نویسنده : انی کاظمی
کتاب بُندهِش از نظر در بر داشتن مطالب مربوط به اسطورهشناسی و علوم پیش از اسلام ایران پرارزشترین و مهمترین اثر پهلوی و بهترین منبع برای دسترسی به واژههای زبان پهلوی است. شاید بتوان بندهش را دایرهًْالمعارف علوم پیش از اسلام، و دورهای که رسالاتی دربارهی موضوعات برگزیده از میان نوشتههای مقدس تحریر میشد، دانست. این اثر، دانش ایران باستان (حتا دوران پیش از زرتشت) را بهصورتیکه تکامل یافته و بهوسیلهی نسلهای موبدان منتقل شده است
نشان میدهد.
بندهش در زبان پهلوی بُندهیشن خوانده میشود که خود واژهای است دوبخشی؛ بن (= آغاز و اساس) و دهیشن (= آفرینش)، که روی هم آفرینش آغازین را میرساند. از آنجا که مهمترین فصلهای کتاب در ارتباط با آفرینش است، بندهش نامی شناختهشدهتر برای کتاب است، اما چنانکه از متن آغازین کتاب برمیآید نام اصلی کتاب زند آگاهی بوده است. زند واژهای اوستایی و بهمعنای شناخت است که شرح و تفسیر را نیز میرساند و چون متنهای پهلوی را که از اوستا تهیه شدهاند زند مینامند، گاهی زند معنای اوستا هم دارد. از این رو زند آگاهی بهمعنای آگاهی از دانش دینی اوستا و تفاسیر آن است و این خود بدان معنی است که اساس کار نویسنده ترجمهها و تفسیرهای اوستا بوده است. بندهش مجموعهای از مطالب گوناگون است که از منابع مختلف گردآوری و با هم تلفیق شده است. بنابراین نمیتوان نویسندهی واحدی را برای آن ذکر کرد. شاید گردآوری و تألیف کتاب در اواخر دورهی ساسانی انجام گرفته باشد، اما گردآورندهی نهایی شخصی به نام فَرنبَغ بوده است که نام خود را در فصل مربوط به نسبنامهی موبدان همراه با همعصران خویش زاداسپرم و آذرباد ایمیدان آورده است که در قرن سوم هجری (نهم میلادی) میزیستهاند. پس از فرنبغ هم مطالب دیگری به کتاب افزوده شده است، چرا که در پایان فصل آخر کتاب، سال ۵۲۷ پارسی (۱۱۵۸ میلادی) نیز ذکر شده است. علاوه بر آن کتاب دیباچهای دارد که بیگمان بعدها بدان افزوده شده است.
نثر بندهش ساده است. جملات آن کوتاه و روشن هستند. بسیاری از مطالب کتاب بهطور دقیق از ترجمههای فارسی میانه بهره برده است و در جایجای کتاب تأثیر سبک اوستایی را میبینیم. کتاب از خصوصیات ادبیات شفاهی، مانند نقل گفتهها بدون ذکر نام منبع، برخوردار است.
مهمترین منابع بندهش، که دربارهی آفرینش است، احتمالاً دامداد نسک و چهرداد نسک بوده است. یک بخش از کتاب شامل ترجمهی فصل اول وندیداد است و در بخشهای دیگر از یشت ۱۹ و زند یسن ۳۸ نیز استفاده شده است.
بهجز از دیباچهای کوتاه که ذکر شد، بندهش شامل بیست و دو بخش اصلی و یک پایاننوشت برای دستنویس است. بخش نهم کتاب شامل ۱۹ عنوان فرعی است. بدین ترتیب بندهش دارای ۴۰ عنوان مطلب است که موضوعات آنها را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
۱- اهرمزد و اهریمن، آفرینش مینوی و مادی اهرمزد در برابر آفرینش اهریمنی
در این بخش از ایزدان و دیوان و از آفرینش همهی جهان مادی، آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم سخن میرود و دو دیدگاه خاص در آفرینش مطرح میگردد: یک اینکه اهرمزد از روشنی خویش آفریدگان خود را آفرید، و دودیگر اینکه جهان مادی را از قطرهی آبی آفرید، مگر انسان و حیوان را که از آتش هستند.
