اجتماعي و فرهنگي باعث شده امروزه اين آمار بسيار پايين بيايد و زوج‌ها براي داشتن زندگي متعادل و آرامش دروني و سازندگي بيشتر تلاش كنند، نه براي بچه‌دارشدن. در گذشته اين نگرش سنتي که زن و مرد حتما بايد پدر و مادر شوند بيشتر وجود داشت و باعث افزايش اين آمار مي‌شد و حتي اگر براي خود زوج داشتن بچه مهم نبود، القاي خانواده و اطرافيان به آنها، باعث به وجود آمدن اختلاف و جدايي مي‌شد. الان هم به نوعي اين نگرش وجود دارد، اما محدودتر و بيشتر در دختران و پسراني كه سنشان بالا رفته است؛ مثلا ممكن است پسري 36-35 ساله و دختري 30-29 ساله به اين فکر مي‌کنند که بايد زودتر ازدواج كنند تا زودتر بچه‌دار شوند.

اين نگراني زنانه است يا مردانه؟

نگراني در هر دو وجود دارد اما در زنان از 28-27 سالگي به بعد و در مردان بعد از 35 سالگي نمود بيشتري پيدا مي‌كند. در خانم‌ها به 2 دليل فرهنگي و قوانين اجتماعي اين نگراني بيشتر ديده مي‌شود. متاسفانه به دختر جامعه ما اجازه انتخاب داده نمي‌شود و در موارد زيادي دختر خانم‌ها بايد انتخاب شوند بنابراين اضطراب و نگراني‌شان براي داشتن همسر و فرزند بالا مي‌رود اما براي مردان اين‌گونه نيست و در هر سني كه باشند، با محدوديت انتخاب و داشتن فرزند روبرو نمي‌شوند. از طرفي قوانين جامعه ما بيشتر مردسالار و تشديدكننده اين حساسيت‌هاست.

هدف ازدواج چيست؟

ازدواج يك فرايند رشدي- رواني و اجتماعي در زندگي است؛ فرايندي كه بايد وجود داشته باشد. ازدواج يك خط نيست كه بگوييم از اين نقطه شروع مي‌شود و نقطه نهايي و هدف آن هم اين نقطه مشخص است. ازدواج يك دايره است و طي سال‌ها كامل مي‌شود. ازدواج بايد خلاءهاي عاطفي افراد را پر كند، نه اينكه باعث ايجاد خلاء عاطفي طرفين شود. هدف ازدواج، تحول و تكامل افراد است و رشد و تعالي رواني، جنسي، اجتماعي و خانوادگي. بعد از اينها داشتن بچه مي‌تواند جزو اهداف زندگي باشد.


اگر بچه‌دار شدن هدف ازدواج باشد...

در چنين ازدواجي، اگر همسران بچه‌‌دار نشوند، به احتمال زياد زندگي‌شان از هم مي‌پاشد و اگر هم بچه‌دار شوند، ازدواجشان بي‌معنا مي‌شود، چون طرفين به دنبال تحول ديگري نيستند و وقتي به اين خواسته خود رسيدند، ديگر در زندگي مشترك چيزي نمي‌يابند. حتي ممكن است به همديگر بي‌اعتنا شوند و به نيازهاي جسماني و عاطفي هم اهميت ندهند در حالي كه يك زوج تحول‌گرا و زن و مردي كه فقط به دنبال بچه‌دار شدن نيستند، با آمدن يا نيامدن بچه‌ اهداف ديگر را رها نمي‌كنند و حتي انرژي بيشتري براي زندگي بهتر مي‌گيرند. بعد از طلاق‌هايي كه به علت نداشتن تفاهم انجام مي‌شود، طرفين به دلايل مختلف احساس آرامش و رضايت مي‌كنند اما در اين مورد حتي اگر زن يا شوهر در ظاهر از جدايي ابراز رضايت كند، در بسياري مواقع در درون اين حس را نخواهد داشت و فکر مي‌‌کند به دليل ضعف از زندگي مشترک کنار گذاشته شده است. همين موضوع باعث احساس حقارت و ناتواني در اين افراد مي‌شود و بيشتر آنها اعتمادبه‌نفسشان را در موارد ديگر هم از دست مي‌دهند. به افرادي كه بچه‌دار نمي‌شوند، توصيه مي‌كنم كمي صبر كنند و زود تصميم به جدايي نگيرند زيرا در بسياري مواقع استرس‌هايي كه دارند، باعث به وجود آمدن اين مشكل مي‌شود و هيچ مشکل ديگري وجود ندارد. معمولا وقتي زن و مردي نمي‌توانند يك رابطه با لذت و آرامش داشته باشند و فقط براي بچه‌دار شدن تلاش مي‌كنند، نتيجه نمي‌گيرند. شايد شنيده باشيد كساني كه بچه‌دار نمي‌شوند با آوردن بچه‌اي از بهزيستي يا قبول سرپرستي بچه‌هايي از خانواده‌هاي زلزله‌زدگان، پس از مدتي بچه‌دار شده‌اند. در اين مواقع گفته مي‌شود کار خير باعث اين نتيجه شده که درست هم مي‌تواند باشد اما دليل علمي و روان‌شناسانه هم دارد؛ از نظر ما اين روند اين‌طور معنا مي‌شود كه افراد بعد از قبول كردن فرزند، با آرامش و بدون استرس به برقراري رابطه با يکديگر مي‌پردازند و زندگي آرام‌تر و پر نشاط‌تري را تجربه مي‌کنند و همين باعث مي‌شود بارور شوند.

