• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چالش‌های اخلاقی برای وبلاگ‌نویسان

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
چالش‌های اخلاقی برای وبلاگ‌نویسان :

پرده اول/ یک داستان ایرانی
اتفاقی افتاده که در محله شما مهم است. مثلاً زمین فروکش کرده است. خبرنگاران می‌آیند و ساعاتی بعد از حادثه می‌رسند. مدیرعامل سازمان الف که مثلاً وابسته به شهرداری است، می‌گوید اصلاً کار آنها تمام شده بوده است و ربطی به آنها ندارد. مدیرعامل سازمان ب که وابسته به شهرداری نیست، می‌گوید تقصیر شهرداری بوده است و سازمان او باید تاوان ضعف‌های مدیریتی دیگران را بدهد.

ماشین همسایه شما هم کنار خیابان پارک بوده است و الان در میان گل و لای فرورفته است و همسایه بیچاره هم بی‌آنکه کاری از دستش بربیاید نظاره‌گر است. دوربین خبرساز می‌شود و با چند نفر حرف می‌زند و بعد می‌رود. شب هم گزارشی چنددقیقه‌ای پخش می‌شود. تلویزیون‌های خارجی می‌گویند اختلافات الف و ب باعث شده بودجه لازم نرسد و خیابان فروکش کند. تلویزیون‌های داخلی هم می‌گویند معلوم نیست مقصر چه کسی است. اما شما همچنان به ماشین همسایه فکر می‌کنید که توی گل و لای‌ها بود و بیمه‌ هم نبود.

این خاصیت رسانه‌های بزرگ است. آنها معمولاً دیرتر به صحنه حادثه می‌رسند. برای همین، اگر حرفه‌ای باشند، سعی می‌کنند با همه گفت‌وگو کنند؛ مسوولان سازمان‌های الف و ب که درگیر کار بوده‌اند. ناظران و شاهدان عینی، کسانی که در حادثه ضرر کرده‌ یا آسیب‌دیده‌اند و کارشناسانی که می‌توانند درباره دلایل فرونشستن یک خیابان در پایتخت سخن بگویند. اما به هر حال کمتر از دو سه ثانیه ماشین فرورفته در گل و لای را نشان نمی‌دهند. آنها یک تصویر کلی و کلان از حادثه می‌دهند که با سیاست‌های رسانه‌ سازگار باشد.

همچنین چون مخاطب‌شان عام است خیلی روی جزییات متمرکز نمی‌شوند. روزنامه یا رادیوهای محلی معمولاً این خبرها را بهتر پوشش می‌دهند اما کار آنها هم باز بسته به این است که خبرنگارشان چقدر بتواند حادثه را بازسازی کند. همچنین سازوکارهای تولید خبر در دنیا به سمت مرکزگرایی می‌رود و به همین دلیل است که حتی در امریکا با این تنوع رسانه‌ای، کارشناسان مطالعات انتقادی رسانه از شبیه ‌شدن تیترهای روزنامه‌های محلی و منطقه‌ای به روزنامه‌های سراسری مثل نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست گلایه دارند.

بگذارید به همان قضیه فروکش کردن خیابان بازگردیم. فردا در محله مشغول خرید هستید که همسایه دیگرتان می‌گوید «بلوتوثو روشن کن». روشن می‌کنید و پس از چند دقیقه فیلمی را که ارسال کرده بود، دریافت می‌کنید. فیلم خیابان را قبل از فرونشستن نشان می‌دهد. ماشین‌های یکی از سازمان‌های درگیر در ساعات اولیه صبح مشغول کار بوده‌اند. آب زیادی هم کف خیابان جاری است. همسایه جزییات را می‌گوید و می‌فهمید مقصر احتمالی حادثه کدام سازمان بوده است. ماشین همسایه دیگر هم گوشه تصویر است.

