Reza Sharifi
مدير ارشد تالار
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو در ادامه اثر قبلی روح الله حجازی یعنی زندگی خصوصی آقا و خانم میم قرار دارد و با یک زمینه مشترک با آن ساخته شده است. شباهت اسامی دو فیلم را که کنار بگذاریم، مشخصا تم اصلی داستان که به تضادهای فرهنگی طبقه های اجتماعی در یک شهر یا کشور می پردازد یک انتخاب از سوی فیلمساز بوده است تا اول از همه دغدغه خود را به مخاطبش بشناساند و در مرحله بعد تلاشی در جهت ایجاد گفتمان در محدوده آن مسئله داشته باشد. در این زمینه اگر قرار باشد به هر دو اثر نمره بدهیم مطمئنا فیلم اول نمره قبولی خواهد گرفت و در مورد فیلم دوم میتوان بحث کرد که تا چه اندازه طرح مسئله درست است و تا چه میزان پرداخت شخصیت ها و نگاه به آدم ها دچار مشکل و تضاد هستند.
به طور کلی هیچ وقت فاصله طبقاتی، تا این اندازه اختلاف برانگیز نبوده که اکنون به یک شکاف فرهنگی در اجتماع ایران تبدیل شده است. شکافی که دیگر با طرحهای اقتصادی و تولید ثروت، تزریق پول و یارانه و سوبسید و تولید شغل و ... پر نخواهد شد. حالا در فیلم آقای محمودی و بانو و در ادامه همین گفتمان، فیلمساز تعمدا بیننده را به سمت یک نشانه شناسی اجتماعی فرهنگی در جامعه معاصر ایرانی هدایت میکند. در واقع در این فیلم هرخانواده و درون آن، هر فرد، نماینده ای از نوعی طبقه فکری و فرهنگی محسوب میشوند. طبقهبندیای که به درستی با حذف تضادهای ثروت، مسئله را به شکلی مدرنتر بیان می کند. وقتی باورها در یک مسئله کلی و در مفهوم یک زندگی اجتماعی در تضاد کامل و در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند، اگر فضای گفتگو به سمت جریاناتی چون اعداه حیثیت و اثبات حقانیت برود خطر فروپاشی از درون حتی در دل یک خانواده و در نهایت در درون یک کشور وجود خواهد داشت.
روح الله حجازی در دو فیلم اخیرش مسئله را درست شناسایی کرده اما مشکل از جایی آغاز می شود که فیلمساز ایرانی در ادامه تفکر نسبتا بیمار روشنفکری ایرانی، به جای ایجاد گفتمان، به تشکیل یک دادگاه عمومی با کلی متهم درجه اول می پردازد. شک و بد بینی آدم ها نسبت به هم و تعلیق خیانت (که شده است پر رونق ترین تعلیق سینمای کشور) اجازه شکل گیری هیچ گفتمان سازنده ای را نمی دهد. از شک پدر و مادر به فرزند تا شک زن به مرد و خاله به خواهر زاده و مرد به مرد (!) و کودک به پدر و مادر و غیره و غیره.
در داستان زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، زن و مردی مدرن با تفکری مدرن به خانۀ قدیمی یک خانواده سنتی با تفکری سنتی (والبته سست) آمده اند تا مهندسی کنند و ترکیب خانه آنها را تغییر دهند. نماد خانه سنتی و تخریب دیوارها به بهانه باز شدن محیط و حس رهایی در ابتدا ایده ای جالب توجه به نظر می رسد که اگر داستان به همین مسیر می رفت و اسیر حواشی بیشتر نمی شد الان با اثری موجه تر روبرو بودیم. نکته ای که در این فیلم توی ذوق می زند عدم آشنایی کامل فیلمساز نسبت به طبقه ها وشخصیت های داستانش است. با توجه به این که خود حجازی تحصیلات حوزوی دارد و از یک خانواده سنتی می آید، جبهه سنتی فیلم از جزئیات خانه و انباری و حیاط و دعواهای خانوادگی گرفته تا پرداخت شخصیتهای این قشر و ... با پرداخت قوی تری به تصویر کشیده می شود. ولی در طرف مقابل آدم های نسل تازه به شدت کاریکاتوری ترسیم شده اند که به نظر یا دغدغه ای نداشته یا به زندگی نگاهی به شدت کودکانه دارند. و این با واقعیتی که در اطرافمان می بینیم جور در نمی آید. همین مسئله ادعای بی قضاوت بودن خالق اثر را هم با مشکل مواجه می کند و کفه ترازوی اتهام و گناه را به سمت یک طبقه نه به خواست فیلمساز که بر مبنای نا آشنایی او با واقعیت فرهنگی طرف مقابل سنگین تر می کند.
