هنگامي كه به كتابهاي فرش ايران رجوع مي كنيم زماني كه به قالي دوره زنديه مي رسيم همواره سكوتي عميق يا تك مضرابي ضعيف ما را به تفكري ژرف پيرامون اين هنر در عصر مذكور دعوت مي كند كه شايد خودعا ملي شود براي پژوهش بيشتر پيرامون قالي اين عصر در ايران.
سيسيل ادوارد و در كتاب مشهور خود قالي ايران اشاره اي به اين دوره
مي كند و به استناد به كتاب تاريخي سرجان ملكم كريم خان را فردي مدبر ولي بي سواد مي خواند و در هنرهاي اين دوره كه به بحث در مورد تجارت و ساخت آنها سخن به ميان آورده اما از فرش زنديه سخني نمي گويد البته دكتر سامي در كتاب خود بافندگي و بافته هاي ايران از دوران كهن اشاره دارد كه قالي در اواخر حكومت زنديان باز در ايران رونق يافته است.
تورج ژوله نيز در كتاب برگي از قالي خراسان چنين مي نويسد : آرام اولئاويوس كه جز يك هيئت هفت نفره بود در زمان شاه عباس دوم به ايران آمد و در سفرنامه خود نوشت بهترين قاليها در ايران بافته مي شود پس از صفويه با حمله افاغنه تا مدتي ايران از جمله خراسان دچار آشوب و هرج و مرج شد و سرانجام در دوران سلسله قاجار وضع كمي بهبود يافت و فرش ايران از طريق دريا وخشكي به اروپا و ساير نقاط و به عنوان مهمترين كالاهاي صادراتي ايران مطرح شد.
استاد پرويز تناولي در كتاب قاليچه هاي تصويري ايران چنين مي آورد با آمدن سلسله زنديه صلح و آرامش دوباره به ايران باز گرديد و اين بار شيراز مركز هنر و هنرمندان ايران شد و هنر تصوير گري به اوج خود رسيد و موضوع هاي تصويري در همه جا و در همه رشته ها از جمله روي سنگ و كاشي و گچ نقش بست و نقاشان زيادي به تهيه تابلوهايي از شاهزادگان و رقاصان و نوازندگان پرداختند و كار تصوير گري از انحصار كاخها بيرون آمد و به داخل خانة اشراف راه يافت اما عمر سلسله زنديه چنين نپاييد و سلسله قاجار بر روي كار آمد و تهران به پايتختي برگزيده شد.
جواد يساولي در كتاب شناخت قالي ايران مي گويد : نادر شاه جهت حفظ انسجام و يكپارچگي كشور فرصت آن را نيافت تا به مسايل هنري بپردازد ليكن رفته رفته با حفظ امنيت و آرامش ايجاد شده در سايه شجاعت و دلاوري ايرانيان هنري كه در خفا به حياتش ادامه مي داد در دوره زنديه اعتبار بيشتري يافت و مورد توجه فرمانروايان قرار گرفت . بازرگانان تبريزي به تأسيس كارگاه هاي فراوان قاليبافي نه تنها در تبريز بلكه در كرمان ، مشهد ، كاشان و ساير شهرهاي ايران همت گماشته و قالي هاي بافته شده از طريق استانبول به اروپا راه يافت.
آنچه كه مستندات مكتوب نشان مي دهد قالي دوره زنديه هر چه باشد نقطة سكوت هارموني بر صداي فرش ايران است نه شكوه صفوي را داراست و نه بدعت قاجار ، از ديد من فرش زنديه سكوت است يك سكوت كه تصميم تكامل و از طرفي انحطاط نويني را آغازمي كند كه ديروز نبوده و امروز هم نيست و به فرداي زنديه كه قاجار است تعلق دارد.
همواره شك مقدمه يقين است.«دكارت»
ذكر چند فرضيه در مورد قالي دوره زنديه از نظر نگارنده
1- كمتر بافته شدن قاليهاي گران قيمت در اين دوران
در آن چه كه پيش رويتان گذشت ديديم كه دوره زنديه دوره اي ملوك الطوايفي بوده است و دائماً در جنگ داخلي به سر برده اند و هميشه و در همه حال جنگها اولين تأثيرات خود را بر روي هنر اين سرزمين گذاشته اند ، نه سرزمين ما بلكه هر دياري كه دچار اين بلا شود هنرش و فرهنگش دچار تزلزل خواهد شد و رو به انحطاط خواهد رفت.