۲- اطلاعات جغرافیایی
اطلاعات جغرافیایی بسیار جالب توجهی بهویژه دربارهی دریاها، کوهها و رودهای ایران، میانرودان و آسیای میانه در بندهش وجود دارد. همچنین اطلاعاتی گرانبها دربارهی مناطق مختلف این سرزمینها و ایالات ایران در بندهش وجود دارد. جغرافیای بندهش از یک سو تحتتأثیر نامهای اساطیری اوستایی و از سوی دیگر مبتنی بر جغرافیای ایران، جلگههای آسیانهی میانه و میانرودان در عصر ساسانی و گاه اوایل اسلام است.
۳- گیاهشناسی
در بندهش فصلی بلند دربارهی گیاهشناسی وجود دارد که محتملاً مبتنی بر مطالعات دورهی ساسانی است. بر این اساس گیاهان به شانزده بخش تقسیم میشوند و این بخشبندی برپایهی استفادهای است که از آنها به انسان میرسد. البته، ما در متن هفده تقسیمبندی میبینیم که مورد هیزم در آن شامل چوب همهی گیاهان میشود. ظاهراً در بخشبندی گیاهان، بحث دربارهی گیاهان دارویی از متن افتاده است.
۴- جانورشناسی
در بندهش گفتار مفصلی دربارهی جانوران و تقسیمات فرعی آنان وجود دارد.
در مجموع، جانوران به سه ترتیب
بخش شدهاند:
الف) کرده، که براساس نوع جانور است: دام، دد، پرنده و آبی.
ب) آیینه، که براساس شکل پای جانور است: دارای دو سم، دارای یک سم، پنجهداران، پرندگان و ماهیان.
ج) سرده، که به تقسیمات فرعی هر گروه جانوران چون سگ، اسب، خر و … میپردازد.
فصلی نیز دربارهی جانوران و حشرات اهریمنی وجود دارد که دارای تقسیمبندی خاص خود است.
۵- قومشناسی
در بندهش دربارهی آفرینش انسان، کیومرث و فرزندان وی، مشی و مشیانه، سخن رفته است؛ ولی در بخشی خاص دربارهی اقوام ایرانی، تازی، چینی و… نیز بحث شده است. بندهش مردم (= انسان) را به بیست و پنج گونه بخش میکند و حتا خرس و کپی (= میمون) را از جملهی مردمان میداند.
۶- تاریخ
در فصلی ویژه که به نظر میرسد منبع آن خداینامهی پایان دورهی ساسانی بوده باشد، تاریخ ایران از ابتدا تا زمان فرارسیدن اسلام مطرح میشود، که تقریباً به همان ترتیب شاهنامهی فردوسی است. میتوان گفت که این بخش مهمترین مدرک دربارهی محتوای خداینامهی دورهی ساسانی است که از تغییرات اسلامی محفوظ مانده است.
۷- پیشگوییها
این بخش درست پس از مطالب تاریخی، تا پایان دورهی ساسانی، قرار
گرفته است. پس از این پیشگوییها، فـرارسیـدن هـزارههـای واپـسیـن، سوشیانسها (= نجاتبخشان) و پایان جهان مطرح میشود.
۸- نجوم و تقویم
در چند فصل از بندهش به بحثهایی دربارهی نجوم برمیخوریم که
از نظر تحقیق در نجوم و تاریخ
نجوم در ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. فصلی خاص نیز به تقویم در ایران میپردازد.
۹- دودمانشناسی
در اواخر کتاب دودمانشناسی خاندانهای پیشدادیان و کیان و تورانیان و خاندان موبدان مطرح میشود. این بخش از نظر شناخت مسائل فرهنگی اقوام ایران ارزش فوقالعادهای دارد.
از کتاب بندهش چهار نسخهی دستنویس و چند نسخهی بدل در دست است، اما پیش از هر چیز باید بدانیم که دو متن تقریباً متفاوت از بندهش موجود است که به بندهش هندی، یا کوچک و بندهش ایرانی، یا بزرگ معروف هستند.
اساس بندهش هندی، نسخهی آشفته و ناقصی از بندهش ایرانی است که افتادگیها و کمبودهایی دارد. عدم تطابق فصلها، وجود فصلهای تازه، حذف پارهای از فصلها، به کار رفتن پازندهای بسیار از جمله تفاوتهایی است که بندهش هندی و ایرانی با هم دارند.