در نهایت امتیاز اصلی فیلم آقای محمودی و بانو به مانند اثر قبلی حجازی در ساختار و فرم آن است که به هر حال سر و شکل مناسبی دارد. فیلمبرداری هومن بهمنش که در دو سه سال اخیر جزو خلاق ترین تصویربرداران سینمای ایران بوده نیز به ارزش های فیلم افزوده است. همچنین بازی بازیگران به خصوص ترانه علیدوستی قابل ستایس است. خاطره خوب فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم که یکی از بهترین فیلم های جشنواره سی ام بود و حفظ استاندارد های اولیه فیلمسازی در اثر تازه روح الله حجازی باعث می شود تا همچنان در انتظار آثار بعدی این فیلمساز بمانیم.
محسن شرف الدین / کافه سینما
به طور کلی هیچ وقت فاصله طبقاتی، تا این اندازه اختلاف برانگیز نبوده که اکنون به یک شکاف فرهنگی در اجتماع ایران تبدیل شده است. شکافی که دیگر با طرحهای اقتصادی و تولید ثروت، تزریق پول و یارانه و سوبسید و تولید شغل و ... پر نخواهد شد. حالا در فیلم آقای محمودی و بانو و در ادامه همین گفتمان، فیلمساز تعمدا بیننده را به سمت یک نشانه شناسی اجتماعی فرهنگی در جامعه معاصر ایرانی هدایت میکند. در واقع در این فیلم هرخانواده و درون آن، هر فرد، نماینده ای از نوعی طبقه فکری و فرهنگی محسوب میشوند. طبقهبندیای که به درستی با حذف تضادهای ثروت، مسئله را به شکلی مدرنتر بیان می کند. وقتی باورها در یک مسئله کلی و در مفهوم یک زندگی اجتماعی در تضاد کامل و در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند، اگر فضای گفتگو به سمت جریاناتی چون اعداه حیثیت و اثبات حقانیت برود خطر فروپاشی از درون حتی در دل یک خانواده و در نهایت در درون یک کشور وجود خواهد داشت.
روح الله حجازی در دو فیلم اخیرش مسئله را درست شناسایی کرده اما مشکل از جایی آغاز می شود که فیلمساز ایرانی در ادامه تفکر نسبتا بیمار روشنفکری ایرانی، به جای ایجاد گفتمان، به تشکیل یک دادگاه عمومی با کلی متهم درجه اول می پردازد. شک و بد بینی آدم ها نسبت به هم و تعلیق خیانت (که شده است پر رونق ترین تعلیق سینمای کشور) اجازه شکل گیری هیچ گفتمان سازنده ای را نمی دهد. از شک پدر و مادر به فرزند تا شک زن به مرد و خاله به خواهر زاده و مرد به مرد (!) و کودک به پدر و مادر و غیره و غیره.
در داستان زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، زن و مردی مدرن با تفکری مدرن به خانۀ قدیمی یک خانواده سنتی با تفکری سنتی (والبته سست) آمده اند تا مهندسی کنند و ترکیب خانه آنها را تغییر دهند. نماد خانه سنتی و تخریب دیوارها به بهانه باز شدن محیط و حس رهایی در ابتدا ایده ای جالب توجه به نظر می رسد که اگر داستان به همین مسیر می رفت و اسیر حواشی بیشتر نمی شد الان با اثری موجه تر روبرو بودیم. نکته ای که در این فیلم توی ذوق می زند عدم آشنایی کامل فیلمساز نسبت به طبقه ها وشخصیت های داستانش است. با توجه به این که خود حجازی تحصیلات حوزوی دارد و از یک خانواده سنتی می آید، جبهه سنتی فیلم از جزئیات خانه و انباری و حیاط و دعواهای خانوادگی گرفته تا پرداخت شخصیتهای این قشر و ... با پرداخت قوی تری به تصویر کشیده می شود. ولی در طرف مقابل آدم های نسل تازه به شدت کاریکاتوری ترسیم شده اند که به نظر یا دغدغه ای نداشته یا به زندگی نگاهی به شدت کودکانه دارند. و این با واقعیتی که در اطرافمان می بینیم جور در نمی آید. همین مسئله ادعای بی قضاوت بودن خالق اثر را هم با مشکل مواجه می کند و کفه ترازوی اتهام و گناه را به سمت یک طبقه نه به خواست فیلمساز که بر مبنای نا آشنایی او با واقعیت فرهنگی طرف مقابل سنگین تر می کند.
در نهایت امتیاز اصلی فیلم آقای محمودی و بانو به مانند اثر قبلی حجازی در ساختار و فرم آن است که به هر حال سر و شکل مناسبی دارد. فیلمبرداری هومن بهمنش که در دو سه سال اخیر جزو خلاق ترین تصویربرداران سینمای ایران بوده نیز به ارزش های فیلم افزوده است. همچنین بازی بازیگران به خصوص ترانه علیدوستی قابل ستایس است. خاطره خوب فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم که یکی از بهترین فیلم های جشنواره سی ام بود و حفظ استاندارد های اولیه فیلمسازی در اثر تازه روح الله حجازی باعث می شود تا همچنان در انتظار آثار بعدی این فیلمساز بمانیم.
محسن شرف الدین / کافه سینما