با خودتان فکر می‌کنید اگر سایتی مثل celljournalist در ایران بود می‌توانستید این فیلم را بفروشید ولی خب اینجا ایران است و حداکثر می‌توانید آن را در یک سایت یا وبلاگ بارگذاری کنید. مثل مردمی که اولین بار پس از انفجار در ایستگاه مترو لندن تصاویر و فیلم‌هایی را منتشر کردند یا برای رسانه‌ها فرستادند تا اهمیت تلفن همراه مجهز به دوربین عکاسی در فرآیند اطلاع‌رسانی عمومی روشن شود.

البته فرق مهم مردم با روزنامه‌نگاران در این است که مردم برای خودشان محتوا تولید می‌کنند. آنها رویدادها را روایت می‌کنند و تجربه‌های روزمره‌شان را به اشتراک می‌گذارند اما سعی نمی‌کنند چیزی را بازسازی کنند، به این ترتیب روایت آنها از همه چیز دست اول است، خام است و البته به نظر می‌رسد صداقت بیشتری داشته باشد. اما این همه مطلب نیست.

روزنامه‌نگاران برای اینکه به یک محدوده مشخص اخلاقی برسند و اصول کلی را رعایت کنند، سالیانی دراز تلاش کرده‌اند. طبق نظریه‌های کلاسیک آنها دیده‌بان جامعه هستند و باید فارغ از سوگیری و بی‌صداقتی برای مردم بنویسند. طبیعی است در دنیای جدید، در جامعه اطلاعاتی، که سر و کار داشتن با اطلاعات کسب‌وکاری است همگانی، آنها بیشتر موضع دفاعی بگیرند. عکس نباید به صورت فریبکارانه برش بخورد یا با فتوشاپ دستکاری شود؛ اصلی که شهروندان لزوماً آن را رعایت نمی‌کنند.

فیلمی که گرفته شده است نباید حریم خصوصی کسی را نقض کند یا اطلاعات شخصی او را بدون رضایتش دربر بگیرد. نباید ویدئویی غیرمرتبط با یک حادثه بدون توجه لازم برچسب‌گذاری و منتشر شود و مخاطب به اشتباه بیفتد. باید روی آن نوشت این ویدئو مثلاً آرشیوی است. اما شهروندان خیلی وقت‌ها به این چیزها توجه نمی‌کنند. برای آنها مهم است که محتوایی را که دوست دارند روی فضای شخصی‌ای که دارند منتشر کنند.

این اتفاق‌ها با زیرساخت نه‌چندان مناسب اینترنتی‌ای که در ایران داریم، جور دیگری بسط یافته است. همسایه‌ها فیلم را برای هم بلوتوث می‌کنند. شما که اینترنت وایرلس دارید و سرعتش بهتر است، فکر می‌کنید این ویدئو را برای تلویزیون بفرستید یا روی سایتی بگذارید، اما از آن طرف شک دارید که این همه حقیقت باشد. ممکن است دقایقی بعد از این گروهی دیگر آمده باشند یا رویدادی دیگر رقم خورده باشد که از آن بی‌خبرید. از سوی دیگر بالاخره این ویدئو بخشی از واقعیت است؛ تصویری است که دوست شما از واقعیت گرفته است، ولی همه واقعیت نیست.

با این حال می‌تواند تکه‌ای از پازل‌هایی باشد که کل رویداد را در رسانه‌ها می‌سازد و حس می‌کنید انتشار آن مهم است و برای تلویزیون یا یک سایت آن را می‌فرستید. موقع ارسال متوجه می‌شوید قبل از شما فیلم‌هایی از زوایای دیگر و زمان‌هایی بعد یا قبل از این رویداد نیز گرفته شده و ارسال شده‌اند. اتفاقاً در برنامه شبکه استانی همان شب هم از بریده این فیلم‌ها استفاده می‌شود و گزارش خوبی به نمایش درمی‌آید. به این فکر می‌کنید که چگونه مردم کمک کردند تصویری که رسانه از واقعیت می‌سازد به صداقت نزدیک‌تر باشد و همه ابعاد را دربر بگیرد.

