هر چند بار كه ممكن است، بگوييد "متشكرم"
بياييد سحر و افسون اين واژه كوتاه و در عين حال پرشكوه "متشكرم" را دريابيم.
كار آساني است. هر چند دفعه كه امكان دارد، فقط بگوييد: "سپاسگزارم" از متصدي گرفتن عوارض جادهاي به خاطر گرفتن پول و نيز از همكارتان كه شيريني برايتان ميآورد و از دوست خود كه روز شنبه ملالآور و كسالتباري به سراغتان ميآيد، زبان به تشكر بگشاييد. همين و بس. لازم نيست كه سپاسگزاريتان را با جملهاي طولاني به طرف مقابل بيان كنيد. فقط يك "متشكرم" ساده كفايت ميكند.
در حقيقت اين پاسخ طوطيواري كه همگي به عنوان نشان ادب و نزاكت آموختهايم، چيز كمي نيست. همانگونه كه "دافنه روز كينگما" در كتاب خود آورده است: "كلمه ممنونم، واقعيت پذيرفته شده از طرف ما را در مغزمان مستحكم ميگرداند و نگرش دروني خوشبيني را پديد آورده و اقدامي شخصيتساز است كه ديدگاه مثبتي از جهان شمرده ميشود. به سخن ديگر، وقتي ميگوييم "سپاسگزارم" به خاطر ميآوريم كه در اين لحظه، چيزي به ما داده شده است كه ياريمان ميكند به ياد آوريم كه اتفاقات خوشايندي برايمان روي داده و اطمينان يابيم كه به طور كلي نيازهايمان برآورده خواهد شد.
در ضمن قدرداني از افراد، اثرات شگفتانگيزي در آنان دارد و سبب ميشود كه كوششهايشان، هر چه كه هستند، مورد توجه و حقشناسي قرار گيرند. همگان نيازمنديم كه ستوده شويم.
"تشكر كردن" باعث ميشود در آينده رفتارهاي خويش را تداوم بخشيم. شايد كاري نكنيم كه موجب سپاس شود، ولي اگر از ما تشكر شود، وادارمان ميكند كه بخواهيم مجددا به عمل خاصي دست زنيم. يادم ميآيد اخيرا چند شاخه گلسرخ از باغچهام چيدم و در اتاق كار هر يك از همكارانم گذاشتم. همه به جز يك نفر از من تشكر كردند. متوجه هستم كه تمايل من به انجام چنين عملي براي او تقريبا به شدت ديگران نيست، منظورم اين نيست كه حسادت در وجودم رخنه كرده است؛ بيشتر نظرم اين است كه: "چنانچه اين كار را دوست نداشت، انجام دوباره آن عاقلانه نيست". پيشنهادد ميشود در طول روز تعداد "متشكرم"هايي را ميگوييد، بشماريد. شايد به واسطه جلب توجه شما به اين واژه ياد شده، تعدادشان زياد شود.
ابوالفضل. اميرديواني
منبع: كتاب attitude of gratitude
بياييد سحر و افسون اين واژه كوتاه و در عين حال پرشكوه "متشكرم" را دريابيم.
كار آساني است. هر چند دفعه كه امكان دارد، فقط بگوييد: "سپاسگزارم" از متصدي گرفتن عوارض جادهاي به خاطر گرفتن پول و نيز از همكارتان كه شيريني برايتان ميآورد و از دوست خود كه روز شنبه ملالآور و كسالتباري به سراغتان ميآيد، زبان به تشكر بگشاييد. همين و بس. لازم نيست كه سپاسگزاريتان را با جملهاي طولاني به طرف مقابل بيان كنيد. فقط يك "متشكرم" ساده كفايت ميكند.
در حقيقت اين پاسخ طوطيواري كه همگي به عنوان نشان ادب و نزاكت آموختهايم، چيز كمي نيست. همانگونه كه "دافنه روز كينگما" در كتاب خود آورده است: "كلمه ممنونم، واقعيت پذيرفته شده از طرف ما را در مغزمان مستحكم ميگرداند و نگرش دروني خوشبيني را پديد آورده و اقدامي شخصيتساز است كه ديدگاه مثبتي از جهان شمرده ميشود. به سخن ديگر، وقتي ميگوييم "سپاسگزارم" به خاطر ميآوريم كه در اين لحظه، چيزي به ما داده شده است كه ياريمان ميكند به ياد آوريم كه اتفاقات خوشايندي برايمان روي داده و اطمينان يابيم كه به طور كلي نيازهايمان برآورده خواهد شد.
در ضمن قدرداني از افراد، اثرات شگفتانگيزي در آنان دارد و سبب ميشود كه كوششهايشان، هر چه كه هستند، مورد توجه و حقشناسي قرار گيرند. همگان نيازمنديم كه ستوده شويم.
"تشكر كردن" باعث ميشود در آينده رفتارهاي خويش را تداوم بخشيم. شايد كاري نكنيم كه موجب سپاس شود، ولي اگر از ما تشكر شود، وادارمان ميكند كه بخواهيم مجددا به عمل خاصي دست زنيم. يادم ميآيد اخيرا چند شاخه گلسرخ از باغچهام چيدم و در اتاق كار هر يك از همكارانم گذاشتم. همه به جز يك نفر از من تشكر كردند. متوجه هستم كه تمايل من به انجام چنين عملي براي او تقريبا به شدت ديگران نيست، منظورم اين نيست كه حسادت در وجودم رخنه كرده است؛ بيشتر نظرم اين است كه: "چنانچه اين كار را دوست نداشت، انجام دوباره آن عاقلانه نيست". پيشنهادد ميشود در طول روز تعداد "متشكرم"هايي را ميگوييد، بشماريد. شايد به واسطه جلب توجه شما به اين واژه ياد شده، تعدادشان زياد شود.
ابوالفضل. اميرديواني
منبع: كتاب attitude of gratitude