پیرمرد با ژاکت نازک و کفش ورزشی پاره به فروشگاهی مراجعه کرد تا راهی به رهایی از سرما پیدا کند؛ اما اگر افسر پلیس نبود، شاید سر از زندان در می آورد!
پیرمرد می گفت من نمی خواهم به زندان یا بیمارستان بروم، فقط سردم است. صندوقدار به او 20 دلار داد، اما وی نپذیرفت.
بنا بر این گزارش، در این حین، وقتی افسر پلیس به او نزدیک شد، شاید پیرمرد ترسید؛ اما بر خلاف انتظارش، پلیس شماره پایش را پرسید... و سرانجام نیکوکاری این افسر، پیرمرد را از یخ زدن در شبی سرد نجات داد.
پیرمرد می گفت من نمی خواهم به زندان یا بیمارستان بروم، فقط سردم است. صندوقدار به او 20 دلار داد، اما وی نپذیرفت.
بنا بر این گزارش، در این حین، وقتی افسر پلیس به او نزدیک شد، شاید پیرمرد ترسید؛ اما بر خلاف انتظارش، پلیس شماره پایش را پرسید... و سرانجام نیکوکاری این افسر، پیرمرد را از یخ زدن در شبی سرد نجات داد.