با توجه به پژوهشهای انجام شده دربارهی خشم آنچه مسلم است این است که شمار کسانی که با خشم خود برخورد نادرست میکنند، به مراتب از شمار کسانی که به آن برخورد درست میکنند بیشتر است. نیلوارنر در کتاب مشهور خشم را، یار و یاور خود سازید با توجه به رفتاری که اشخاص به هنگام خشم بروز میدهند، آنهایی را که با خشم بر خورد درست ندارند به چهار دسته تقسیم میکنند: جسمانی کنندهها، خود مجازاتگرها، منفجرشوندهها و مخفیکنندهها.
1. جسمانی کنندهها. اینها اشخاصی هستند که با خشم برخورد انفعالی میکنند و آن را به بدن خود منتقل میسازند. جسمانی کنندهها کسانی هستند که احساسات خشم خود را آشکارا نشان نمیدهند به جای آن از بیم آن که مبادا مورد تأیید و تصدیق دیگران واقع نشوند آن را بروز نمیدهند و پنهان میکنند.
از سوی دیگر، تفاوتی که میان جسمانی کنندهها و دیگران وجود دارد این است که این اشخاص خشم خود را به شکل میگرن، سر درد ، زخم معده ، کُلیت و وَرَمِ مفاصِل بروز میدهند.
2. خود مجازات گرها. رفتار انفعالی دیگری در زمینه بروز خشم ، تبدیل کردن خشم به احساس گناه است. این اشخاص اغلب به این دلیل که خشمگین شدهاند بر خود خشم میگیرند . در نتیجه تخلیه هیجانی خشم را بروز نمیدهند . به جای آن با کنترل ابراز خشم از میزان عزت نفس خود میکاهند.
برای مثال پرخوری یا گرسنگی کشیدن عمدی، افراط در میگساری ، افراط در خرید کردن و خوابیدن که جملگی میتوانند از میزان عزت نفس بکاهند، از جمله اقداماتی است که خود مجازات گرها به نمایش میگذارند.
3. منفجر شوندهها. منفجر شوندها نمونههای کلیشهای پرخاشگری مدیریت نشده هستند. اینها کسانی هستند که خشم خود را به شکلی خصمانه به صورت کلامییا جسمانی بروز میدهند. این اشخاص مانند یک آتشفشان منفجر میشوند و به هر کس که در پیرامون آنها قرار گیرد هجوم میبرند.
منفجر شوندهها خشمشان را در خود نگه میدارند و بعد ناگهان ، و به هر دلیل آن را بر سر هر کسی که در پیرامونشان قرار گیرد تخلیه میکنند. در بسیاری از مواقع این اشخاص به جای اینکه نسبت به کسی که موجب خشم آنها شده خشمگین شوند، خشمشان را نسبت به آنها سرکوب میکنند و بعد آن را بر سر اشخاصی که کمترین گناهی مرتکب نشدهاند، اشخاصی از قبیل، همسر، فرزندان و کارکنان زیر دست خالی مینمایند.
در بسیاری از موارد از خشم انفجاری به منظور ایجاد رعب و ارعاب و سلطهجویی استفاده میشود.این همان رفتاری است که روانشناسان آن را نشانهی شخصیت تیپ الف معرفی میکنند و با بیماریهای قلبی – عروقی در ارتباط نزدیک است.
4. مخفی کنندهها. مخفی کنندهها هم مانند منفجر شوندهها خشم مدیریت نشدهای را به نمایش میگذارند. تفاوت رفتار میان مخفی کنندهها و منفجر شوندها این است که مخفی کنندهها معمولاًخشم خود را متوجه کسی که سبب ساز خشم آنها شده میکنند، اما این کار را به طور غیرمستقیم انجام میدهند، آنگونه که به لحاظ اجتماعی مشکلی حاصل نشود.
مخفی کنندهها به خاطر بیعدالتی که در حق آنها روا شده مترصد تلافی هستند- با این تفاوت که خشمشان را به شکلی که به لحاظ اجتماعی قابل قبول باشد، در ابعاد ملایم بروز میدهند. نمونههایی از ابراز خشم به شیوه مخفی کنندهها شامل دیر رفتن سرجلسه، یا طعنهزدن میباشد.
مخفی کنندهها خودشان را قربانیان زندگی ارزیابی میکنند و با آنکه خشمشان اغلب متوجه کسی است که آنها را ناراحت کرده است، تمام شدن خشم به ندرت اتفاق میافتد.
وارنر خاطر نشان میسازد که همهی ما با توجه به شرایط و موقعیت در مواردی از همهی این روشها استفاده میکنیم.