یوستی دستنویس هندی را بنابر تاریخی که در پایان متن پهلوی آن موجود است در سال ۱۲۷۳ یزدگردی (۱۸۶۸ میلادی) آوانویسی و به فارسی ترجمه کرده است و در مقدمهی کتاب خود ذکر میکند که دستنویس اصلی از قرن هفتم میلادی (اواخر دورهی ساسانی) قدیمیتر نیست. مری بویس هم معتقد است که تاریخ تحریر بندهش هندی باید اندکی پس از اسلام تا سال ۱۱۷۸ میلادی باشد.
ترجمههایی از بندهش هندی به
زبان فارسی چاپ شده است که از میان آنها میتوان به کتاب بندهش هندی،
متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی)، تصحیح و ترجمهی رقیه بهزادی اشاره کرد.
دستنویسهای سهگانهی ایرانی را TD2، TD1 و DH میخوانند. این نشانهها یادآور نام صاحبان آنها، تهمورث دینشاه جی انکلساریا و دستور هوشنگ جی جاماسب هستند. چنانکه از مقایسهی این نسخهها معلوم میشود، TD1 کهنترین دستنویس موجود بندهش است و شاید بتوان گفت که در حدود سال ۹۰۰ یزدگردی (۱۵۳۱ میلادی) نوشته شده است. کاتب آن گوبدشا رستم بندار است. خطش خوانا است، هرچند در نوشتن آن عجله و شتاب هم به کار رفته است. متن کتاب کامل است و میتوان آن را معتبرترین نسخهی بندهش دانست. این دستنویس توسط بنیاد فرهنگ ایران بهصورت نسخهی عکسی به چاپ رسیده است.
نسخهی TD2 تاریخ ۹۷۵ یزدگردی (۱۶۰۶ میلادی) را دارد. کاتب آن فریدون مرزبان فریدون بهرام رستم بندار شاهمردان دینیار بوده است. این دستنویس مانند دیگر دستنویسهای پهلوی بدخط است، ولی از دقت بالایی برخوردار است و سالمترین دستنویس در میان سه نسخه است. این دستنویس در سال ۱۹۰۸ توسط هیربد تهمورث دینشاه انکلساریا بهصورت نسخهی عکسی به چاپ رسیده است.
دستنویس DH، در سال ۹۴۶ یزدگردی (۱۵۷۷ میلادی) نوشته شده است. این نسخه بسیار شبیه به دستنویس TD2 است. کاتب آن مرزبان فریدون بهرام رستم بندار شاهمردان دینیار بوده است که پدر کاتب نسخهی TD2 و برادر کاتب نسخهی TD1 است. دقت این دستنویس بسیار بالاست، اما صفحاتی از آن افتاده است. دستنویس DH را نیز بنیاد فرهنگ ایران به صورت نسخهی عکسی چاپ کرده است.
بهرام گور تهمورث انکلساریا را در سال ۱۹۱۴ ترجمه و آوانویسی خود از بندهش ایرانی را برای چاپ آماده کرد، اما در سال ۱۹۴۴ درگذشت. سال بعد از آن چاپخانه آتش گرفت و تمام نسخههای چاپی، از جمله متن و آوانویسی کتاب بندهش سوخت. نسخههایی از اثر منتشرنشدهی انکلساریا در دست چند نفر وجود داشت که براساس آنها در سال ۱۹۵۶ ترجمهای باارزش از بندهش به چاپ رسید.
علاوه بر این بخشهایی از بندهش توسط ایرانشناسان دیگر، از جمله مارتین هوگ، شپیگل، زنر، هنینگ و یوستی نیز ترجمه شده است.
اما بهترین اثری که در زمینهی ترجمهی بندهش به زبان فارسی تا کنون به چاپ رسیده است، ترجمهی مهرداد بهار است. این گزارش دقیق و وفادار است. یادداشت و تفسیرهایی که بهار دربارهی واژهها و یا حتا موضوعات مطرحشده در بندهش نوشته است بینظیر است و خواننده را در درک بهتر متن کمک میکند. خواندن این کتاب نهتنها برای تحقیق و مطالعه بلکه برای همهی علاقهمندان فرهنگ ایران مفید خواهد بود.
