ahmadfononi
معاونت انجمن
تيم فوتبال پرسپوليس كه يكي از بدترين وضعيف دوران خود را سپري مي كند، عصر يكشنبه نهمين باخت تلخ خود را در انزلي چشيد تا بر اين نظريه كارشناسان مهر تاييد زده شود كه اين تيم ريشه دار و پرطرفدار با اين بازيهاي بي حساب و كتاب و بدون برنامه، وقت تلف مي كند.
شكست اين تيم در انزلي را نبايد تعجب آور قلمداد كرد زيرا پرسپوليس با اوضاع و احوالي كه دارد ، بايد پيه اينگونه باختها را به تن بمالد و بيش از پيش دل هاي پاك هواداران سينه چاك خود را خون كند.
هرچند كه باخت و برد را در فوتبال بايد يك اصل جداناپذير دانست اما نمي توان از ناكارايي در عرصه مديريت و كادر فني سرخ پوشان به سادگي گذر كرد و ضعف مفرط در ' يارگيري ' و همچنين نقش ' كوچينگ ' را در ليگ دهم ناديده انگاشت.
وقتي پرسپوليسي ها در فصل نقل و انتقال بازيكنان، از استخدام نفرات كليدي عاجز ماندند و دست به دامان فوتباليست هاي درجه چندم شدند، بر همگان مسجل بود كه اين تيم در ليگ دهم دست به عصا حركت خواهد كرد و آب در هاون خواهد كوبيد.
از سوي ديگر، لجاجت و يكدندگي 'علي دايي' و بايكوت نظرات كارشناسان و نخبگان فوتبال و اصرار بر تفكرات نادرستش باعث شد تا اين تيم در سال 89 يكي از تلخ ترين دوران خود را سپري كند.
بازيهاي بدون برنامه و احساسي از يك سو و نبود بازيكنان قابل از سوي ديگر دست به دست هم داد تا بازيهاي اين تيم در ليگ دهم با قهر هواداران دلباخته قرمز همراه شود بطوريكه بعضا به راحتي تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه بزرگ پايتخت ( آزادي ) قابل شمارش بود!
در اين راستا حتي كريم باقري كاپيتان شاخص و محبوب پرسپوليس از اين تيم جدا و شيث رضايي نيز كنار گذاشته شد تا بازيكنان ناكارآمد جاي آنها را بگيرند. همچنين استخدام بازيكناني همچون ' سكو برت ' و ' وحيد هاشميان 'كه بطور مدام با مصدوميت دست و پنجه نرم مي كنند ، اقدامي سئوال برانگيز بود .
از اينها گذشته در ميان بهت همگان ، پس از هر بازي و هر باخت ، علي دايي در كنفرانس مطبوعاتي بدون آنكه واقعيت هاي موجود را اعتراف كند ، به مسائلي اشاره مي كرد و بر زبان مي آورد كه مدتهاست نخ نما شده واينگونه حناها ديگر رنگي ندارد.
بدون هيچگونه شبهه اي بايد علي دايي را در زمره يكي از اسطوره هاي فوتبال كشورمان دانست اما وي در عرصه مربيگري به بيراهه مي رود و بنا به دلايلي كه در سطور بالا آمد ، هم به خودش بي رحمي مي كند و هم اينكه بار پرسپوليس را با انديشه هاي غلطش به ناكجاآباد مي برد.
برخي از كارشناسان معتقدند كه يكي از حركات مثبت او در ميانه راه اين بود كه از هدايت پرسپوليس كناره گيري كرد كه خبرگان فوتبال اين حركت را به موقع و منطقي تلقي كردند اما در ميان بهت همگان مجددا دايي به جمع سرخ پوشان برگشت كه اين اقدام يكي از اشتباهات بزرگش بود كه باعث شد بيش از پيش ، كاريزماي خود را زير سئوال ببرد و ... !
بدون آنكه بخواهيم ار ارزش هاي تيم ريشه دار ملوان بكاهيم بايد اقرار كنيم در بازي عصر يكشنبه باز هم پرسپوليس، فوتبالي كاملا احساسي و عاري از منطق ارايه داد . در اين بازي نيز همانند ديگر بازيهاي گذشته پرسپوليس ، هيچ خبري از هارموني تيمي نبود و خطوط سه گانه سردرگم نشان مي داد.
كمربند نامطمئن دفاعي ، خط مياني فرتوت و خط آتش بي خطر در اين بازي كاملا محسوس بود و باعث شد تا ملوانان از اين پاشنه آشيل پرسپوليس استفاده كنند و ابتكار بازي را در ادامه كار در دست بگيرند و همانند ديدار رفت ، ياران علي دايي را تسليم كنند.
دريافت 32 گل در 27 بازي ، مويد اين نكته است كه ساختار تيمي و انسجام تاكتيكي در پرسپوليس معنا و مفهومي ندارد و بي دليل نيست كه بسياري از هواداران قرمز ، عطاي حضور در ورزشگاه را به لقايش بخشيده اند و ترجيح مي دهند در خانه بمانند و بيش از اينها خون دل نخورند.
بهرحال ، باخت نهم هم در كارنامه پرسپوليس در ليگ دهم ثبت شد و بسياري از طرفداران اين تيم پس از پايان بازي با چشماني اشكبار ورزشگاه تختي انزلي را ترك كردند كه اين صحنه ها دل هربيننده اي را به درد مي آورد .
در روزهاي اخير بسياري از رسانه هاي ورزشي نسبت به اين شرايط سئوال برانگيز پرسپوليس واكنش نشان دادند ولي باخت يكشنبه در انزلي باعث شد تا اين بازتاب ها مضاعف شود و اين سئوال در اذهان متبادر شود كه چرا سازمان تربيت بدني به عنوان متولي اين باشگاه بزرگ نسبت به اين مسئله بغرنج كم تفاوت است و از همه مهمتر اينكه چرا
' حبيب كاشاني ' مرد اول پرسپوليس اين همه دست روي دست مي گذارد و براي رهايي اين باشگاه ريشه دار از بحران تدابيري نمي انديشد؟!