• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چگونه کار یعقوب لیث صفاری بالا گرفت؟!

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
صفاريان

برآمدن صفاريان در سيستان و قرار گرفتن در مقابل خلافت عباسيان به دورۀ استيلاي دويست سالۀ اعراب بر زندگي سياسي واجتماعي اين سرزمين پايان داد. سلسلۀ صفاريان كه به وسيلۀ يعقوب بن ليث بنيانگذاشته شد در مدت كمي بخش وسيعي از قلمرو خلافت عباسي را تسخير كرد و تا دروازۀ پايتخت به مصاف خليفه رفت.


برآمدن يعقوب ليث
اگر چه برخي مورخان نسب يعقوب بن ليث را به خسرو پرويز پادشاه ساساني ميرسانند. اما آنچه مسلم است يعقوب پسر ليث در روستاي قرنين سيستان همراه برادرانش به رويگري مشغول بود و در جواني به عياران پيوست.
در سال (237 ه.ق) که صالح بن نصر كناني بر سيستان مستولي شد و بر ضد طاهريان قيام كرد، يعقوب به خدمت او درآمد ولي پس از مدتي بين آن دو به خاطر غنائم اختلاف پديد آمد و صالح پس از مدتی از سيستان فرار كرد. در اين موقع دِرْهم بن نصر سيستان را تسخير و يعقوب را فرماندۀ سپاه خود نمود ولي بعدها به جهت هراس از قدرت يعقوب توطئه قتل او را ريخت اما يعقوب باخبر شد و او را زنداني نمود و خود به سال 247 ه.حاكم سيستان گرديد.

يعقوب پس از فرو نشاندن فتنۀ عمار خارجي در سال 353 ه.ق به خراسان رفت و هرات و بوشنگ را تصرف كرد و سپس كرمان و شيراز را در سال 255 ه. تصرف كرد و چون با ارسال هداياي زيادي به خليفه بغداد اعلام اطاعت كرد، فرمان حكومت بلخ،طبرستان،فارس،كرمان وسيستان به او داده شد. يعقوب در سال 259 به نيشابور، قلمرو طاهريان، حمله و به حكومت آنها را خاتمه داد سپس راهي طبرستان گشته حسن بن زيد علوي را فراری داد اما با شورش مردم مجبور به بازگشت شد. و آن را به اطلاع خلیفه رساند ولي خليفه بغداد در موسوم حج به حاجيان ري،خراسان و طبرستان حكمي فرستاد كه يعقوب از فرمان ما تمرد كرده،او را لعن كنيد. پس يعقوب بعد از تصرف فارس عازم بغداد شد؛ خليفه براي جلوگيري از ورود او به بغداد منشور حكومت خراسان و طبرستان و فارس را براي او فرستاد ولي او نپذيرفت.در نبردی که بین لشكر بغداد و سپاه يعقوب در "ديرالعاقول" رخ داد سپاه یعقو منهزم گشت. يعقوب در سال 265 ه.ق بر اثر بيماري درگذشت.(4)
بعد از وفات يعقوب،برادرش عَمرو منشور حكومت عراق عجم وفارس و خراسان و شحنگي بغداد را از خليفه دريافت نمود.(5) عمرو،در سال 285 ماوراءالنهر را تصرف كرد ولي در سال 287 توسط اسماعيل بن احمد ساماني دستگير و كشته شد.(6)
در سالهاي پاياني قرن سوم، خليفه، احمدبن اسماعيل ساماني را مأمور لشكر كشي به سيستان كرد. احمد توانست در آنجا حاكميت سامانيان را برقرار نماید.(7)
در سال 311 ه.ق مردم سيستان بر امير ساماني شوريده با احمد كه جواني خردمند و لايق از خاندان صفاري بود بيعت كردند و به نام او خطبه خواندند. او با امير نصربن احمد ساماني روابط حسنه داشت. در سال 352 ه.ق به خيانت غلامانش كشته شد.
پس از كشته شدن احمد، پسر او "امیر خلف" به حكومت رسيد او به علم و كرم و دوستي علما آراسته بود. در سال 352 ه.ق امير خلف به قصد حج طاهر بن حسين را در سيستان به جاي خود گذاشت ولي بعد از مراجعت طاهر او را به شهر راه نداد. خلف به كمك منصوربن نوح ساماني بر طاهر چيره شد. اما به زودی با بروز اختلاف بين آن دو منصور لشكري را به فرماندهي ابوعلي سيمجور حاكم خراسان را براي دفع خلف فرستاد ولي چون بين او با خَلَف قبلاً دوستي بود او را رخصت داد به جايي ديگر برود تا خود عذري نزد منصور داشته باشد.
با رشد قدرت غزنويان در شرق ايران نيز موقعي كه محمود در ماوراءالنهر بود خلف به خراسان دستاندازي كرد سلطان محمود او را محاصره و وادار به تسليم نمود به دنبال اين بين خلف و پسرش طاهر اختلاف پديد آمد. در سال 391 طاهر كرمان و سيستان را فتح نمود. اما خلف با حيلهاي او را كشت. در سال 393 سلطان محمود به سيستان لشكر كشيد وخلف را تا دم مرگ زنداني نمود.

اوضاع سياسي،اقتصادي،اجتماعي دورۀ صفاريان:
حكومت صفاريان به گفتۀ مؤسس آن ،يعقوب، حكومتی كاملاً نظامي و بر پايۀ شمشير استوار بود. لشكر او متشکل از عياران و خوارج بود. شهر زرنج مركز حكومت آنان بود.
صفاریان به روابط بازرگاني باهنر و نيز عمارت شهرها توجه داشتند و مساجد، بناها و رباطها و راههاي زيادي ساختند. مسجد جامع عتيق شيراز از یادگارهای عمرو ليث است.
صفاريان به ويژه يعقوب به زبان فارسي و فرهنگ ايراني توجه زيادي كردند این دوره سرآغازي براي رشد زبان فارسي بود.

منابع:
1) شعباني، رضا؛ گزيدۀ تاريخ ايران، تهران، هدي، 1381، چاپ اول.
2) ميرخواند، محمدبن خاوندشاه بن محمود؛ تاريخ روضة الصفا في سيرة الانبياء والملوك والخلفاء، تهران، اساطير، 1380، چاپ اول،ج6، ص 2786 به بعد
3) يغمايي، حسن؛ تاريخ دولت صفاريان، تهران، دنياي كتاب. ص 225 تا 243
3) باسورث؛ تاريخ سيستان، تهران، اميركبير، ص 253.
4) رازي، عبدالله؛ تاريخ كامل ايران، تهران، اقبال، ص 170 و 171.
5)شعباني، رضا؛ گزيدۀ تاريخ ايران، تهران، هدي، 1381، چاپ اول.
6) تركمني آذر، پروين؛ تاريخ تحولات سياسي،اجتماعي،اقتصادي وفرهنگي ايران در دورۀ صفاريان، تهران، سمت، ص 16 - 17 و 87 تا90
 
بالا