( یه توپ دارم قلقلیه ) پَ نه پَ شش ضلعی نامنتظمه...
( میزنم زمین هوا میره ) پَ نه پَ می خواستی زمینو حفر کنه برسه مرکز زمین...
( نمی دونی تا کجا میره )پَ نه پَ می دونم نمیگم که ریا نشه...
( من این توپو نداشتم ) پَ نه پَ داشتی ، رو نمی کردی...
( مشقامو خوب نوشتم ) پَ نه پَ همش برو دنبال یللّی تللّی...
( بابام بهم عیدی داد ) پَ نه پَ می خواستی روز مادر بهت کادو بده...
( یه توپ قلقلی داد ) پَ نه پَ می خواستی یه دونه بی ام ۷۳۰ بهت بده !!
:نیش::نیش::نیش:
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
*****************************
اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده میگه : وای داداشتــــــــــــه؟؟؟میگم: آرهمیگه : عکسشـــــــــــــه؟؟؟میگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش،چسبیده به دیوار!!!
*****************************
میخواستیم گوسفند قربانی کنیم...سرگوسفندا بریدیم زدیم سر دار،پوستشم کندیم؛بابام اومده میگه:ا...گردنشا زدید؟؟؟گفتم: په نه په،به خاطر همکاری با ما،به سه سال حبس تعزیری محکوم شد،سرشا نزدیم!!!
*****************************
رفتیم چین گارسون دو تا چوب آورده.دوستم میگه :یعنی باید با اینا غذا بخورم؟گارسونه برگشت گفت : چه نه چه،چینگ چانگ چاچانگ چیونگ چانگ چوشولانگ بیگ دانگ!من :|دوستم :O
*****************************
به داداشم میگم مگس رو تلویزیون نشسته.میگه:بکشمش؟پـَـــ نــه پـَـــ بهش بگو بیاد عقب وگرنه چشماش ضعیف میشه
*****************************
تو صف نونوایی وایسادی یه یهرو از راه میرسه میگه ببخشین شمام تو صفین؟؟؟؟؟؟؟پ ن پ وایسادم اینجا دارم نقش زنبیلو بازی میکنم منتظرم صاحابم بیاد
*****************************
داشتیم با بابام فیلم میدیدیم...فیلمش گریه دار بود ما هم افتادیم گریه...مامانم اومده میگه:آخی...فیلمش گریه دار بود؟؟؟؟؟..میگم پ ن پ
[h=3]خنده دار بود...خواستیم کارگردانو ضایع کنیم...
*****************************
فیروز کریمی بعد از تساوی در آخرین لحظه مقابل نفت با گزارشگر تلویزیونی چنین حرف زد:مصاحبه کننده: شما دقیقه ۹۳ بازی رو به تساوی کشوندین، آیا این اتفاق حاصل خوش شانسی نبود؟فیروز کریمی: پَ نه پَ حاصل برنامه ریزی تاکتیکی بود!
*****************************
دوازده شب رسیدم دم خونه کلید نداشتم به داداشم زنگ زدم میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن .میگه در خونه رو؟ پـَـــ نــه پـَـــ در یخچالو!!! سر شب گرمم بود رفتم پشت تخم مرغها!!!
*****************************
دوستم میگه من هر روز باید این همه راهو بیام تا برسم به دانشگاه ؟!!!میگم : نه پس !! همون دم در خونتون یه شرتکات از دانشگاه باز کن ، یهو بیا توش !!!
*****************************
ماشینو روشن کردم راه افتادم میگه درب خودرو باز است میگم توام که فقط همینو بلدی میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای بیام واست ببندمش
مهمون اومده خونمون مرغ عشق هامو دیده رو لوستر میگه : مرغ عشقن اینا ؟؟؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گونه نادری از میمون های بالدارن که فقط در شمال خونه ما رو لوستر زیست میکنن …