پرده دوم/ فاصله کاذب میان وبلاگ نویسی و روزنامه‌نگاری
خبرنگاران بنا بر یک سنت دیرینه در قوانین مختلف، حقوقی دارند. مثلاً می‌توانند منبع خبری‌شان را فاش نکنند. این به عنوان یک حق برای آنها‌ پذیرفته شده است. در سال‌های اخیر، به خصوص در امریکا، این بحث به وجود آمده است که آیا وبلاگ‌نویسان چنین حقی دارند؟ یعنی اصلاً این سوال که «آیا وبلاگ‌نویسی همان روزنامه‌نگاری است یا نه» از اینجا جدی مطرح و به بحث گذاشته شد.

مثلاً وبلاگ‌نویسانی می‌آیند و اسرار آخرین محصول اپل را برخلاف رویه‌های اخلاقی منتشر می‌کنند. تکلیف چیست؟ طبیعتاً این بحث مخالفان و موافقان فراوانی دارد که ادله خوبی هم دارند و هیچ‌کدام هم به صورت مطلق موفق نشده‌اند دیگری را کنار بزنند. به هر حال و از هر منظری که این مطلب نوشته شده است این حق را باید برای کسانی در نظر گرفت که مجبور هستند تحت استانداردهای روزنامه‌نگاری – هرچند به آنها انتقاد داشته باشیم- کار کنند و وظایفی را بر عهده بگیرند.

ولی خب از یک نکته هم نباید غافل شد، الان مردم دست‌کم در امریکا اعتبار بالایی دارند، یعنی پس از پزشکان، نوشته‌های شخصی و وبلاگی دومین منبع معتبر برای دانش است و این نشان می‌دهد وبلاگ در دیدگاه مردم تنها «قطعه‌ای» از یک پازل نیست و گاه به خود پازل تبدیل شده است. در حقیقت بر اثر نبود سواد رسانه‌ای برای مواجهه با محتواهای عمومی و مردمی، وبلاگ یک شخص مشهور از صفحه نخست بی‌بی‌سی بیشتر مورد اعتماد است. با این حساب مردم وبلاگ را یک رسانه خبری و نه یک صفحه شخصی به شمار می‌آورند و به همین دلیل است که دغدغه تعریف یک اصول اخلاقی‌ پذیرفته‌شده برای وبلاگ‌نویسان مورد توجه قرار گرفته است.

یکی از نکاتی که در استفاده از وبلاگ‌ها مهم است رجوع به حلقه‌ای از وبلاگ‌هایی است که دغدغه مشابهی دارند و مواضعی متفاوت یا منتقدانه در برابر این وبلاگ به خود گرفته‌اند. یعنی برای کسب یک خبر یا تحلیل نباید به یک وبلاگ‌نویس بسنده کرد. داستان ساده است. چون سردبیری متمرکزی وجود ندارد، هرکس به تنهایی می‌تواند هر دروغی را ببافد و هر حیله‌ای را به کار گیرد اما وقتی حلقه‌ای از وبلاگ‌ها را در نظر بگیریم که می‌نویسند،‌ همدیگر را نقد می‌کنند و فعالانه در تعامل هستند، می‌فهمیم بسنده کردن به اطلاعات فقط «یکی» از آنها گاه پرخطرتر از آن است که به گفته‌های یک رسانه بزرگ که مورد اعتماد ما نیست، گوش کنیم.

به هر حال از منظر رسانه‌ای فاصله‌ای میان وبلاگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری نیست و اینها هر دو پدیده‌های موازی و همسو هستند و یکدیگر را کامل می‌کنند. مطالب روزنامه‌ها در وبلاگ‌ها چرخ می‌خورد و چکش‌کاری می‌شود و وبلاگ‌نویسان به روزنامه‌ها دعوت می‌شوند تا برای شماری مشخص از خوانندگان روزنامه هم بنویسند؛ تریبونی برای مردم که نشان می‌دهد فاصله کاذب است. البته انتقادهای محافظه‌کارانه سنتی‌ها پابرجاست. ولی هر انتقادی که می‌کنند چند برابرش به رسانه‌های بزرگ‌تر وارد است.

