کودکانی که غذا نمیخورند
مقدمه
یکی از مشکلات مادران کودکان زیر سن مدرسه غذا نخوردن آنهاست. برخی از مادران ممکن است از همان سنی که شروع به دادن غذا به کودک میکنند، این مشکل را پیدا کنند. بطوری که کودکان آنها اغلب از خوردن غذایی که به آنها داده میشود امتناع میکنند. چنین کودکانی اغلب وزن کمتری دارند و موجب نگرانی مادران خود میشوند. چنین حالتی در کودکان شاید در بیشتر موارد به مشکلات جسمی آنها مربوط نشود و بیشتر به شیوه غذادهی مادران مرتبط باشد. مادران اغلب به صورت ناآگاهانه به شیوهای به کودک خود غذا میدهند که موجب دلزدگی او از غذا میشوند و یا حداقل نمیتوانند آنها را تشویق به خوردن کنند.
اجبار و زور در دادن غذا به کودک راهکار مفیدی نیست.
برای کودک خود و با توجه به شرایط سنی و رشدی او برنامه غذایی تهیه کنید که در این برنامه خواستهها و تمایلات او نیز در نظر گرفته شود. برخی از مادران برنامههایی را تهیه میکنند که در آن تنها به تامین نیازهای غذایی کودک توجه شده است. و چه بسا ساعاتی کودک را وادار به غذا خوردن میکنند که مشغول کار سرگرم کنندهتر دیگری است و نمیخواهد از آن کار دست بکشد و یا غذاهایی برای او تعیین میکنند که مطابق با سلیقه و علاقه کودک نیست. برنامه غذایی خوب باید مطابق با شرایط خاص کودک تنظیم شود. به این ترتیب مادران نمیتوانند از برنامه غذایی کودکان دیگر بدون اینکه تغییراتی در آن بدهند استفاده کنند.
در مورد غذا خوردن با کودکان جر و بحث نکنید.
سعی کنید با فرزندانتان در مورد اینکه چه چیزی و چقدر غذا میخورند جر و بحث نکنید. تا آنجا که ممکن است بیتفاوت باشید. همان طور که شما به عنوان یک مادر وظائف خود را در مورد تغذیه و وعدههای غذایی فرزندانتان انجام میدهید، آنها نیز مسئول غذا خوردن خود هستند. اگر او را به اجبار وادار به غذا خوردن بکنید، نتیجهای نخواهید گرفت. بویژه در کودکان 4 - 3 ساله که در سن منفیکاری هستند. این کار شما حس منفیکاری و لجاجت آنها را تحریک کرده و بیشتر و بیشتر در مقابل شما مقاومت خواهند کرد. کودکان کوچکتر ممکن است از خوردن غذا دلزده شوند.
به غذاها جذابیت بدهید.
تنوع ظاهری غذا در جذب کودکان به خوردن غذا اهمیت دارد. غذاهایی که ظاهر جذابی دارند بیشتر کودکان را به خوردن وسوسه میکنند. اکثر شیرینیجات و تنقلات و ... که ارزش غذایی هم ندارند، به این طریق علاقه کودکان را به خود جذب میکنند. تولیدکنندگان این نوع محصولات به خوبی از این علاقه کودکان استفاده میکنند، تولیدات خود را در شکلها و رنگهای جالب و جذاب عرضه میکنند.
مادران اغلب نمیدانند در مقابل اصرار کودکان به خوردن این محصولات چگونه مقاومت کنند. شما نیز غذاهایی مقوی تهیه کنید و سعی کنید آنها را به شکل جذابی درآورید. از ظرفی که کودک در آن غذا میخورد شروع کنید. ظروف خاص خود کودک تهیه کنید که رنگ و شکل جذابی دارد. غذاهای خود را نیز به شیوه کودکانه تهیه کنید. مثلا میتوانید برای کوکویی که تهیه کردهاید چشم و گوش و بینی بگذارید و موهایی از سبزی و جعفری بچینید.