اين کار را به پزشک معالج بسپاريد

خـبر ناباروري را چه کسي به زوجـين بـدهد؟


دکتر نرگس طالقاني

روان‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي

يکي از دغدغه‌هايي که معمولا زوج‌هاي نابارور دارند، اين است که زن يا مرد سالم چطور خبر ناباروري را به همسر خود بدهد تا او با شوک و فشار رواني مواجه نشود. بعضي از زنان و مردان ترجيح مي‌دهند اين خبر را به گوش خانواده‌هاي خود برسانند تا آنها همسرشان را از مشکلي که دارد، آگاه کنند. بعضي از زن‌ها يا مردها هم ترجيح مي‌دهند تا مدت زماني از شنيدن اين موضوع بگذرد و سپس مشکل را با همسر خود در ميان بگذارند. براي مطرح کردن چنين مشکلي اول بايد اين نکته‌ها را در نظر گرفت که زوج چند سال است با يکديگر ازدواج کرده‌اند؟ کدام‌يک از آنها براي بارداري و بچه‌دار شدن اقدام کرده يا پيشنهاد آن را داده است؟ پزشک به کدام‌يک موضوع ناباروري را اعلام کرده است؟ و در نهايت هم پزشک به زن يا مرد سالم اعلام ناباروري کرده است يا به طرف نابارور. با در نظر گرفتن تمام اين نکته‌ها و شرايط جسمي و رواني زن يا مرد به نظر مي‌رسد بهترين فردي که مي‌تواند خبر ناباروري را به زوج‌ها بدهد، پزشک معالج آنهاست. يعني اگر زن يا مرد متوجه شدند که خودشان يا همسر آنها نابارور است بايد از پزشک خود بخواهند تا موضوع ناباروري را در حضور هردوي آنها مطرح کند. شنيدن اين مشکل از زبان پزشک معالج در يک لحظه و در يک مکان مي‌تواند بار رواني شنيدن چنين موضوعي را براي زوج‌ها کمي سبک‌تر کند. معمولا فرد سالمي که مشکلي از نظر بچه‌دار شدن ندارد، هميشه آمادگي گفتن اين جمله که «تو بچه‌دار نمي‌شوي» را به طرف مقابلش دارد و همين امر مي‌تواند اولين جرقه ايجاد اختلاف در زندگي آنها باشد. به همين دليل هم ما اصرار داريم موضوع از زبان پزشک به زوج‌ها اعلام شود. توافق و چگونگي بيان اين مشکل هم بسيار مهم است. گاهي عده‌اي از زوج‌ها بچه‌دار نمي‌شوند اما آنقدر يکديگر را دوست دارند که ترجيح مي‌دهند تا آخر عمر هم با يکديگر زندگي کنند. اين مساله بيشتر در مواردي اتفاق مي‌افتد که مردها مشکل باروري دارند.

فـرهـنـگ‌سـازي بـراي فـرزندخـواندگي

دکتر سيدحسن علم‌الهدايي

جامعه‌شناس، دانشيار دانشگاه فردوسي مشهد

ازدواج و زندگي زناشويي پديده و قراردادي طبيعي و پيماني است که با ساير پيمان‌ها و قراردادهاي اجتماعي، تفاوتي اساسي دارد؛ ممکن است در بسياري از قراردادها و پيمان‌هاي اجتماعي، جنبه‌هاي عاطفي و اخلاقي هم نهفته باشد اما در امر مقدس ازدواج، نيازهاي طبيعي، غريزي، عاطفي و امنيتي دو انسان مطرح است. مي‌توان گفت ازدواج، پيماني عجين‌شده با همدلي، يکرنگي، محبت و صميميت است و بار عاطفي عميقي دارد.

گاهي دو دوست معمولي هم مي‌توانند علاقه زيادي به هم داشته باشند اما بار عاطفي به دليل حساسيت‌هاي بالا فقط در زندگي زناشويي مطرح مي‌شود. بسياري از روان‌شناسان اصطلاح صميميت و همدلي را در زندگي مشترک مطرح مي‌کنند و در قرآن کريم هم از ايجاد مودت و رحمت ميان زن و مرد به واسطه ازدواج و پايداري زندگي‌ ياد شده است.