كريم خان زند كه خود را وكيل الرعايا خوانده بود پايتخت كشور را به سرزميني برده بود كه نه مركز بافت بود و نه ساختمانهاي در خور تحسين سپاهان را داشت او شيراز را به عنوان پايتخت حكومت خود گزيده بود و در ده سال اول حكومت همه و همه به دنبال خواباندن شورشهاي قومي و قبيله اي و مدعيان تاج و تخت كه از هر سوي سر بلند مي كردند بود هنگامي كه وضعيت كشور رو به آرامش رفت وي بر آن شد كه پايتخت سرزمينش را سر و سامان دهد از اين رو با ابنيه آغاز كرد و بناها را در آن سرزمين بر پا ساخت اما او بيست سال بيشتر فرصت نداشت و در اين مدت تنها به اين مهم پرداخت و هنرها و صنايع ديگر در حاشيه قرار گرفتند البته لازم به ذكر است بگوئيم كه پارچه بافي اين دوره وجه تمايزي با پارچه هاي دوران پيشين خود دارد و آن استفاده از طرح گل فرنگ است كه وجه تمايز معماري و نقاشي و جلد سازي اين دوره نيز محسوب مي شود اما بافته هاي گره دار كه مبين اين طرح باشد يافت نشده است.
پس از كريم خان كشور ايران وضعيت خوبي نداشت و باز همان جنگهاي داخلي و عاري قدرت كمر مردم و فرهنگ و هنرشان را شكسته بود. اين امرتا زمان لطفعلي خان آخرين پادشاه زند ادامه داشت.
لازم به ذكر است كه حكومت زند در حالي به دست كريم خان افتاد كه خزانه تهي بود و دارائيهاي ايران همه براي جنگهاي مكرر افشاري از دست رفته بود.
با توجه به اينك ساخت قاليهاي قطعه بزرگ گران قيمت در ايران توسط دربار حمايت مي شده در اين دوره به علت نبود ثروت در اقشار بالاي جامعه ايران اين گونه قاليها بافته نمي شده است.به عبارتي ديگر قشر ثروتمند به قشر متوسط تبديل شده بودند .
2) بافت قاليهاي سجاده اي (محرابي يا مهرابي )
در تاريخ ويل دورانت خوانديم كه يكي از قالي هاي شاخص آن دوره كه در تركيه بافته مي شده است قاليهاي با طرح سجاده اي بوده كه زينت بخش مساجد و كاخهاي آن سامان بوده است و با توجه به اينكه ايران به هر حال در تمام دوران تاريخ از بزرگترين مراكز بافت محسوب مي شده است قطعاً اين نمونه قاليها نيز در ايران بافته مي شده است و قاليهايي كه از سدة 11 به جاي مانده خود گواه اين امر است كه در سدة 12 نيز اينگونه قاليها در ايران بافته مي شده است. اما متأسفانه من نتوانستم نه در كتابها و نه در موزة فرش ايران نمونه راز قالي سجاده اي قرن 12 بيابم ولي قاليهايي از اوايل سدة 13 يافتم كه عمدة تفاوتشان با قاليهاي سجاده قرن 11 اضافه شدن ستون يه دو سوي قالي بود كه اين امر نيز خود جاي تفكر و تأمل دارد كه در اين مجال نمي گنجد.
3) بافت قاليهاي عشايري و ايلياتي فارس به عنوان قاليهاي درباري
ايل هر كجا كه برود فرهنگ و قوميت خود را فراموش نخواهد كرد گويي كه اين فرهنگ با او زاده شده و با او خواهد مرد خاصه اينكه از كوچ او اندك زماني بيش نگذشته باشد و گرد زمانه به روي فرهنگش ننشسته باشد.
