هفته بیستم
باز هم به امتحان فکر می کردم. به دنیا که مدرسه است و به زندگی که سالن بزرگ امتحان است. می خواستم ببینم خودت درباره ی امتحان چطور حرف می زنی. گشتم و چند تتایی هم آیه پیدا کردم. مثلاً سوره ی آل عمران آیه ی 179، آنجا که گفته ای:«خدا قصد نداره که شما مومنان را به این حال که الان هستند رها کند. او می خواهد (امتحانتان کند تا) ناپاک جدا کند.»
و باز توی همین سوره آیه ی 186 گفته ای:«شما را به مال و جان امتحان خواهند کرد، اگر شکیبایی کنید و پرهیزگار باشید، نشان قدرت اراده ی شماست.»
خدایا! حسی به من می گوید وقتی تو ما را امتحان می کنی، پس حواست به ما هست. پس مواظبمان هستی. یعنی ولمان نکرده ای، همه ی اینها هم یعنی که ما برایت مهم هستم و این خیلی ارزش دارد، خیلی.
تو آدمها را امتحان می کنی تا هر کسی را به خودش معرفی کنی. امتحانها به ما نشان می دهدکه کاسه ی صبر هر کسی چقدر جا دارد. دارد. یا آن کسی که توی وجود ما قایم شده واقعاً چه کسی است؟ چه شکلی است؟ چقدر راست و چقدر دروغ می گوید و گولمان می زند؟
هر کسی بالاخره امتحانش را یک جوری می دهد؛ اما چه جوری امتحان دادن مهم است. و زندگی یعنی همین جوابهایی که به سوالهای تو می دهیم.
راستی تو هیچ وقت از امتحانهایت درس جدیدی گرفته ای؟
تا حالا خدا را با چه چیز هایی امتحان کرده است؟ می توانی چند تا از آنها را بنویسی؟