اما در هر کسی یکی از این روشها حالت غالب پیدا میکند و در تبادلهای روزانه به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. باید توجه داشت که هیچ یک از این چهار روش سالم نیستند، به هیچ جهت رفتن از یک حالت به حالت دیگر توصیه نمیشود. وارنر توصیه میکند که احساس خشم خود را شناسایی کنیم و آن را به شکل خلاقانه تخلیه کنیم.
1. جسمانی کنندهها. اینها اشخاصی هستند که با خشم برخورد انفعالی میکنند و آن را به بدن خود منتقل میسازند. جسمانی کنندهها کسانی هستند که احساسات خشم خود را آشکارا نشان نمیدهند به جای آن از بیم آن که مبادا مورد تأیید و تصدیق دیگران واقع نشوند آن را بروز نمیدهند و پنهان میکنند.
از سوی دیگر، تفاوتی که میان جسمانی کنندهها و دیگران وجود دارد این است که این اشخاص خشم خود را به شکل میگرن، سر درد ، زخم معده ، کُلیت و وَرَمِ مفاصِل بروز میدهند.
2. خود مجازات گرها. رفتار انفعالی دیگری در زمینه بروز خشم ، تبدیل کردن خشم به احساس گناه است. این اشخاص اغلب به این دلیل که خشمگین شدهاند بر خود خشم میگیرند . در نتیجه تخلیه هیجانی خشم را بروز نمیدهند . به جای آن با کنترل ابراز خشم از میزان عزت نفس خود میکاهند.
برای مثال پرخوری یا گرسنگی کشیدن عمدی، افراط در میگساری ، افراط در خرید کردن و خوابیدن که جملگی میتوانند از میزان عزت نفس بکاهند، از جمله اقداماتی است که خود مجازات گرها به نمایش میگذارند.
3. منفجر شوندهها. منفجر شوندها نمونههای کلیشهای پرخاشگری مدیریت نشده هستند. اینها کسانی هستند که خشم خود را به شکلی خصمانه به صورت کلامییا جسمانی بروز میدهند. این اشخاص مانند یک آتشفشان منفجر میشوند و به هر کس که در پیرامون آنها قرار گیرد هجوم میبرند.
منفجر شوندهها خشمشان را در خود نگه میدارند و بعد ناگهان ، و به هر دلیل آن را بر سر هر کسی که در پیرامونشان قرار گیرد تخلیه میکنند. در بسیاری از مواقع این اشخاص به جای اینکه نسبت به کسی که موجب خشم آنها شده خشمگین شوند، خشمشان را نسبت به آنها سرکوب میکنند و بعد آن را بر سر اشخاصی که کمترین گناهی مرتکب نشدهاند، اشخاصی از قبیل، همسر، فرزندان و کارکنان زیر دست خالی مینمایند.
در بسیاری از موارد از خشم انفجاری به منظور ایجاد رعب و ارعاب و سلطهجویی استفاده میشود.این همان رفتاری است که روانشناسان آن را نشانهی شخصیت تیپ الف معرفی میکنند و با بیماریهای قلبی – عروقی در ارتباط نزدیک است.
4. مخفی کنندهها. مخفی کنندهها هم مانند منفجر شوندهها خشم مدیریت نشدهای را به نمایش میگذارند. تفاوت رفتار میان مخفی کنندهها و منفجر شوندها این است که مخفی کنندهها معمولاًخشم خود را متوجه کسی که سبب ساز خشم آنها شده میکنند، اما این کار را به طور غیرمستقیم انجام میدهند، آنگونه که به لحاظ اجتماعی مشکلی حاصل نشود.
مخفی کنندهها به خاطر بیعدالتی که در حق آنها روا شده مترصد تلافی هستند- با این تفاوت که خشمشان را به شکلی که به لحاظ اجتماعی قابل قبول باشد، در ابعاد ملایم بروز میدهند. نمونههایی از ابراز خشم به شیوه مخفی کنندهها شامل دیر رفتن سرجلسه، یا طعنهزدن میباشد.
مخفی کنندهها خودشان را قربانیان زندگی ارزیابی میکنند و با آنکه خشمشان اغلب متوجه کسی است که آنها را ناراحت کرده است، تمام شدن خشم به ندرت اتفاق میافتد.
وارنر خاطر نشان میسازد که همهی ما با توجه به شرایط و موقعیت در مواردی از همهی این روشها استفاده میکنیم.
اما در هر کسی یکی از این روشها حالت غالب پیدا میکند و در تبادلهای روزانه به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. باید توجه داشت که هیچ یک از این چهار روش سالم نیستند، به هیچ جهت رفتن از یک حالت به حالت دیگر توصیه نمیشود. وارنر توصیه میکند که احساس خشم خود را شناسایی کنیم و آن را به شکل خلاقانه تخلیه کنیم.