اگر یك راز اصلی و دلیل كلیدی بر ماندگاری سرخها در تاریخ فوتبال كشورمان وجود داشته باشد نه جام های متعدد صید شده و نه برخی رفت و آمدهای خبرساز بلكه مردمی بودن آن است.
باشگاه پرسپولیس طی روزهای اخیر در تدارك برپایی جشن پنجاهمین سال تاسیس خود بوده است و در این ارتباط مراسمی را برای امروز (شنبه 14 دی) در برج میلاد تهران ترتیب داده است.
باشگاهی كه در گذر زمان پخته و كارآمدتر شده و البته حواشی متعددی را مانند همتای آبیپوش (اما مسنتر) خود تجربه كرده به لطف عبور از مقاطع زمانی كلیدی در فوتبال دوران معاصر ایران تبدیل به نمادی از آن هم شده است. فوتبالی كه ذاتا قوی است اما نه درخششاش تابع منطق و محصول برنامهریزی است و نه شكستهایش برخاسته از رویكردهای علمی. برای آنها كه یا به سبب سن كم یا مشغولیتهای غیرورزشی با پرسپولیس نزیستهاند و این تیم دغدغه اول و حتی ثانویهشان نبوده، ذكر نكاتی در ارتباط با این باشگاه و سالگرد تولدش الزامی است.
1. پرسپولیس 5 دهه پیش توسط علی عبده كه دستی در ورزش بوكس داشت و ابتدا فقط به صورت یك كلوب بولینگ در جاده شمیران قدیم (و شریعتی فعلی) پایهگذاری شد اما علاقهمندی این مالك به فوتبال و سپس انحلال شاهین و كوچ تعدادی از بازیكنان این باشگاه به پرسپولیس و در نهایت استقرار تقریبا تمامی آن فوتبالیستهای اغلب گرانمایه در پرسپولیس، حیات تیم فوتبال این باشگاه را موجب شد و به رغم فترتی یكساله كه رفتن آن بازیكنان به پیكان و سپس بازگشتشان به پرسپولیس آن را موجب شد، حیات و شكوه پرسپولیس به ویژه تیم فوتبال آن هرگز قطع نشده و در واپسین ماههای سال 92 به رغم تمام مشكلات و حرف و حدیثهای موجود ریشههای این تیم قویتر از هر زمانی نشان میدهد.
2. پرسپولیس مثل استقلال شیرین و زیبا و دوستداشتنی است اما هیاهو هم كه به شهادت تاریخ به جزیی ثابت از زندگی سرخابیها و حتی به فلسفه وجودی آنها تبدیل شده (!) از همان روزهای نخست و توسط همان مالك و تعداد بسیار قلیلی از بازیكنان آن زمان پرسپولیس و در جوار پیروزیهای بزرگ تیم در میدان مسابقات به مستاجر دایمی باشگاه تبدیل و "حاشیه" همزاد پرسپولیس شد.
وقتی عبده به صورت یكی از برترین مهاجمان زمان به اتهام رفت و آمد ظاهری وی با یك بازیگر سینما سیلی زد و آن سیلی به خوراك اول مطبوعات زرد و غیر زرد تبدیل شد، همه فهمیدند پرسپولیس باید بپذیرد كه تا چنین نامی دارد و مامن نامداران فوتبال است آب خوش از گلویش پایین نخواهد رفت و سیلیها است كه در پی هم خواهند آمد و بهتی است كه هر چه سریعتر به زندگی توامان با این سیلی خو بگیرد!
3. علی پروین مردی استثنایی در تاریخ فوتبال ایران است اما بپاخیزی او علیه سرمربی اواخر دهه 1350 پرسپولیس كه به بركناری آن مربی و بعد از مدتی كوتاه به سرمربیگری خود وی (در عین ادامه بازیگریاش) منجر شد، هم یك عصر 30 و اندی ساله ویژه و منحصر به فرد را در باشگاه سرخ پایهگذاری كرد و هم نشان داد در این تیم علایق مردمی و رویكردهای بازیكنان پرنفوذ، روال و روندی را میطلبد كه برای باشگاههای كوچكتر غیر قابل اجرا و حتی باورنكردنی است.
پروین البته به پرافتخارترین مربی تاریخ باشگاه ما تبدیل شد و اگر در آن زمانها لیگ ایران تعطیل نمیبود و به برگزاری لیگ تهران اكتفا نمیكردند، كلكسیون بیش از 20 جامی پروین به گنجینهای تبدیل میشد كه ژنرال آبیها هم آن را به رغم انبان سرشار از مدالش دست نیافتنی مییافت اما به هر شكل به قضیه نگاه كنیم و هر نام و عنوانی بر جامهای گذشته و امروز فوتبال خود بگذاریم، بخش عمده از تاریخ حیات پرسپولیس با نام و روالی عجین شده كه انتقادكنندگان از آن هم معترفند برای نسل و زمانی كنونی دست نیافتنی است و زندگی این باشگاه سرشار از افتخاراتی ناب است و البته سلطان نقش اول را در خلق این افتخارات داشته است.
4. بزرگترین حسن پرسپولیس و دوست داشتنیترین خصلتش نه جامهای فوق و نه حتی چشمهای آبی پرهیبت سلطان، بلكه مردمی بودن آن بوده است. این تیم به رغم ثروت مالك اولیهای كه اسم و وصفش را آوردیم از همان ابتدا در دل مردم نشست و بر شانه تودهها ماوا گرفت و در قلب طبقات متوسط و كارگر شروع به حیات كرد و تیم مردم نامیده شد و یكی از آنها شد و بر طبقه پولداری كه شاید وظایفش را در قبال جامعه خود به درستی نشناسد، تكیه نكرد.
