• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هافبک تراکتورسازي از بيمارستان مرخص شد

0mid

متخصص بخش ورزشی
هافبک تراکتورسازي از بيمارستان مرخص شد
[h=2]مهدي کريميان، هافبک تيم تراکتورسازي از بيمارستان مرخص شد.

[TD="align: left"]
00945385.jpg
[/TD]




مهدي کريميان ظهر روز سه شنبه از بيمارستان امام رضا(ع)تبريز مرخص شد.

به گزارش اوج نيوز، وي بعد از مرخصي از بيمارستان امام رضا(ع) از هواداران تشکر کرد و گفت : از همه هواداران و مردم تبريز که من را در اين مدت شرمنده کرده اند تشکر مي کنم و دست تک تک آنها را مي بوسم ، مردمي که شبانه روزي در بيمارستان حضور داشتند و با دعا هاي خير خود به بهبودي من سرعت بخشيدند.

وي افزود: از کادر پزشکي تيم ، بيمارستان و همچنين انتظامات بيمارستان تشکر مي کنم که در اين مدت زحمت هاي زيادي را براي من کشيدند. در هيچ کجاي دنيا چنين مردمي وجود ندارد و من از همين جا به مردم شهر تبريز و هواداران تراکتورسازي اعلام مي کنم، با کاري که کرديد تا آخرين روز فوتبالي ام در تبريز خواهم ماند و با پيراهن اين تيم از فوتبال خداحافظي خواهم کرد و تا جايي که خواهم توانست در بازي ها از تمام وجودم بازي خواهم کرد تا شايد بتوانم ذره اي از محبت هاي اين مردم را جبران کنم.





ورزش3
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
از خانه که آمدم بيرون يک پرايد افتاد دنبالم


مصاحبه کريميان بعد از مرخصي از بيمارستان
[h=2]من بعد از برخورد با درخت بيهوش شدم. صورتم پس از برخورد با شيشه خراش پيدا کرد و الان هم زخم است. راننده پرايد مي خواست فرار کند که همسرم داد و بيداد مي کند.

[TD="align: left"]
00945395.jpg
[/TD]




مهدي کريميان بعد از يک تصادف وحشتناک و حضوري چند روزه در بيمارستان، به منزلش بازگشت تا دوران درمان را پشت سر بگذارد. کريميان در گفتگو با سايت گل ، اتفاقات را کامل تعريف مي کند:« حقيقتش همراه همسرم براي افطار به خانه جواد کاظميان رفته بودم. از خانه که آمدم بيرون يک پرايد افتاد دنبالم. هي فرمان را مي داد سمت من و هي من مي ايستادم. نمي دانستم چرا اين کار را مي کند و چکار بايد بکنم. در نهايت هم ماشين را کشيد سمت من و من هم مجبور شدم از جاده خارج شوم و با درخت برخورد کنم. فقط فهميدم که سرم به شيشه خورد. همين . ديگر چيزي نفهميدم اما همسرم شرح ماوقع را به من توضيح داد»

هافبک تراکتورسازي در حالي که نمي توانست به درستي صحبت کند اين حرفها را به زبان مي آورد. حرفهايي که البته همسرش برايش تعريف کرده:« اينها را همسرم به من گفت. من بعد از برخورد با درخت بيهوش شدم. صورتم پس از برخورد با شيشه خراش پيدا کرد و الان هم زخم است. راننده پرايد مي خواسته فرار کند که همسرم داد و بيداد مي کند. گريه کنان مي گويد آقا اين چه طرز برخورد با بازيکن تراکتورسازي است. راننده وقتي مي فهمد مهدي کريميان هستم نامردي نمي کند. برمي گردد و مرا تا نزديکي هاي بيمارستان مي آورد. من که بيهوش بودم اما اينها را همسرم تعريف مي کند. او که مرا به بيمارستان مي اورد ديگرفرار مي کند. الان هم دنبالش هستند او را بگيرند .»

کريميان در ادامه مي گويد:« حين رانندگي حواسم بود که چه شکلي است و هنوز هم يک چيزهايي يادم مانده. قبل از اينکه با درخت برخورد کنيم او را مي شناختم، او را که نه ولي چهره اش تقريبا يادم مانده. مسئولان بيمارستان هم گفتند در فيلم دوربين ها نگاه مي کنيم تا چهره اش را پيدا کنيم. البته همسرم مي گويد ما را تا داخل بيمارستان نياورد که پياده کند. خوشبختانه براي همسرم اتفاقي نيفتاد اما صورتم پاره شده و خراش پيدا کرده»

کريميان از محبت مردم تبريز هم صحبت مي کند:« بايد از مردم تبريز تشکر کنم. آنها در اين چند روز مرا شرمنده کردند. بايد بتوانم لطف آنها را جبران کنم و فکر مي کنم تنها راهي که دارم اين است که تا اخر فوتبالم در تراکتورسازي بمانم. در حدود 2000 نفر از مردم در بيمارستان حاضر بودند و جوياي احوالم شدند. خودم که به هوش نبودم اما خانواده ام اينها را به من مي گويند. الان هم اگر دقت کنيد کمي گيج هستم ولي بايد به منزلم برمي گشتم. مسئولان حراست بيمارستان هم با توجه به ازدحام جمعيت مرا يواشکي از درب پشتي مرخص کردند. »

کريميان از بازيکنان تراکتورسازي هم تشکر مي کند که در اين چند روز تنهايش نگذاشتند:« بازيکنان تراکتورسازي و کادر فني تا دوشنبه ساعت 6 کنارم بوند و بعد راهي اصفهان شدند. البته 2 تا از دکترهاي تيم کنارم ماندند تا بالاي سرم باشند. پدر، پدر همسرم، عمويم و 2 دوستم از بوشهر هم آمدند و بايد از آنها تشکر کنم. »

اما وضعيت اتومبيل مهدي کريميان. او در اين وضعيت هم دست از شوخي برنمي دارد:« همسرم مي گفت ماشين ديگر روشن نشده. البته فکر مي کنم سمت راننده داغان شده اما اينها را ننويس تا افت قيمت پيدا نکند. جدا از شوخي بايد بگويم که خيلي به خير گذشت و همين که روي پاهايم ايستاده ام خدا را صد هزار مرتبه شکر»



 
بالا