گاهی وقتها ما با دیگران مشکلی نداریم، با کسی دعوایی نداریم، از کسی ناراحت نیستیم و تنها مشکلمان با خودمان است. بهتر است بگوییم با گذشته خودمان....
ما با خودمان قهر هستیم، از خودمان خسته هستیم و نمیدانیم چه باید بکنیم. اگر شما هم این مشکل را دارید باید بدانید مشکل شما تا حدود زیادی قابلحل است مخصوصا مشکلاتی که خود را در آنها مقصر نمیدانید و به نوعی خود را یک قربانی به حساب میآورید مثلا قربانی مشکلات خانوادگی، بیماریهای موروثی، اتفاقهای غیرقابل پیشبینی و...
نمیخواهیم بگوییم این راههایی که در ادامه میآید به طور کامل میتواند مشکل شما را حل کند اما این موارد میتوانند روابط زندگی شما را تا حد زیادی تغییر دهند و مرهمی باشد بر دردهای کهنه شما.
1 راه جدیدی پیش بگیرید؛
اولویت خودتان را پیدا کنید: شاید تکراری باشد اما اهمیت دارد. شما باید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید وگرنه این رویاها در روح شما سرگردان میمانند. آنها به دنیا نیامده میمیرند و مرگ رویاهای ما مرگ خود ماست. پس رویاهایتان را که در اولویت قرار دارند بیابید و به آنها جان بدهید. حتی اگر این جان دادن در تصور شما باشد!
2 به خودتان اعتماد کنید؛
به خرد درونیتان گوش دهید: همه ما از درونمان ندایی را میشنویم؛ ندایی که با ما حرف میزند و ما نمیشنویم، یعنی میشنویم اما گوشمان را به روی آنها میبندیم. این بار این کار را بکنید و به صدای درونتان و آنچه میخواهد با مهربانی گوش دهید. شاید جواب در درون شماست و شما بیهوده در دنیای بیرون و دیگران جستوجوگر آن هستید.
3 یک قدم عقب بروید؛
خودتان را از ناراحتیها دور کنید: گاهی وقتها ما در یک دایره از اشتباهاتمان قرار میگیریم و به جای اینکه پا را بیرون از دایره بگذاریم با این توجیه که دیگر کار از کار گذشته خودمان را درگیر مشکلات بیشتری میکنیم در حالی که به جای جلو رفتن بهتر است به عقب بازگردیم.
4 دنبال امتیاز بالاتر نباشید؛
به استانداردهای خودتان برسید: برخلاف باور بسیاری از ما زندگی برد و باخت نیست؛ بلکه شما در همان سطحی که هستید میتوانید آدم موفقی باشید. گاهی موفق بودن نفر اول در میدان بودن است، گاهی راه رفتن است و گاهی توان ایستادن و حتی گاهی تحمل همیشه روی صندلی چرخدار نشستن و ادامه زندگی.
ما با خودمان قهر هستیم، از خودمان خسته هستیم و نمیدانیم چه باید بکنیم. اگر شما هم این مشکل را دارید باید بدانید مشکل شما تا حدود زیادی قابلحل است مخصوصا مشکلاتی که خود را در آنها مقصر نمیدانید و به نوعی خود را یک قربانی به حساب میآورید مثلا قربانی مشکلات خانوادگی، بیماریهای موروثی، اتفاقهای غیرقابل پیشبینی و...
نمیخواهیم بگوییم این راههایی که در ادامه میآید به طور کامل میتواند مشکل شما را حل کند اما این موارد میتوانند روابط زندگی شما را تا حد زیادی تغییر دهند و مرهمی باشد بر دردهای کهنه شما.
1 راه جدیدی پیش بگیرید؛
اولویت خودتان را پیدا کنید: شاید تکراری باشد اما اهمیت دارد. شما باید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید وگرنه این رویاها در روح شما سرگردان میمانند. آنها به دنیا نیامده میمیرند و مرگ رویاهای ما مرگ خود ماست. پس رویاهایتان را که در اولویت قرار دارند بیابید و به آنها جان بدهید. حتی اگر این جان دادن در تصور شما باشد!
2 به خودتان اعتماد کنید؛
به خرد درونیتان گوش دهید: همه ما از درونمان ندایی را میشنویم؛ ندایی که با ما حرف میزند و ما نمیشنویم، یعنی میشنویم اما گوشمان را به روی آنها میبندیم. این بار این کار را بکنید و به صدای درونتان و آنچه میخواهد با مهربانی گوش دهید. شاید جواب در درون شماست و شما بیهوده در دنیای بیرون و دیگران جستوجوگر آن هستید.
3 یک قدم عقب بروید؛
خودتان را از ناراحتیها دور کنید: گاهی وقتها ما در یک دایره از اشتباهاتمان قرار میگیریم و به جای اینکه پا را بیرون از دایره بگذاریم با این توجیه که دیگر کار از کار گذشته خودمان را درگیر مشکلات بیشتری میکنیم در حالی که به جای جلو رفتن بهتر است به عقب بازگردیم.
4 دنبال امتیاز بالاتر نباشید؛
به استانداردهای خودتان برسید: برخلاف باور بسیاری از ما زندگی برد و باخت نیست؛ بلکه شما در همان سطحی که هستید میتوانید آدم موفقی باشید. گاهی موفق بودن نفر اول در میدان بودن است، گاهی راه رفتن است و گاهی توان ایستادن و حتی گاهی تحمل همیشه روی صندلی چرخدار نشستن و ادامه زندگی.