دولت زنديه يك ايل بود يك ايلي كه همه با هم به شيراز آمده بودند تا به ايران حكومت كنند ويك ايلياتي هرگز نمي تواند به فرش شهري باف اصفهان بنشيند و بر آن زندگي كند لذا گمان من اين است كه كاخهاي زند مزين به فرشهاي ايلياتي فارس بود و به سبب اينكه اينگونه فرشها اكثراً تمام پشم هستند و درشت بافت (با رجشمارهاي پايين) و اغلب داراي گره فارسي زودتر در معرض بيد خوردگي و سايش قرار مي گيرند و به علت فراواني اينگونه قاليها در دوره هاي مختلف و تكامل تدريجي آنها لذا كمتر كسي توجه به جمع آوري قاليهاي اين دوره كرده است و همين امر باعث شده كه قاليهايي كه به اين دوره تعلق داشته باشند كمياب يا بهتر بگوييم ناياب هستند(البته اين امر مطالعه بيشتري را در مورد قوم و ايل حاكم آن دوره طلب مي كند)
4ـ نقوش گل فرنگ ، كاشيكاري واجلاد سده 12 پايه اي براي نقوش گل فرنگ قالي سده 13
گل فرنگ ها به عنوان موتيف اصلي شاخص موتيفهاي دوره زنديه مساجد و تكايا است هنگامي كه به پيش مي آييم و به دوره قاجار مي رسيم مي بينيم اين نقش از روي ديوارنگاريها و اجلاد و كاشيها به روي منسوجات گره دار و
بي گره نقش مي بندد هر چند آنگونه نقوش بر منسوجات بي گره به اواسط حكومت زنديان باز گردد .
البته نام نهادن اين موتيفها با واژه گل فرنگ از آنجايي ناميدنش به روزگار صفويان مي سد شايد بي مهري به گل بومي اين سرزمين كه همان گل سرخ ايراني و يا گل گلاب محمدي است باشد چراكه در مقايسه اين گل با گل رز منقوش بر كتب فرنگستان وجه تمايز گل سرخ ايراني با گل روز فرنگي (فرانسوي و به گفته اي لندلي) درك خوايم كرد هنرمند ايراني رئاليسم
محض نيست و هر چند بخواهد موضوعي خاص را به تصوير مي كشد با استفاده از ذهن خلاق خويش آن را به نگارستان خوش رنگ نگاره هاي ايران فرامي خواهد .
چنانكه در ذكر احوال نقاشان اين عهد آمده است نقاشان اين دوره يك گل را در پيش رويشان مي نهادند و به ترسيم آن مي پرداختند اما آنچه بر كاغذ ثبت مي كردند آنگونه بود كه خود درك كرده بودند .
همچنين در اثبات اين مدي مي توان به حالت خشك و بسته گلهاي فرانسوي و لندني در قياس حالت افشان و نرم و لطيف گلها فرنگي ايراني و به عبارتي ديگر گلهاي سرخ ايراني توجه كرد .
و در گل در نقوش و موتيفهاي زنديان بر ديوارها واجلاد در زمان قجرها بر كف آمده و به فرش بنشسته .
5 ـ نقاشيهايي درباري دوره افشار و زند آغاز براي قاليها تصويري سده 13
هنگامي به نقاشيهاي سده 12 مينگريم و در قياس آن با قاليهاي تصويري
سده 13 به اين نتيجه مي رسيم كه نقاشيهاي خاص درباري پايه و اساس براي فتادن آنها بر مغروشات تصويري گره دار صده 113 خواهدبود .
علل ركود فرش دوره زنديه :
1ـ جنگ داخلي
2 ـ عدم ثبات اجتماعي ،اقتصادي و سياسي آنروز
3 ـ دولت عثماني به عنوان دولتي مقتدرتر از زنديه در صادرات فرش و روابط بين الملل
4 ـ آماده شدن اروپا براي انقلاب صنعتي
5 ـ عدم توجه دولتمردان ايران به منسوجات گره دار
6 ـ ارتقاء ساخت ابنيه به عنوان برترين هدف و در حاشيه قرارگرفتن ساير هنرها
7 ـ تبديل قشر ثروتمند جامعه به قشر متوسط و در كل فقر جامعه ايران آنروز
8 ـ مراودات تجاري هندوستان توسط كمپاني هند شرقي دراين كشور بامغرب زمين
10 ـ مراودات تجاري كريم خان با مشرق زمين
11 ـمركز بافت نبودن شيراز به عنوان پايتخت زنديه
12 ـ كوتاهي حكومت روزگار زنديه (حدود نيم قرن )
سيسيل ادوارد و در كتاب مشهور خود قالي ايران اشاره اي به اين دوره
مي كند و به استناد به كتاب تاريخي سرجان ملكم كريم خان را فردي مدبر ولي بي سواد مي خواند و در هنرهاي اين دوره كه به بحث در مورد تجارت و ساخت آنها سخن به ميان آورده اما از فرش زنديه سخني نمي گويد البته دكتر سامي در كتاب خود بافندگي و بافته هاي ايران از دوران كهن اشاره دارد كه قالي در اواخر حكومت زنديان باز در ايران رونق يافته است.