اگر یك راز اصلی و دلیل كلیدی بر ماندگاری سرخها در تاریخ فوتبال كشورمان وجود داشته باشد نه جام های متعدد صید شده و نه برخی رفت و آمدهای خبرساز بلكه مساله فوق است.
5. گذر زمانه و تغییرات اجتنابناپذیری كه این رویداد به جامعه و عناصر آن تحمیل میكند، پرسپولیس را نیز مثل سایر تیمهای ما ظاهرا به باشگاهی حرفهای تبدیل كرده اما هم مناسبات و برخی اقوال و كارهای آن حرفهای نبوده و هم نوع مدیریت آن در بسیاری از زمانها خصایل حرفهایها را فریاد نكرده است.
دولتی بودن باشگاه در دهه اخیر و به واقع از زمان رفتن مالك اولیه آن به خارج از كشور و تعیین روسای باشگاه از طرف سازمان تربیت بدنی در گذشته و وزارت ورزش در حدود سه سال اخیر، دلایلی بر تاخیر طولانی قرمزها در كسب استقلال ماهوی و رسیدن به خودكفایی مالی بوده اما این دلایل نیز نمیتواند ادامه بلاتكلیفی باشگاهی را توجیه كند كه از همین بلاتكلیفی در گذر زمان لطمات سنگینی خورده است.
به واقع فقدان یك برنامه مدون و طولانی و دلخوش بودن پرسپولیس به لحظه و زمان حاضر و ندیدن آینده و برنامه نریختن برای آن سبب شده باشگاه در 50 سالگیاش مثل روز تولدش نداند همین فردا یا دو سال بعد چه كاره است و چه باید بكند تا دیگر با پول دیگران زندگی نكند. دردآور بودن این مساله زمانی بیشتر میشود كه در نظر بگیریم پرسپولیس همسو با استقلال و حتی فراتر از آن پرطرفدارترین باشگاه ایران و حتی آسیا است و خیل عظیمی از مردم به آن عشق میورزند.
6. ستارهها و فوتبالیستهای خوب در تاریخ حیات پرسپولیس غیر قابل شمارشند و محدودیت جا، آوردن نام تمامی آنها را غیرممكن میسازد و بسیار قلیل بودهاند كسانی كه اینك سرخها احساس كنند ای كاش جذب خویش نمیكردند و با این اوصاف تاریخ پرسپولیس سرشار از آدمها و نامها و افتخاراتی است كه جزیی از زندگی تمامی ایرانیان ورزشدوست و عاشق سلامتی را هم ساخته است و استقلال هم در این خصلت فرخنده با قرمزها شریك است. در سالگرد تولد قرمزها بهترین آرزویی كه میتوان برای آنها كرد پرهیز از غرور و مردمی ماندن است.
چیزی كه مدیران پرسپولیس در تمامی این سالها با الزام آن زیستهاند ولی گاهی شهرت و ثروت برخاسته از حضور در پرسپولیس تلاش و افتخارسازی را از یادها برده و مسائلی دیگر را عمده كرده است. خوشبختی پرسپولیس در این بوده كه شمار اینگونه افراد و مدیران در آن بسیار اندك بوده است.
7. اخیرا تیم ستارههای سابق آث. میلان به تهران آمد و یك بازی دوستانه با مردان زبده پیشین پرسپولیس داشت و خاطرهها از آن طریق تجدید شد و قرار است در مراسم امروز برج میلاد هم به گونهای دیگر از پیشكسوتان سرخ و قدیمیهای باشگاه تجلیل شود. اینها رسوم خوبی است كه پرسپولیس باید استمرار بخشد و تشكیل كمیته پیشكسوتان باشگاه كار خوبی در همین راستا بوده و همین كه پرسپولیس میكوشد گذشتهاش را كه پایهگذار امروز است از یاد نبرد و آن را گرامی دارد، اتفاق مثبت و نگرش صحیحی است.
چون جشن تولد پرسپولیس است و معمولا در جشنها از معایب سوژه جشن چیز زیادی نمیگویند ما نیز چنین میكنیم و با آرزوی آیندهای پربارتر برای این باشگاه و توام با آمدن آث.میلانهای بعدی به تهران با یكی دو پرسش ختم كلام را اعلام میكنیم؛ در حالی كه در سایر باشگاهها مدیران و سرمربیان معمولا پیامآور آرامشند و با متانت خود بر تندخویی احتمالی تعدادی از بازیكنان تیم خود مهار میزنند و سرپوشی بر ناشكیباییها و آتشهای درونی سایرین هستند، آیا روش برخی سران كنونی قرمزها كه خود در اكثر مواقع التهاب را بر پیكر تیم و وضعیت باشگاه تزریق و این و آن را به فساد و تقلب متهم میكنند، طریق عقل است و اگر نیست چرا اینگونه رفتارها و گویشها تصحیح و ترمیم نمیشود؟ یافتن پاسخ این سوالها و رفتن به سمت آرامش و تعقل 50 سال دوم حیات پرسپولیس و تمامی 50 سالهای بعدی آنان را شیرینتر و دوستداشتنیتر خواهد كرد.
تولدتان مبارك