هدف ازدواج

همواره دلايل و اهداف بسيار زيادي براي ازدواج و زندگي مشترک مطرح بوده و است که در ادامه نگاهي فهرست‌وار به اين دليل‌ها و هدف‌ها مي‌اندازيم:

رفع نيازهاي فيزيولوژيک و غريزه‌هاي جنسي: يعني زن و مرد در يک رابطه طبيعي و تعريف‌شده و در يک فضاي رواني و عاطفي سالم، به رفع نيازهاي اساسي و طبيعي خود مي‌پردازند و به اين ترتيب هويت جنسي‌شان از يک کمال مطلوب در شرايطي بهنجار برخوردار مي‌شود. به طور حتم در چنين شرايطي تا حدي جلوي رفتارهاي پرخطر و ناسالم جنسي و مشکلات و آسيب‌هاي ناشي‌ از آن در جامعه هم گرفته مي‌شود.

ايجاد وضعيت پايدار صميميت، همدلي، آرامش و رفع نيازهاي عاطفي زن و مرد: محققان به اين نتيجه رسيده‌اند که ميزان طلاق در 62 فرهنگ مختلف در 4 سال اول زندگي به اوج خودش رسيده است. متاسفانه اين روزها در کشور خوردمان هم شاهد اين پديده ناخوشايند هستيم. غريزه‌هاي جنسي، ويژگي‌هاي محرک جنسي و ميل شديد به برقراري رابطه زناشويي پس از مدتي آرام‌آرام فروکش مي‌کند و اگر زوج‌ها صميميت و همدلي لازم را با يکديگر نداشته باشند، بر سر کوچک‌ترين مساله‌اي کارشان به بحث و دعوا و گاهي هم طلاق مي‌کشد.

رفع نياز اساسي، عاطفي، رواني و اجتماعي دوست داشتن و دوست داشته شدن: روان‌شناسان معتقدند ما انسان‌ها به طور طبيعي دوست داريم ديگران را دوست داشته باشيم و ديگران هم ما را دوست داشته باشند. احساس امنيت عاطفي، رواني و فکري، استمرار صميميت و حس تعلق به همديگر از ديگر احساس‌ها و نيازهاي رواني است که با ازدواج به آنها پاسخ داده مي‌شود.

ادامه نسل و تربيت فرزندان: بچه‌دار شدن هم مي‌تواند يکي از اهداف ازدواج باشد و گاهي بچه‌ها مي‌توانند به استحکام و پايداري خانواده کمک کنند و باعث ايجاد صميميت و همدلي بيشتر در ميان اعضاي خانه شوند.

خوشبختانه امروزه با پيشرفت علم پزشکي، خيلي از مشکلات مربوط به ناباروري به شرط صبوري و خواست زوج، قابل درمان است. نکته مهمي که هنگام مواجهه زوج با مشکل ناباروري يکي از آنها مطرح مي‌شود، اين است که اگر وابستگي، صميميت و علاقه کافي بين زن و مرد ايجاد شده و زندگي آنها به ثبات عاطفي رسيده باشد، بدون مقصر دانستن ديگري و منت گذاشتن سر او، روند درماني را با يکديگر و به خوبي طي مي‌کنند و اگر نتيجه نگرفتند، به فکر راه‌هاي ديگري مانند پذيرفتن كودكي به فرزندي مي‌افتند. يعني پختگي عقل و عاطفه زوج باعث مي‌شود زندگي آنها با مشکلي طبيعي و خدادادي مانند ناباروري از هم نپاشد. قبول فرزندخوانده که در بيشتر قوانين و کشورها وجود دارد، در فرهنگ ما هم جاي خود را باز کرده و در دين اسلام هم به پذيرفتن فرزندان بي‌سرپرست به وسيله زوج‌هايي که بچه‌دار نمي‌شوند، تاکيد فراواني شده است. پذيرفتن كودكي به فرزندي و تربيت اين كودك معصوم و بي‌سرپرست هم مي‌تواند نوعي ادامه نسل براي زوج‌هاي نابارور باشد و اقدامي اخلاقي و ديني هم است. متاسفانه برخي افراد به دليل حس کمبود و ضعف، از پذيرفتن فرزندخوانده خودداري مي‌کنند، اين كار نوعي شهامت، روشن‌بيني و آگاهي مي‌خواهد و افرادي که مشکل ناباروري خود را پذيرفته‌اند، به سادگي مي‌توانند با پديده فرزندخواندگي هم کنار بيايند. طلاق به دليل ناباروري زن يا مرد (که البته بيشتر به دليل ناباروري زن اتفاق مي‌افتد)، امري مذموم، غيراخلاقي و غيرانساني از نظر خداوند و جامعه بشريت به نظر مي‌رسد. اگر بتوانيم باورها و ارزش‌هايي که به غلط در جامعه رواج دارند، کنار بگذاريم و قوانين را هم آسان بکنيم؛ (منظور مقررات مربوط به پذيرفتن كودكي به فرزندي است) فرزندخواندگي را به مباهات خانواده‌ها و شيرين‌تر شدن زندگي‌ها تبديل خواهيم کرد. بايد قبح خانوادگي و اجتماعي فرزندخواندگي در جامعه شکسته و فرهنگ‌سازي و آگاهي لازم در اين زمينه به مردم داده شود.

هفته نامه سلامت
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

تاپیک به بخش زنان و زایمان منتقل شد.

 
بالا