منابع:
کتاب بُندهِش از نظر در بر داشتن مطالب مربوط به اسطورهشناسی و علوم پیش از اسلام ایران پرارزشترین و مهمترین اثر پهلوی و بهترین منبع برای دسترسی به واژههای زبان پهلوی است. شاید بتوان بندهش را دایرهًْالمعارف علوم پیش از اسلام، و دورهای که رسالاتی دربارهی موضوعات برگزیده از میان نوشتههای مقدس تحریر میشد، دانست. این اثر، دانش ایران باستان (حتا دوران پیش از زرتشت) را بهصورتیکه تکامل یافته و بهوسیلهی نسلهای موبدان منتقل شده است
نشان میدهد.
بندهش در زبان پهلوی بُندهیشن خوانده میشود که خود واژهای است دوبخشی؛ بن (= آغاز و اساس) و دهیشن (= آفرینش)، که روی هم آفرینش آغازین را میرساند. از آنجا که مهمترین فصلهای کتاب در ارتباط با آفرینش است، بندهش نامی شناختهشدهتر برای کتاب است، اما چنانکه از متن آغازین کتاب برمیآید نام اصلی کتاب زند آگاهی بوده است. زند واژهای اوستایی و بهمعنای شناخت است که شرح و تفسیر را نیز میرساند و چون متنهای پهلوی را که از اوستا تهیه شدهاند زند مینامند، گاهی زند معنای اوستا هم دارد. از این رو زند آگاهی بهمعنای آگاهی از دانش دینی اوستا و تفاسیر آن است و این خود بدان معنی است که اساس کار نویسنده ترجمهها و تفسیرهای اوستا بوده است. بندهش مجموعهای از مطالب گوناگون است که از منابع مختلف گردآوری و با هم تلفیق شده است. بنابراین نمیتوان نویسندهی واحدی را برای آن ذکر کرد. شاید گردآوری و تألیف کتاب در اواخر دورهی ساسانی انجام گرفته باشد، اما گردآورندهی نهایی شخصی به نام فَرنبَغ بوده است که نام خود را در فصل مربوط به نسبنامهی موبدان همراه با همعصران خویش زاداسپرم و آذرباد ایمیدان آورده است که در قرن سوم هجری (نهم میلادی) میزیستهاند. پس از فرنبغ هم مطالب دیگری به کتاب افزوده شده است، چرا که در پایان فصل آخر کتاب، سال ۵۲۷ پارسی (۱۱۵۸ میلادی) نیز ذکر شده است. علاوه بر آن کتاب دیباچهای دارد که بیگمان بعدها بدان افزوده شده است.
نثر بندهش ساده است. جملات آن کوتاه و روشن هستند. بسیاری از مطالب کتاب بهطور دقیق از ترجمههای فارسی میانه بهره برده است و در جایجای کتاب تأثیر سبک اوستایی را میبینیم. کتاب از خصوصیات ادبیات شفاهی، مانند نقل گفتهها بدون ذکر نام منبع، برخوردار است.
مهمترین منابع بندهش، که دربارهی آفرینش است، احتمالاً دامداد نسک و چهرداد نسک بوده است. یک بخش از کتاب شامل ترجمهی فصل اول وندیداد است و در بخشهای دیگر از یشت ۱۹ و زند یسن ۳۸ نیز استفاده شده است.
بهجز از دیباچهای کوتاه که ذکر شد، بندهش شامل بیست و دو بخش اصلی و یک پایاننوشت برای دستنویس است. بخش نهم کتاب شامل ۱۹ عنوان فرعی است. بدین ترتیب بندهش دارای ۴۰ عنوان مطلب است که موضوعات آنها را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
۱- اهرمزد و اهریمن، آفرینش مینوی و مادی اهرمزد در برابر آفرینش اهریمنی
در این بخش از ایزدان و دیوان و از آفرینش همهی جهان مادی، آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم سخن میرود و دو دیدگاه خاص در آفرینش مطرح میگردد: یک اینکه اهرمزد از روشنی خویش آفریدگان خود را آفرید، و دودیگر اینکه جهان مادی را از قطرهی آبی آفرید، مگر انسان و حیوان را که از آتش هستند.
۲- اطلاعات جغرافیایی
اطلاعات جغرافیایی بسیار جالب توجهی بهویژه دربارهی دریاها، کوهها و رودهای ایران، میانرودان و آسیای میانه در بندهش وجود دارد. همچنین اطلاعاتی گرانبها دربارهی مناطق مختلف این سرزمینها و ایالات ایران در بندهش وجود دارد. جغرافیای بندهش از یک سو تحتتأثیر نامهای اساطیری اوستایی و از سوی دیگر مبتنی بر جغرافیای ایران، جلگههای آسیانهی میانه و میانرودان در عصر ساسانی و گاه اوایل اسلام است.