تورج ژوله نيز در كتاب برگي از قالي خراسان چنين مي نويسد : آرام اولئاويوس كه جز يك هيئت هفت نفره بود در زمان شاه عباس دوم به ايران آمد و در سفرنامه خود نوشت بهترين قاليها در ايران بافته مي شود پس از صفويه با حمله افاغنه تا مدتي ايران از جمله خراسان دچار آشوب و هرج و مرج شد و سرانجام در دوران سلسله قاجار وضع كمي بهبود يافت و فرش ايران از طريق دريا وخشكي به اروپا و ساير نقاط و به عنوان مهمترين كالاهاي صادراتي ايران مطرح شد.
استاد پرويز تناولي در كتاب قاليچه هاي تصويري ايران چنين مي آورد با آمدن سلسله زنديه صلح و آرامش دوباره به ايران باز گرديد و اين بار شيراز مركز هنر و هنرمندان ايران شد و هنر تصوير گري به اوج خود رسيد و موضوع هاي تصويري در همه جا و در همه رشته ها از جمله روي سنگ و كاشي و گچ نقش بست و نقاشان زيادي به تهيه تابلوهايي از شاهزادگان و رقاصان و نوازندگان پرداختند و كار تصوير گري از انحصار كاخها بيرون آمد و به داخل خانة اشراف راه يافت اما عمر سلسله زنديه چنين نپاييد و سلسله قاجار بر روي كار آمد و تهران به پايتختي برگزيده شد.
جواد يساولي در كتاب شناخت قالي ايران مي گويد : نادر شاه جهت حفظ انسجام و يكپارچگي كشور فرصت آن را نيافت تا به مسايل هنري بپردازد ليكن رفته رفته با حفظ امنيت و آرامش ايجاد شده در سايه شجاعت و دلاوري ايرانيان هنري كه در خفا به حياتش ادامه مي داد در دوره زنديه اعتبار بيشتري يافت و مورد توجه فرمانروايان قرار گرفت . بازرگانان تبريزي به تأسيس كارگاه هاي فراوان قاليبافي نه تنها در تبريز بلكه در كرمان ، مشهد ، كاشان و ساير شهرهاي ايران همت گماشته و قالي هاي بافته شده از طريق استانبول به اروپا راه يافت.
آنچه كه مستندات مكتوب نشان مي دهد قالي دوره زنديه هر چه باشد نقطة سكوت هارموني بر صداي فرش ايران است نه شكوه صفوي را داراست و نه بدعت قاجار ، از ديد من فرش زنديه سكوت است يك سكوت كه تصميم تكامل و از طرفي انحطاط نويني را آغازمي كند كه ديروز نبوده و امروز هم نيست و به فرداي زنديه كه قاجار است تعلق دارد.
همواره شك مقدمه يقين است.«دكارت»
ذكر چند فرضيه در مورد قالي دوره زنديه از نظر نگارنده
1- كمتر بافته شدن قاليهاي گران قيمت در اين دوران
در آن چه كه پيش رويتان گذشت ديديم كه دوره زنديه دوره اي ملوك الطوايفي بوده است و دائماً در جنگ داخلي به سر برده اند و هميشه و در همه حال جنگها اولين تأثيرات خود را بر روي هنر اين سرزمين گذاشته اند ، نه سرزمين ما بلكه هر دياري كه دچار اين بلا شود هنرش و فرهنگش دچار تزلزل خواهد شد و رو به انحطاط خواهد رفت.
