• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر جا دلی شکست به اینجا بیاورید

TAHEREH

متخصص بخش
___online.jpg

/نامش رئوفــــ استــــــ /

/ نظر بــ ه دل ما برایش کــــاری ندارد / ...

 

rahsazan

کاربر ويژه
ShowPicture.aspx


كاش كبوتر حرمت بودم
اي‌كاش من هم درست مثل اين كبوتر در كنار حرمت خانه داشتم.
اي‌كاش من هم درست مثل اين كبوتر هروقت كه دلم تنگ مي‌شد، دو بالم را باز مي‌كردم و بر بلنداي گنبد طلايي‌ات آن‌قدر پرواز مي‌كردم تا به مرحله‌اي برسم كه خسته و درمانده، سر بر آستان تو فرود آورم و در كنار گل‌دسته‌هاي حرمت امان بگيرم.
آقاجان! چراغ‌هاي خانه‌ات تا دورترين نقطه آسمان را روشن كرده است. از آن بالا كه نگاه مي‌كني درست مثل نگين طلايي زمين خاكي هستي كه مي‌درخشي و مغناطيس حرمت همه را به‌سوي خود مي‌كشد.
چه تربتي دارد حرمت آقاجان، كه همه‌و‌همه از غريبه تا خودي را دامن‌گير مي‌كند؟
كاش من هم به اندازه اين كبوتر لياقت داشتم كه مي‌توانستم از خوان گسترده تو به اندازه دانه گندمي سهم داشته باشم.
كبوتران حرمت آقاجان هروقت دل‌شان تنگ تو باشد، هروقت از دام دشمن رهيده باشند، به تو پناه مي‌آورند، اما من چه؟
من به كجا پناه ببرم وقتي بين من و حرمت به اندازه هزارها كيلومتر فاصله است؟
اما مي‌دانم تو آن‌قدر مهربان و بزرگي كه مي‌توانم در هر كجاي دنيا كه باشم چشمانم را ببندم و خودم را در مقابل گنبد طلايت ببينم و بگويم: «سلام آقا»
متن : مريم زنگنه

عكس : محمد زائرنيا
http://photo.aqr.ir
 

rahsazan

کاربر ويژه

كبوترانه
كبوترها، كوچك و بزرگ، سفيد، سياه، قهوه‌اي، خاكستري و ابلق، شادمانه و سرخوش در اين آسمان در پروازند. گاه گوشه‌اي تنها، گاه در دسته‌هاي چند تايي در سكوت نشسته‌اند يا جايي در كف صحن‌ها دان مي‌خورند و هر روز در آسمان حرم به فوج اين كبوترها اضافه مي‌شود اما هيچ‌كدام دل از گنبد طلايي جدا نمي‌كنند.
وقتي به حضور آن‌ها در حرم فكر مي‌كنم تصورم اين است كه هر كدام از آن‌ها نماينده عاشقي است كه از قفس دل او پر گشوده و تا اين سرزمين پرواز كرده است. آدم‌هايي كه به دلايلي متفاوت نتوانسته يا نمي‌توانند اينجا حضور داشته باشند. بيماري روي تخت بيمارستان، پيرزني روي ويلچر ساكن روستايي دور، سربازي روي برجك نگهباني در يكي از مرزها، ناخدايي بر پهنه آبي روي لنجي چوبي، مهندسي در نزديكي شعله‌هاي پالايشگاه و... كه بر دلش «السّلام عليك ياعلي‌بن‌موسي‌الرضا» نقش بسته و هنوز بر لب جاري نشده كبوتري آن سلام را به نوكش گرفته و آن را بال زنان تا حرم آورده است.
به گمانم آن روز صبح هم زوجي زندگي مشتركشان را آغاز كرده بودند... شايد در دامنه‌هاي تالش يا دامنه‌هاي الوند، شايد هم جايي در شرجي خليج‌فارس يا تب كوير يا حتي آن سوي مرزي جغرافيايي به نام ايران كه دلشان مي‌خواست روز آغازين را اينجا در صحن سقاخانه باشند. چشمشان كه نم‌دار شده بود دو كبوتر سفيد در آسمان حرم پيدايشان شد.
و آن روز زائراني كه تابلو نوشته اذن ورود را مي‌خواندند، شاهد بودند كبوتراني سفيد را كه چون آن‌ها اذن ورود خواسته و بعد تا گنبد طلايي پرواز كرده بودند.