۳- گیاهشناسی
در بندهش فصلی بلند دربارهی گیاهشناسی وجود دارد که محتملاً مبتنی بر مطالعات دورهی ساسانی است. بر این اساس گیاهان به شانزده بخش تقسیم میشوند و این بخشبندی برپایهی استفادهای است که از آنها به انسان میرسد. البته، ما در متن هفده تقسیمبندی میبینیم که مورد هیزم در آن شامل چوب همهی گیاهان میشود. ظاهراً در بخشبندی گیاهان، بحث دربارهی گیاهان دارویی از متن افتاده است.
۴- جانورشناسی
در بندهش گفتار مفصلی دربارهی جانوران و تقسیمات فرعی آنان وجود دارد.
در مجموع، جانوران به سه ترتیب
بخش شدهاند:
الف) کرده، که براساس نوع جانور است: دام، دد، پرنده و آبی.
ب) آیینه، که براساس شکل پای جانور است: دارای دو سم، دارای یک سم، پنجهداران، پرندگان و ماهیان.
ج) سرده، که به تقسیمات فرعی هر گروه جانوران چون سگ، اسب، خر و … میپردازد.
فصلی نیز دربارهی جانوران و حشرات اهریمنی وجود دارد که دارای تقسیمبندی خاص خود است.
۵- قومشناسی
در بندهش دربارهی آفرینش انسان، کیومرث و فرزندان وی، مشی و مشیانه، سخن رفته است؛ ولی در بخشی خاص دربارهی اقوام ایرانی، تازی، چینی و… نیز بحث شده است. بندهش مردم (= انسان) را به بیست و پنج گونه بخش میکند و حتا خرس و کپی (= میمون) را از جملهی مردمان میداند.
۶- تاریخ
در فصلی ویژه که به نظر میرسد منبع آن خداینامهی پایان دورهی ساسانی بوده باشد، تاریخ ایران از ابتدا تا زمان فرارسیدن اسلام مطرح میشود، که تقریباً به همان ترتیب شاهنامهی فردوسی است. میتوان گفت که این بخش مهمترین مدرک دربارهی محتوای خداینامهی دورهی ساسانی است که از تغییرات اسلامی محفوظ مانده است.
۷- پیشگوییها
این بخش درست پس از مطالب تاریخی، تا پایان دورهی ساسانی، قرار
گرفته است. پس از این پیشگوییها، فـرارسیـدن هـزارههـای واپـسیـن، سوشیانسها (= نجاتبخشان) و پایان جهان مطرح میشود.
۸- نجوم و تقویم
در چند فصل از بندهش به بحثهایی دربارهی نجوم برمیخوریم که
از نظر تحقیق در نجوم و تاریخ
نجوم در ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. فصلی خاص نیز به تقویم در ایران میپردازد.
۹- دودمانشناسی
در اواخر کتاب دودمانشناسی خاندانهای پیشدادیان و کیان و تورانیان و خاندان موبدان مطرح میشود. این بخش از نظر شناخت مسائل فرهنگی اقوام ایران ارزش فوقالعادهای دارد.
از کتاب بندهش چهار نسخهی دستنویس و چند نسخهی بدل در دست است، اما پیش از هر چیز باید بدانیم که دو متن تقریباً متفاوت از بندهش موجود است که به بندهش هندی، یا کوچک و بندهش ایرانی، یا بزرگ معروف هستند.
اساس بندهش هندی، نسخهی آشفته و ناقصی از بندهش ایرانی است که افتادگیها و کمبودهایی دارد. عدم تطابق فصلها، وجود فصلهای تازه، حذف پارهای از فصلها، به کار رفتن پازندهای بسیار از جمله تفاوتهایی است که بندهش هندی و ایرانی با هم دارند.
یوستی دستنویس هندی را بنابر تاریخی که در پایان متن پهلوی آن موجود است در سال ۱۲۷۳ یزدگردی (۱۸۶۸ میلادی) آوانویسی و به فارسی ترجمه کرده است و در مقدمهی کتاب خود ذکر میکند که دستنویس اصلی از قرن هفتم میلادی (اواخر دورهی ساسانی) قدیمیتر نیست. مری بویس هم معتقد است که تاریخ تحریر بندهش هندی باید اندکی پس از اسلام تا سال ۱۱۷۸ میلادی باشد.