خوردن غذا را به خود کودک واگذار کنید.
غذا را در اختیار کودک قرار دهید و از آنجا دورشوید. مطمئن باشید اگر کودک شما گرسنه باشد، حتما دست به آن غذا خواهد برد. شاید اندک اندک غذا بخورد و مجددا به دنبال بازی خود برود ولی از آنجا که مهم خوردن غذا است، فرقی نمیکند که این غذا را در سه وعده بخورد یا یک وعده. اجازه بدهید کودک هم بازی بکند و هم به دلخواه خود غذا بخورد. کودکان قدرت تخیل بالایی دارند و ممکن است از این کار یک بازی جذاب برای خود درست کنند و خوردن غذا را بخشی از بازی تخیلی بکنند.
نگران آموزش آداب غذا خوردن در کودک نباشید.
اغلب مادران به صورت خیلی زودرس شروع به آموزش آداب غذا خوردن به کودک خود میکنند. برای کودکان سنین پائین لزومی به این کار نیست و لازم نیست شما چنین سفت و سخت به آنها آداب را آموزش دهید. آنها را به حال خود بگذارید. برخی از مادران به کودکان خود اجبار میکنند که خودشان غذا بخورند و در عین حال آداب غذا خوردن را هم رعایت کنند.
برخی از مادران هم میدانند که کودکان نمیتوانند در این سن آداب مربوط را رعایت کنند، از این لحاظ خود قبول زحمت میکنند و غذا را در دهان کودک میگذارند. هر دو این روشها نامناسب است. نگران ریخت و پاشهای کودک نباشید. از پیشبند و زیرانداز مخصوص استفاده کنید و اجازه دهید که کودک به فرایند خوردن غذا به عنوان بازی نگاه کند. خواهید دید که با قدرت تخیل خود چه بازیهایی را تدارک میبیند و چگونه غذایش را میخورد.
الگویی مناسبی برای فرزندان خود باشیم.
برخی از والدین الگوهای نامناسب غذایی دارند. کم غذا هستند، غذاهایی خاصی را نمیخورند و با این حال انتظار دارند کودکانشان برخلاف آنها غذا بخورند و همه غذاها را نیز دوست داشته باشند. حداقل اگر به غذاهای خاصی نیز علاقه نداریم از بروز آن در حضور کودک خودداری کنیم. و وانمود به خوردن غذا کنیم.
به صورت غیر مستقیم آنها را تشویق به خوردن کنیم.
کودکان را به صورت غیر مستقیم تشویق به خوردن غذا بکنیم. کودکان علائقی دارند و ما میتوانیم با استفاده از این علائق کودکان را تشویق به خوردن کنیم. مثلا کودکی که دوست دارد شجاع و قوی باشد به او بگوئیم که خوردن شیر و گوشت او را قوی خواهد کرد. کودکی که دوست دارد زود بزرگ شود و اندازه خواهر بزرگتر شود به او بگوئیم غذا باعث خواهد شد او زودتر بزرگ شود و رشد کند.
در برنامه غذایی ، غذای دلخواه آنها را دفعات بیشتر تهیه کنیم.
کودکان به غذاهای خاص علاقه دارند. سعی کنیم هرگز این غذاها را از برنامه غذایی به امید اینکه آنها را وادار به خوردن غذاهای دیگر بکنیم، حذف نکنیم. این دسته از غذاها میتوانند حداقل جبران کننده مواقعی باشند که کودک کم خوری کرده است.
سخن آخر
والدین در کنار مسئولیت و نقشی که در تربیت سایر رفتارهای کودک دارند در زمینه خوردن غذا نیز نقش اساسی دارند. بطوری که وقتی کودکی با مشکل غذا خوردن مواجه است و هیچ دلیل جسمی دیگر وجود ندارند، حتما والدین تقصیری دارند که نتوانستهاند الگوی غذا خوردن را در او تقویت کنند.