• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کنفوسیوس

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
نويسنده:حسین توفیقی




کنفوسیوس (Confucius) حکیم و سیاستمدار چینی آیین تازه ای برای مردم چین آورد که با وجود مقبولیت عامه ، پس از چندی از رونق افتاد و جای خود را به آیین بودا داد.
1- سرگذشت کنفوسیوس

در حدود سال 551 ق .م . در ایالت لو (Lu) در چین ، در خاندان کونگ (Kung) فرمانروای تسو (Tsow) کودکی به دنیا آمد که او را چیو (Chiu) نامیدند. وی در سه سالگی پدر خود را از دست داد و این در حالی بود که آن فرمانروا هیچ میراثی برای زن و یگانه فرزند خود باقی نگذاشته بود. کودک نزد مادر رشد کرد و آموزگارانش هوش او را می ستودند و آینده درخشانی را برای او پیش بینی می کردند. نوزده ساله بود که وزیر اعظم آن منطقه سرپرستی مزرعه ها را به او سپرد. وی در کنار این منصب دولتی به مطالعات و تحصیل هنر ادامه داد و دانشمندان برای کسب علم و کمال نزد او حاضر می شدند. مردم او را کونگ فوتسه (futze-Kung) یعنی کونگ فیلسوف می نامیدند که ما آن را کنفوسیوس تلفظ می کنیم .
کنفوسیوس زندگی پر ماجرایی داشت و علاوه بر تعلیم شاگردان ، به کارهای حکومتی نیز می پرداخت و در پنجاه سالگی به وزارت دست یافت و مقام او در زمانی کوتاه بالا رفت و وزیر اعظم شد. توانایی وی در مدیریت کشور حسادت رقیبان را برانگیخت . از این رو، پس از چندی از مناصب حکومتی کناره گیری کرد و تنها به تربیت شاگردان پرداخت .
سرانجام هنگامی که به سال 479 ق .م . مرگ به سراغ وی آمد، از عدم موفقیت کامل خویش اندوهگین بود، ولی شاگردان و یارانی از خود باقی گذاشت که پیام او را به همه رساندند.
2- آثار

کنفوسیوس در سالهای آخر عمر خود کتابهایی نوشت که جزء ادبیات کلاسیک چین شد. کتابهای وی عبارتند از:
1. شوچینگ (کتاب تاریخ )؛
2. شی چینگ (کتاب شعر)؛
3. لی چی (کتاب شعائر)؛
4. ای چینگ (کتاب تبدیلات )؛
5. چون چیو (سالنامه بهار و پاییز).
چهار کتاب نخست گزیده ای از سخنان پیشینیان را نیز در بردارد، ولی سراسر کتاب پنجم از خود اوست .
3- تعالیم

تعالیم کنفوسیوس ترکیبی بود از اصول اخلاقی ، سیاست مدن و مقداری مسائل دینی . وی معتقد بود که اجداد مردم طبق قاعده لی (Li) زندگی می کردند و از این رو، از انواع نیکیها و برکات برخوردار بودند، ولی مردم زمان وی بر اثر رها کردن آن شیوه ، از آن امور محروم مانده اند. لی از دیدگاه کنفوسیوس معانی مختلفی داشت و برای پاکی ، ادب ، تشریفات و عبادت به کار می رفت . وی معتقد بود با پیروی از لی هر چیزی بسامان می آید و جامعه آرمانی تشکیل می شود.
4- اصول اخلاقی

وی پنج رابطه را مطرح کرد که هرگاه درست باشند، همه چیز درست می شود:
1. مهربانی در رابطه میان پدر و پسر؛
2. لطف برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر؛
3. عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر؛
4. علاقه مندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان ؛
5. مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان .
کنفوسیوس در مورد آرمانشهر و رابطه شهریار با رعایا تعلیم می داد که هرگاه کشور نیز مطیع قانون می شوند. وی درباره انسان کامل نیز سخن گفت و صفات پنجگانه وی را چنین نشان داد: عزت نفس ، علو همت ، خلوص نیت ، شوق به عمل و خوش رفتاری .
5- مناسک

گر چه کنفوسیوس قبل از هر چیز یک معلم اخلاق بود و بیش از این ادعایی نداشت ، مردم در تعالیم او روح معنویتی مشاهده کردند که وی را مثل اعلای دینداری به حساب آوردند. دینی که او مطرح می کرد بسیار ساده و به دور از مسائل ماوراءالطبیعه بود و بیشترین سعی وی در آن بود که خود را با عبادات و مناسک موجود زمان خویش وفق دهد. او می گفت خاقانهای اعصار گذشته مردمی سعید و نیکبخت بوده اند؛ زیرا اولاد و اعقابی چند از ایشان بر جای مانده بودند که مراسم قربانی و عبادت و احترام را درباره آنها بعد از وفات به دقت انجام می دادند.
6- پیروان و رقیبان

شاگردان کنفوسیوس که گفته می شود هفتاد تن بودند، به سراسر کشور چین رفتند و به تعلیم حاکمان و صاحب منصبان مشغول شدند و گروهی از آنان نیز گوشه گیری را برگزیدند. تعالیم این حکیم به وسیله شاگردانش تا یکی دو نسل پس از وی گسترش یافت . با ضعیف شدن نظام سلطنتی فئودال و پدید آمدن مکاتب فلسفی رقیب ، نشر اندیشه های وی با مشکل روبرو شد. هر یک از این مکاتب به گونه ای اندیشه های حکیم را مورد حمله قرار می داد. در این گیر و دار، پیروزی گاهی از آن مکتب کنفوسیوس و گاهی از آن مکاتب رقیب بود تا اینکه با ورود آیین بودا به چین ، نزاع به نفع این آیین پایان یافت و اندیشه های کنفوسیوس تا اندازه ای در حاشیه قرار گرفت . با این وصف ، شهرت و عظمت وی پیوسته در چین حضور داشته است .
7- دین رسمی

فرمانروایان چین در دورانهای مختلف همواره کنفنوسیوس را حرمت می نهادند و رسما او را بزرگترین حکیم می شناختند و به روان او ادای احترام می کردند. قربانی کردن نزد آرامگاه او از زمان شاگردانش معمول بود، ولی نخستین پادشاهی که به این کار اقدام کرد کائوتسو نامیده می شد که در سال 195 ق .م . پس از زیارت آرامگاه وی ، قربانی گذارند.پس از وی ، پادشاهان دیگر این رسم را ادامه دادند و قربانیها و هدایایی تقدیم روح حکیم کردند. از سال 1911 ادای احترام رسمی و دولتی به روح کنفوسیوس به تدریج ترک شد. پس از چندی ، دولت چین برای احیای افکار وی به عنوان یک متفکر در ردیف نیوتون و پاستور اقدام کرد، ولی پس از انقلاب کمونیستی چین به سال 1945، مبارزه شدیدی با اندیشه های وی آغاز شد و کمونیستها او را کسی معرفی کردند که در مقابل توده های زحمتکش ، از طبقه اشراف حمایت کرده است .

 
بالا