كريم خان زند كه خود را وكيل الرعايا خوانده بود پايتخت كشور را به سرزميني برده بود كه نه مركز بافت بود و نه ساختمانهاي در خور تحسين سپاهان را داشت او شيراز را به عنوان پايتخت حكومت خود گزيده بود و در ده سال اول حكومت همه و همه به دنبال خواباندن شورشهاي قومي و قبيله اي و مدعيان تاج و تخت كه از هر سوي سر بلند مي كردند بود هنگامي كه وضعيت كشور رو به آرامش رفت وي بر آن شد كه پايتخت سرزمينش را سر و سامان دهد از اين رو با ابنيه آغاز كرد و بناها را در آن سرزمين بر پا ساخت اما او بيست سال بيشتر فرصت نداشت و در اين مدت تنها به اين مهم پرداخت و هنرها و صنايع ديگر در حاشيه قرار گرفتند البته لازم به ذكر است بگوئيم كه پارچه بافي اين دوره وجه تمايزي با پارچه هاي دوران پيشين خود دارد و آن استفاده از طرح گل فرنگ است كه وجه تمايز معماري و نقاشي و جلد سازي اين دوره نيز محسوب مي شود اما بافته هاي گره دار كه مبين اين طرح باشد يافت نشده است.
پس از كريم خان كشور ايران وضعيت خوبي نداشت و باز همان جنگهاي داخلي و عاري قدرت كمر مردم و فرهنگ و هنرشان را شكسته بود. اين امرتا زمان لطفعلي خان آخرين پادشاه زند ادامه داشت.
لازم به ذكر است كه حكومت زند در حالي به دست كريم خان افتاد كه خزانه تهي بود و دارائيهاي ايران همه براي جنگهاي مكرر افشاري از دست رفته بود.
با توجه به اينك ساخت قاليهاي قطعه بزرگ گران قيمت در ايران توسط دربار حمايت مي شده در اين دوره به علت نبود ثروت در اقشار بالاي جامعه ايران اين گونه قاليها بافته نمي شده است.به عبارتي ديگر قشر ثروتمند به قشر متوسط تبديل شده بودند .
2) بافت قاليهاي سجاده اي (محرابي يا مهرابي )
در تاريخ ويل دورانت خوانديم كه يكي از قالي هاي شاخص آن دوره كه در تركيه بافته مي شده است قاليهاي با طرح سجاده اي بوده كه زينت بخش مساجد و كاخهاي آن سامان بوده است و با توجه به اينكه ايران به هر حال در تمام دوران تاريخ از بزرگترين مراكز بافت محسوب مي شده است قطعاً اين نمونه قاليها نيز در ايران بافته مي شده است و قاليهايي كه از سدة 11 به جاي مانده خود گواه اين امر است كه در سدة 12 نيز اينگونه قاليها در ايران بافته مي شده است. اما متأسفانه من نتوانستم نه در كتابها و نه در موزة فرش ايران نمونه راز قالي سجاده اي قرن 12 بيابم ولي قاليهايي از اوايل سدة 13 يافتم كه عمدة تفاوتشان با قاليهاي سجاده قرن 11 اضافه شدن ستون يه دو سوي قالي بود كه اين امر نيز خود جاي تفكر و تأمل دارد كه در اين مجال نمي گنجد.
3) بافت قاليهاي عشايري و ايلياتي فارس به عنوان قاليهاي درباري
ايل هر كجا كه برود فرهنگ و قوميت خود را فراموش نخواهد كرد گويي كه اين فرهنگ با او زاده شده و با او خواهد مرد خاصه اينكه از كوچ او اندك زماني بيش نگذشته باشد و گرد زمانه به روي فرهنگش ننشسته باشد.