در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای قاعده‌مند کردن وبلاگ‌نویسی صورت گرفته است؛ اینکه اشتباهات را اصلاح کنید و فقط حقایقی را که از آنها مطمئن هستید، بگویید و مسائلی از این دست. اینها در منابع فارسی و انگلیسی هستند، اما خب طبیعت وبلاگی ‌نوشتن با اینها جور درنمی‌آید. وبلاگ‌نویسی حوزه‌ای است که اگر یکی هم در آن پینوکیو از آب درآمد و دروغ گفت، نمی‌توان اصول کلاسیک اخلاق رسانه‌ای را مانند پدر ژپتو سراغ او فرستاد، تا دماغش را ببرد و مرتب کند.

این مخاطب است که باید میان سره و ناسره تمییز بگذارد یا به اعتبار شخص وبلاگ‌نویس چیزی را باور کند یا نکند. البته با توجه به اینکه همه ‌جا آزادی بیان مساله‌ای مهم و حیاتی است از وبلاگ‌نویسان خواسته می‌شود شفافیت گفت‌وگو و مسائل انسانی را در وبلاگ‌شان توسعه دهند، هرچند همه اینها توصیه‌هایی است باز اخلاقی ولی تا جایی ‌که در قالبی دستوری و بخشنامه‌ای ریخته نشده است، قابل طرح است.

توصیه‌های خبرنگارهای کهنه‌کار رویترز

یادآوری اصول ماندگار؛ قواعد طلایی
ممکن است وارد عصر جدید روزنامه‌نگاری شده باشیم، اما بسیاری از قواعد قدیمی همچنان طلایی مانده‌اند. ‏پس بد نیست نگاهی به آنها بیندازیم.

برای شروع یادمان باشد هنوز هم باید به چه کسی، چه چیزی، کجا و کی پاسخ بدهیم و حتی پاسخی جامع‌تر ‏برای «چرایی» داشته باشیم، به خصوص در زمانه‌ای که همه چیز پیچیده‌تر شده است. حواسمان باشد که خبری ‏که می‌نویسیم به سوال‌های مهم پاسخ بدهد. این قانون هم هنوز اعتبار دارد که جای جالب‌ترین و مهم‌ترین بخش خبر ‏بالای خبر است، نه اینکه در یک جایی آن پایین مدفون شده باشد. از خودتان بپرسید: آیا بهترین بخش خبر را آن ‏پایین چال کرده‌ام؟ آیا واقعاً می‌توان مطمئن بود که خواننده‌ها تا ته خبر را خواهند خواند؟

فریاد از داخل اتوبوس
هنوز هم باید صاف و پوست‌کنده بروید سر اصل مطلب (دارم درباره یک خبر سخت صحبت می‌کنم، نه ‏گزارش). جرج شورت که بسیاری عقیده دارند بهترین معلم رویترز بوده، می‌گفت: «فرض کنید در اتوبوسی ‏نشسته‌اید و باید سریع سرتان را از پنجره بیرون کنید و خبر مهمی را سر دوستان که در پیاده‌رو ایستاده‌اند، فریاد ‏بزنید.» این طور فکر کردن ذهن را متمرکز می‌کند. از خودتان بپرسید آن چیزی که در خبرتان بی‌نهایت مهم است ‏و کنه و ذات خبرتان را تشکیل می‌دهد چیست؟ آیا آن را در لید آورده‌ام؟ یا لای یک عالمه کلمه و عبارت‌های جور‏واجور پیچیده‌ام؟

یک بار هیچ‌گاه کافی نیست
هیچ‌گاه و باز هم تاکید می‌کنم هیچ‌گاه خبرتان را بی‌آنکه یک بار از سر تا ته ویرایشش نکرده باشید، رد ‏نکنید. خیلی از مواقع یک چیزی توی آن خبر هست که به چشم می‌آید و باید تغییرش بدهید؛ اطلاعات اشتباه، ‏اعداد و ارقامی که وقتی جمع می‌شوند با هم نمی‌خوانند. اسامی افراد که اشتباه نوشته شده‌اند یا ساختار بد خبر. ‏اشتباه‌هایتان را به دیگران نسپارید تا آنها آن را اصلاح کنند.

