**نظر سنجی انتخاب هشتمین مهمان صندلی داغ**

[Mehdi]

با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز

قرار بر این شد تا قبل از امتحانات دوستان یک صندلی داغ دیگه داشته باشیم :شاد:
این یک نظر سنجی 3 روز بوده و تاریخ شروعش از ساعت 10:50یکشنبه مورخ 90/02/26 10:50 و در 7:35 چهارشنبه مورخ 90/03/29

و خواهش میکنم همگی در این نظرسنجی شرکت کنید تا شخص مورد نظر برای سوختن مشخص بشه:بدجنس:

 

[Nicol]

آقا مهدي گل اينسري راهنما(پدر عزيزم) ميشينه رو صندلي داغ.:غش2:

ميخوايم سوپرايزش كنيم

 

[Mehdi]

آقا مهدي گل اينسري راهنما(پدر عزيزم) ميشينه رو صندلي داغ.:غش2:

ميخوايم سوپرايزش كنيم

حالا نگار صداش رو درنیار:راز:
تو نظر سنجی قبلی آخراش هم یادمه برای آقا هوشنگ نقشه کشیدیم:راز:

فقط هیسسسسس به کسی نگی هاااا:راز:

 

[0mid]

خب دوستان که میدونن باید چیکار کنن دیگه :سوت:

من چیزی نمیگم که نگن توطئه کرده :سوت: :نیش:


راستی مهدی
این نظرسنجی رو روی نمایش عمومی آرا میذاشتی دیگه
میخوام ببینم کی بهش رای نمیده :سوت: :نیش:

 

[Mehdi]

امید فعالیت های ما به صورت زیر زمینی باید شکل بگیره:نیش:
هدف هم که مشخصه:نیش:
نه اخه اون طوری نمیشه اخه اگه یکی به خودش رای بده تابلو میشه:نیش:

 

[hamedo]

ها اینبار نوبت یکی از پسرا بید

اینبار اقا هوشنگ باید بشینه رو صندلی

 

[0mid]

ها اینبار نوبت یکی از پسرا بید

اینبار اقا هوشنگ باید بشینه رو صندلی

خسته نباشی حامد جان :نیش:
خودت تنهایی فکر کردی به این نتیجه رسیدی؟؟ :فکر::نیش:

مثل اینکه اصلا خبر نداریا :سوت::سوت::سوت:

 

[Mehdi]

:غش2::غش2::غش2::غش2:
حامد جان از نظر سنجی قبلی این برنامه ریخته شده:نیش:

انگار همه کمر بستن به سوختن اقا هوشنگ:غش2:

فقط امارو:غش2:

 

[mahdis]

حامدددددد خان طبق معموووووول خواب بودین احتمالا؟:غش2::غش2:

 

[سنجاقي]

سلام به همگی...
به به میبینم که آقا هوشنگ باید بشینه رو صندلی داغ...
من از الان بگم هیچ قولی به سوال نپرسیدن نمیدم...:نیش2::49::49:

 

[baroon]

چراریختید رو سر آقا حامد؟؟؟ :غش:
حامدو این نظرسنجی سوریه :غش2: از اوّل همه مون میدونستیم نوبت جناب راهنماست :شاد: از دست این امید و مهدی :نیش:

 

[0mid]

میگم بچه ها خبری از اقا هوشنگ نیست
قضیه مشکوکه ها :فکر:

نکنه با خبر شده نمیاد؟ :نیش:

 

[Mehdi]

فکر کنم فهمیده چه خبره پیداش نیست:غش2:

 

[Nicol]

نه بابا روحشم خبر نداره قراره چه بلايي سرش بياريم.:نیش:

در كل دست خودش هم نيستا.بخواد نخواد بايد بياد پدر مهربونم.:غش2::دوست:

 

[khodam]

آقا هوشنگ بیا بشین روی این صندلی گرم و نرم استراحت کن چایی هم خواستی در خدمتم. :نیش:

 

[سنجاقي]

مهدی خیلی بد میخندیا... :نیش2:
حواست باشه...:تنبیه:
آقا هوشنگ خودش میاد لازم نیست تو بگی ...:گل::قلیون:
در ضمن رفته یه لباس ضد حریق بخره واسه خودش...:49::نیش2:

 

[rahnama]

عجب :غش2:
من برای اینکه آماده بشم :نیشمی دانستم برایم نقشه کشیده اید:نیشدو روزی تنها رفتم انزلی. واقعا جای همگی عزیزان خالی:گل:. من همیشه در خدمتم. هر سئوالی از من داشته باشید به همان گرمی صندلی داغ جواب خواهم داد.البته بیشتر عزیزان زندگینامه من را می دانند و بخوبی خودم من را می شناسند.

 

[Mehdi]

مهدی خیلی بد میخندیا... :نیش2:
حواست باشه...:تنبیه:
آقا هوشنگ خودش میاد لازم نیست تو بگی ...:گل::قلیون:
در ضمن رفته یه لباس ضد حریق بخره واسه خودش...:49::نیش2:

لطف داری:احترام:

ها؟:تعجب: منو میزنی؟:عصبانی:

اصلا به نفعت نیست این کارو کنی:بدجنس:

منم بودم میرفتم جلیغه ضد حریق که چه عرض کنم......ضد بمب میخریدم:غش2:

 

[Mehdi]

آقا هوشنگ برای شما برنامه ی ویژه ای داریم:بدجنس: :نیش:

 

[mahdis]

من یه نفرررررررر که چیز زیادی نمیدونم از شما آقای راهنما......

ولی عزممو جزم کردم واسه سوال پرسیدن:نیش: قول میدم تا میتونم سوال بپرسم ......شما هم قول میدین به همه سوالات با صعه صدر(سعه صدر)جواب بدین:بله::احترام: خیلی خیلی تخصصی هم میپرسما:نیش:...