• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پایان جهان در اساطیر بومیان آمریکا

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
نویسنده : مهدی رضایی
برگرفته از : کتاب آفرینش و مرگ در اساطیر/ تهران: انتشارات اساطیر۱۳۸۴
از بین اقوام بومى ساکن آمریکاى جنوبى دو قوم «مایا» و «آزتک»، براى دنیا پایانى قائل‏اند. آزتکها تقویمى دارند که براساس آن در روزهاى مشخصى عمر هر یک از ادوار قبلى جهان به پایان رسیده است. هر یک از دنیاهاى قبلى داراى خورشیدى مشخص بوده‏اند که در پایان آن دوره، آن خورشید نیز نابود شده است. به نظر آنان، علت ویرانیهاى پیشین، اختلاف بین دو ایزد مهم این قوم؛ یعنى «کتسال کوآتل» و «تسکاتلیپوکا» بوده است. هر کدام از آن دو، اقدام به آفرینشى مى‏کند و دیگرى آن را ویران مى‏سازد. آنها تاریخ حدوث ویرانیهاى قبلى را چنین مشخص کرده‏اند: «ببر ـ ۴»، «باد ـ ۴»، «باران ـ ۴» و «آب ـ ۴» و دنیاى ما، دنیاى پنجمین خورشید است که روزى به نام «زلزله ـ ۴» ویران خواهد شد۱۲٫
آزتکها در پایان هر دوره پنجاه و دو ساله، انتظار وقوع این حادثه هولناک را داشته‏اند. در پایان هر دوره پنجاه و دو ساله، مراسم بیدار ماندن اضطراب آلودى برپا مى‏کرده و آتشى مى‏افروخته‏اند. آنها معتقد بودند که اگر برپایى این آتش جدید با موفقیت همراه نشود، ستارگانى هیولایى به نام «تسى تسى میمه» کنترل جهان را به دست مى‏گیرند۱۳٫
مایاها نیز به چهار دوره براى جهان اعتقاد داشتند و فکر مى‏کردند سه دوره قبلى با حادثه‏اى به پایان رسیده‏اند. به نظر آنان در دوران اول، فقط کوتوله‏ها مى‏زیستند. آنها فکر مى‏کردند که این کوتوله‏ها شهرهاى بزرگى را که آثار آنان برجاى مانده است، ساخته بوده‏اند. زمان آنها در تاریکى بود؛ زیرا هنوز خورشید خلق نشده بود. هنگامى که خورشید تابیدن گرفت، همه آنها به سنگ تبدیل شدند و دنیاى آنان با طغیان آب ویران شد. در دومین دنیا، مجرمان و متخلفان مى‏زیستند که باز طغیان آب آن را ویران کرد. در دنیاى سوم تنها مایاها مى‏زیستند که نژاد قبلى این قوم بوده‏اند و با آب ویران شده است. چهارمین دنیا، عصرى است که همه انسانها در آن زیست مى‏کنند که باز با طغیانى دیگر ویران خواهد شد۱۴٫ مایاها در پایان هر سال ۳۶۵ روزه، انتظار این ویرانى را مى‏کشیدند. به همین خاطر پایان سال براى آنان، زمانى بسیار خطرناک بود و در هول و اضطراب به سر مى‏بردند. شاید این اضطراب پایان سال مایاها را بتوان با مراسمهاى آشوب و هرج‏ومرج بین‏النهرین باستان قیاس کرد. در بین‏النهرین باستان نیز مردمان در پایان سال و قبل از عید «اکیتو»، که در اوایل بهار برپا مى‏شد، به کوچه‏ها و خیابانها مى‏ریختند که آن را سمبل آشفتگى و هرج و مرج نخستین کیهانى مى‏دانستند که به عقیده آنان خدایان از آن آشفتگى نخستین، جهان را نظم بخشیده‏اند که به مناسبت این نظم جهانى، عید اکیتو برپا مى‏شد.
منابع :
۱۲٫کندرى، مهران (۱۳۷۲)، دین و اسطوره در آمریکاى وسطا (پیش از کلمب)، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)، ص۱۵۰٫
۱۳٫توب. کارل (۱۳۷۵)، اسطوره‏هاى آزتکى و مایایى، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز، ص۱۹٫
۱۴٫کندرى، مهران، پیشین؛ ص۲۴۳ .
برگرفته از : کتاب آفرینش و مرگ در اساطیر/ تهران: انتشارات اساطیر۱۳۸۴
 
بالا