این یعنی چی؟
هیچ‌گاه چیزی را که خودتان نمی‌فهمید ننویسید. اگر شما نمی‌توانید از آن سر در بیاورید انتظار نداشته باشید ‏خواننده‌ها هم چیزی بفهمند، و مطمئن باشید همه تقصیرها بر گردن شما خواهد بود. همیشه عبارات تخصصی ‏‏(‏Jargon‏) و علمی را طوری ترجمه کنید تا برای خواننده متوسط قابل فهم باشند و هر وقت کسی به شما چیزی ‏می‌گوید که متوجه نمی‌شوید سوال کنید اگر چه ممکن است احمق به نظر برسید.

حوصله خوانندگان را سر نبرید
این یک «گناه» است که حوصله خوانندگان‌تان را سر ببرید. با موجزنویسی و شفاف‌نویسی از گناه پرهیز ‏کنید. همیشه به دنبال راهی باشید تا به خبرتان خلق و خوی انسانی ببخشید. پیشینه را لابه‌لای خبر بریزید، همان ‏طور که آدم‌ها وقتی حرف می‌زنند در لابه‌لای صحبت‌هایشان به پیشینه اشاره می‌کنند. اعداد و ارقام را حتی ‏می‌توانید در یک باکس جداگانه در کنار خبرتان منتشر کنید تا جلوی روان بودن خبر را نگیرید. تصویری فکر کنید. یک تصویر خوب می‌تواند جایگزینی برای صدها کلمه توضیحات مثلاً برای این باشد که یک چیزی چطور کار می‌کند.

این خبر تا اینجای کار…
هیچ‌گاه این تصور را به خود راه ندهید که مخاطب به روز است و با آخرین تحولات مربوط به خبری که ‏می‌نویسید، آشناست، حتی زمانی که آن خبر تیتر یک روزنامه‌ها در سراسر جهان است.

وظیفه شما این است که ‏آخرین تحولات را در قالبی بنویسید که افرادی که برای اولین بار با این خبر برخورد کرده‌اند (یا حافظه کوتاه‌مدت ‏دارند) یک تصویر کلی به دست بیاورند که قبلاً چه اتفاقی افتاده است. اما یادتان باشد: پیشینه‌ای که در لابه‌لای ‏خبر بافته شده باشد یا در قالب یک وقایع‌شمار در جدولی کنار خبر منتشر شده باشد خیلی راحت‌تر از یک تکه ‏بزرگ پیشینه هضم می‌شود که جلوی جریان خبر را بگیرد.

چه کسی گفته
بهترین منابع آنهایی هستند که نام‌شان در خبر آمده است. منابع بی‌نام و نشان حتی آنهایی که می‌گوییم «یک منبع آگاه» یا «یک مقام رسمی» به اندازه آنهایی که حاضر هستند نام خود را بیاورند اعتبار ندارند. اگر مجبور هستید نام یک منبع را نیاورید به خوانندگان بگویید چرا منبع تمایل نداشته نامش بیاید.

اگر بخشی از خبرتان را با اتکا به منابع ناشناس نوشته‌اید، از خودتان بپرسید چرا چنین کرده‌اید. آیا یک منبع که حاضر است نامش را بیاورد می‌تواند این اطلاعات را تایید کند؟ اگر چنین است می‌توانید این اطلاعات را به نقل از او بنویسید. از خود بپرسید آیا آماده هستید در دادگاه پشت منبع خود بایستید و از او دفاع کنید؟ منابعی که نام‌شان را می‌آورید بر اعتبار خبر شما می‌افزایند و منابع ناشناس بر شک و تردید می‌افزایند.
انتهای پیام/.

منبع: وبلاگ نیوز
 
بالا