دولت زنديه يك ايل بود يك ايلي كه همه با هم به شيراز آمده بودند تا به ايران حكومت كنند ويك ايلياتي هرگز نمي تواند به فرش شهري باف اصفهان بنشيند و بر آن زندگي كند لذا گمان من اين است كه كاخهاي زند مزين به فرشهاي ايلياتي فارس بود و به سبب اينكه اينگونه فرشها اكثراً تمام پشم هستند و درشت بافت (با رجشمارهاي پايين) و اغلب داراي گره فارسي زودتر در معرض بيد خوردگي و سايش قرار مي گيرند و به علت فراواني اينگونه قاليها در دوره هاي مختلف و تكامل تدريجي آنها لذا كمتر كسي توجه به جمع آوري قاليهاي اين دوره كرده است و همين امر باعث شده كه قاليهايي كه به اين دوره تعلق داشته باشند كمياب يا بهتر بگوييم ناياب هستند(البته اين امر مطالعه بيشتري را در مورد قوم و ايل حاكم آن دوره طلب مي كند)
4ـ نقوش گل فرنگ ، كاشيكاري واجلاد سده 12 پايه اي براي نقوش گل فرنگ قالي سده 13
گل فرنگ ها به عنوان موتيف اصلي شاخص موتيفهاي دوره زنديه مساجد و تكايا است هنگامي كه به پيش مي آييم و به دوره قاجار مي رسيم مي بينيم اين نقش از روي ديوارنگاريها و اجلاد و كاشيها به روي منسوجات گره دار و
بي گره نقش مي بندد هر چند آنگونه نقوش بر منسوجات بي گره به اواسط حكومت زنديان باز گردد .
البته نام نهادن اين موتيفها با واژه گل فرنگ از آنجايي ناميدنش به روزگار صفويان مي سد شايد بي مهري به گل بومي اين سرزمين كه همان گل سرخ ايراني و يا گل گلاب محمدي است باشد چراكه در مقايسه اين گل با گل رز منقوش بر كتب فرنگستان وجه تمايز گل سرخ ايراني با گل روز فرنگي (فرانسوي و به گفته اي لندلي) درك خوايم كرد هنرمند ايراني رئاليسم
محض نيست و هر چند بخواهد موضوعي خاص را به تصوير مي كشد با استفاده از ذهن خلاق خويش آن را به نگارستان خوش رنگ نگاره هاي ايران فرامي خواهد .
چنانكه در ذكر احوال نقاشان اين عهد آمده است نقاشان اين دوره يك گل را در پيش رويشان مي نهادند و به ترسيم آن مي پرداختند اما آنچه بر كاغذ ثبت مي كردند آنگونه بود كه خود درك كرده بودند .
همچنين در اثبات اين مدي مي توان به حالت خشك و بسته گلهاي فرانسوي و لندني در قياس حالت افشان و نرم و لطيف گلها فرنگي ايراني و به عبارتي ديگر گلهاي سرخ ايراني توجه كرد .
و در گل در نقوش و موتيفهاي زنديان بر ديوارها واجلاد در زمان قجرها بر كف آمده و به فرش بنشسته .
5 ـ نقاشيهايي درباري دوره افشار و زند آغاز براي قاليها تصويري سده 13
هنگامي به نقاشيهاي سده 12 مينگريم و در قياس آن با قاليهاي تصويري
سده 13 به اين نتيجه مي رسيم كه نقاشيهاي خاص درباري پايه و اساس براي فتادن آنها بر مغروشات تصويري گره دار صده 113 خواهدبود .
علل ركود فرش دوره زنديه :
1ـ جنگ داخلي
2 ـ عدم ثبات اجتماعي ،اقتصادي و سياسي آنروز
3 ـ دولت عثماني به عنوان دولتي مقتدرتر از زنديه در صادرات فرش و روابط بين الملل
4 ـ آماده شدن اروپا براي انقلاب صنعتي
5 ـ عدم توجه دولتمردان ايران به منسوجات گره دار
6 ـ ارتقاء ساخت ابنيه به عنوان برترين هدف و در حاشيه قرارگرفتن ساير هنرها
7 ـ تبديل قشر ثروتمند جامعه به قشر متوسط و در كل فقر جامعه ايران آنروز
8 ـ مراودات تجاري هندوستان توسط كمپاني هند شرقي دراين كشور بامغرب زمين
10 ـ مراودات تجاري كريم خان با مشرق زمين
11 ـمركز بافت نبودن شيراز به عنوان پايتخت زنديه
12 ـ كوتاهي حكومت روزگار زنديه (حدود نيم قرن )