ترجمههایی از بندهش هندی به
زبان فارسی چاپ شده است که از میان آنها میتوان به کتاب بندهش هندی،
متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی)، تصحیح و ترجمهی رقیه بهزادی اشاره کرد.
دستنویسهای سهگانهی ایرانی را TD2، TD1 و DH میخوانند. این نشانهها یادآور نام صاحبان آنها، تهمورث دینشاه جی انکلساریا و دستور هوشنگ جی جاماسب هستند. چنانکه از مقایسهی این نسخهها معلوم میشود، TD1 کهنترین دستنویس موجود بندهش است و شاید بتوان گفت که در حدود سال ۹۰۰ یزدگردی (۱۵۳۱ میلادی) نوشته شده است. کاتب آن گوبدشا رستم بندار است. خطش خوانا است، هرچند در نوشتن آن عجله و شتاب هم به کار رفته است. متن کتاب کامل است و میتوان آن را معتبرترین نسخهی بندهش دانست. این دستنویس توسط بنیاد فرهنگ ایران بهصورت نسخهی عکسی به چاپ رسیده است.
نسخهی TD2 تاریخ ۹۷۵ یزدگردی (۱۶۰۶ میلادی) را دارد. کاتب آن فریدون مرزبان فریدون بهرام رستم بندار شاهمردان دینیار بوده است. این دستنویس مانند دیگر دستنویسهای پهلوی بدخط است، ولی از دقت بالایی برخوردار است و سالمترین دستنویس در میان سه نسخه است. این دستنویس در سال ۱۹۰۸ توسط هیربد تهمورث دینشاه انکلساریا بهصورت نسخهی عکسی به چاپ رسیده است.
دستنویس DH، در سال ۹۴۶ یزدگردی (۱۵۷۷ میلادی) نوشته شده است. این نسخه بسیار شبیه به دستنویس TD2 است. کاتب آن مرزبان فریدون بهرام رستم بندار شاهمردان دینیار بوده است که پدر کاتب نسخهی TD2 و برادر کاتب نسخهی TD1 است. دقت این دستنویس بسیار بالاست، اما صفحاتی از آن افتاده است. دستنویس DH را نیز بنیاد فرهنگ ایران به صورت نسخهی عکسی چاپ کرده است.
بهرام گور تهمورث انکلساریا را در سال ۱۹۱۴ ترجمه و آوانویسی خود از بندهش ایرانی را برای چاپ آماده کرد، اما در سال ۱۹۴۴ درگذشت. سال بعد از آن چاپخانه آتش گرفت و تمام نسخههای چاپی، از جمله متن و آوانویسی کتاب بندهش سوخت. نسخههایی از اثر منتشرنشدهی انکلساریا در دست چند نفر وجود داشت که براساس آنها در سال ۱۹۵۶ ترجمهای باارزش از بندهش به چاپ رسید.
علاوه بر این بخشهایی از بندهش توسط ایرانشناسان دیگر، از جمله مارتین هوگ، شپیگل، زنر، هنینگ و یوستی نیز ترجمه شده است.
اما بهترین اثری که در زمینهی ترجمهی بندهش به زبان فارسی تا کنون به چاپ رسیده است، ترجمهی مهرداد بهار است. این گزارش دقیق و وفادار است. یادداشت و تفسیرهایی که بهار دربارهی واژهها و یا حتا موضوعات مطرحشده در بندهش نوشته است بینظیر است و خواننده را در درک بهتر متن کمک میکند. خواندن این کتاب نهتنها برای تحقیق و مطالعه بلکه برای همهی علاقهمندان فرهنگ ایران مفید خواهد بود.
منابع:
- مهرداد بهار، بندهش، انتشارات توس، ۱۳۷۸٫
[*]مهرداد بهار، واژهنامهی بندهش، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵٫
[*]احمد تفضلی، تاریخ ادبیات پیش از اسلام، انتشارات سخن، ۱۳۸۳٫
[*]نسخهی عکسی TD1، بنیاد فرهنگ ایران، بیتا.
[*]بندهش هندی، متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی)، تصحیح و ترجمهی رقیه بهزادی، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۸٫