متن : حميد سبحاني

عكس : محمد زائرنيا


 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
84B1F8EA-F8D6-29A5-F78A-30ECB46E24E8.jpg

صلوات خدا به تو که بضعه‌ی پیغمبری
صلوات خدا به تو که آیه ای از کوثری
صلوات خدا به تو که چون گلی معطّری
صلوات خدا به تو که جلوه ای از داور
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
خدا از من رضا شود گر قلب تو رضا شود
از فیض تو هر شوره زار گلشنی با صفا شود
بیماریِ جان و دلم در حَرَمت صفا شود
گواهیِ نوکری ام با دست تو امضا شو
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو
خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو
بستم آقا دخیلِ جان بر پنجره فولاد تو
کبوترم کبوترم در صحنِ گوهرشادِ تو
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …
من سائلی در مانده ام صدقه بر گدا بده
مُرده ام از فرط گنه بر روحِ من بقا بده
شک و سوز و حالِ دعا بر منِ بی نوا بده
جان مرا از من بگیر به من یک کربلا بده
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا …

 

TAHEREH

متخصص بخش

باز هم دربدر شب شدم ای نور، سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور، سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور، سلام
fcjloood8vlip6xhsvlb.jpg

 

TAHEREH

متخصص بخش
دست من نیست اگر بی سر و پا آمده ام

دست مــن نیست اگــــر شوق زیارت دارم


قصّه ی پنجــــــره فـولاد و مـــرا می دانــی
مــــن به بوسیدن این پنجـــــره عادت دارم



1375539135994912_large.jpg
 

TAHEREH

متخصص بخش
دلــم زمـانـی را میـخواهـد

کـه مقـابل حرم .....

زمـان متوقـف میشـود.....!
.
.
.
مـن میـشوم و خــودشــــ...
93727099811155233445.jpg

 

TAHEREH

متخصص بخش
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم..
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم..

به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد..
به پای شیشه نشستم
رضا رضا کردم ..
72582690773958811217.jpg

 

TAHEREH

متخصص بخش
پر از اعجاز، پر از همهمه ، سقّاخانه

منم و زمزمه ي مبهمِ سقّاخانه
به تن پنجره فولاد گره خوردم تا
روی زخمم بچكد يك نمِ سقّاخانه

آمدم خسته و لب تشنه تر از اسماعيل

تا بنوشاني ام از زمزمِ سقّاخانه
منم و شيشه ي بغضي كه ترك خواهد خورد
عاقبت يك شب ابري دمِ سقّاخانه
شاعر: نیّره کاشی


 

TAHEREH

متخصص بخش
چند روزیست دلــم میــل ِ زیــارت دارد
باز حس می کنم این قلب، حرارت دارد

واژه در واژه برای تــو غـزل میگویم
بیـت بیـت غـزلـم عرض ِ ارادت دارد

بی جهت نیست کـه قلبـم بـه کبـوتـر هایت
چنـد سالیست کـه احساس ِ حسـادت دارد

نیستــم لایق ِ دیــدار تـــو، امــا آقــا
چشم هایـم بـه تمـاشـای تـــو عـادت دارد

آه ! دلتنگ ِ تـو ام، بـاز مـرا دعـوت کن
چند روزیست دلــم میــل ِ زیــارت دارد . . .



 

mhosein

کاربر ويژه
السلام علیک یا علی بن موسی الرّضا

کاش میدانستیم ؛
امامی که از اعمالمان رضا نباشد را نمیتوان رضا خواند ...
آقا ببخش ...

======================================


السلام علیک یا انیس النفوس السلام علیک یا سلطان یا علی ابن موسی الرضا

00488939619490248470.jpg


 

پیوست ها

  • 506141_ylmlHPR1.jpg
    506141_ylmlHPR1.jpg
    51.2 کیلوبایت · بازدیدها: 1
بالا