• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

===╬ شوخی با ایران انجمنی ها ☻ ورژن 8 ╬===

baroon

متخصص بخش ادبیات


سلام سلام:11:

آخرین شوخی پلنگ نشان سال 90 هم به من محوّل شد و ...
خب هیچی بیاید پایین :نیش2:





بیاید





بیاید





خب همینجا :ایست:





ایشون رو که می شناسید :عصبانی:
این پلنگ خان خودمونه که اخیراً یه حرکتی زد، بـــــددد :اخم: تاپیک خداحافظی رو حتماً یادتونه.

الآن می خوام براتون حواشی و پیامدهاش رو شرح بدم :بدجنس: :

اوّل از همه درصدد این برآمدیم که پلنگ رو دستگیرش کنیم :قلیون:. همینطور که میبینید با یک شگرد خارق العاده در این مهم فائق آمدیم
.







بعد از دستگیری این پلنگ دیدیم نخیررر، خیلی هم نمیشه ازش حرف کشید و نگهش داشت.
ما نبودیم و پلنگ هم از نبود ما سوء استفاده کرد و غرّید و شلوغ کرد
:اخطار:.... :نیش:


و به رغم استنطاق عوامل، باز هم رام نشد.






تصمیم گرفتیم این پلنگ رو به فرمانروا تحویل بدیم و ایشون با این پلنگ هر کاری می خوان بکنن:ایده::داغ:.
از بد روزگار پلنگ، فرمانروا سخت درگیر امور مملکتی بودن و شد آنچه نباید می شد
:50:.
پرونده ی پلنگ به دست این آقاهه افتاد :نیش:




گول ظاهرش رو نخورید یک آدم شکنجه گری هست که خدا قسمت هیچ کس نکنه
:48: منم طعم شکنجه هاشو چشیدم. نمی دونید ... نمی دونید! :52:....:نیش:

این عکس همین آقا مهدی هستش حین تمرین (یواشکی گرفتمش) :راز:






این مهدی هر کاری کرد مگه تونست از اون مهدی حرف بگیره؟! :15:





وسایلش رو که خودتون دیدید :هنگ:
تمام این شکنجه هایی هم که اینجا می بینید، روی این پلنگ جواب نداد.









آخر کار هم به خاطر اینکه قضیه برملا نشه این بلا رو سر پلنگ آوردن
.





ادمین، مهدی و امید رو در عکس بالا دیدید. اون مردی که عینک به چشم داره هادی هست:بله:. با اینکه میگه عزرائیله امّا به عمرش اینجوری با جون کسی بازی نکرده :10:. با دقّت و تعجّب داره نگاره می کنه و میگه عجب! خوب شد من سوژه ی شوخی وارش نشدم. :بدجنس:

جناب راهنما کجایید این بچه هارو ببینید؟ کشتن پلنگ رو!


خلاصه اینکه همچنان پلنگ زیر شکنجه دووم آورد و آخر دیگه آویزونش کردن :غش:.




و اما... :نیش:
از اونجایی که این پلنگ فراری، بسیار قوی جثّه و زرنگه ، اوّل کلک زد و بعد با چند فنّ استادانه
جون سالم به در برد و پیچید توی شهر ...:




ولی فک کرده:نیش: . بازم گرفتنش و با ضمانت بابا هوشنگ انجمن، قول داد دیگه شلوغ نکنه :18:.
جای شکنجه ها هم هنوز هست تا یادش باشه ...
.

نتیجه ی اخلاقی :


=








:داغ::شاد:




 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات


خب جناب امید ، آینده ی منو پیش بینی می کنــــی؟ هااااااا ؟!
دارم برات …



می رسیم به این ناظم انجمنیک، امیددد
یه موقعی مسابقات مدل مو و سیبیل بود که امید شرکت کرد و خواست مقام اول رو کسب کنه.:42:
این مدل ها رو برای تمرین درنظر گرفت تا برای مسابقه آماده بشه.






در آخر هم با مشورت طرّاح زبردست مد، مدل موی اول رو انتخاب کرد.
با آرایشگر ایشون حین انجام کار مشتری هاش آشنا بشید:



خــــب اما وقتی برنده شددد و مقام اول رو کسب کرددد، خواست بره روی جایگاه که با من رو در شد.
منم به خاطر تاپیک پیش بینی آینده ی دخترها زدم این بلا رو سرش آوردم . این آدم خودمه که مسئول مستقیم تنبیه امید بووود:18:.





و افتخار زدن این مشت هم نصیب خودم شد :نیش:.





این مرد همین آقای امید هست، معرّف حضوره. ترکیب چهره ش به خاطر ضربه های سنگین قبلی یه کم تغییر کرده و متورّم و سیاه شده!

صورتش خیلی خوب شده:غش2: . از دوستی که در اون مجلس حضور داشتند و این عکس رو گرفتند کمال تشکر رو دارم:احترام:.

بعد هم برادر امید (آقامجید :فکر:) اومد کمکش و امید ندونست چطور فرار کنه! شادان پرید روی موتور و بای بای. بازم تشکر به خاطر عکس زیر:





حالا اگه دوباره ببینمش میذارم اینطوری در بره ؟




خب خیلی خشانت به خرج دادم برای تعدیل روحیه تون یه شوخی خنک بکنم:نیش: :

از نگار خودمون بگم. با انجمن همسایه اشتباه نگیریدا، نگار خودمون.:بله:
حتما دیدید که همزمان با تغییر قالب انجمن، یک درجه کاربری برحسب تعداد پست هم به انجمن اضافه شد.

اینجوری:





از اونجایی که تعداد 5 مدال برای 7000 هزار پست به بالا تعیین شده،
اما نگار سی و هشت هزار و بیشتر (!) پست داره و همینطور داره می ترکانه و از40000 و بیشتر هم میگذره چیزی به فکرم رسید؛ که اصلش میشه یه چیزی شبیه این :



:نیش::نیش::نیش:
کجا جا بدیم بهش؟ :غش2:


پس برآن شدم تا با همتی مضاعف در آخرین نفس های سال جهاد اقتصادی :نیش: روی پروژه ای تحقیق کنم به این شکل که تعداد درجه اهدایی به نگارجان رو به چند برابر افزایش بدم و بعد از تکمیل، دستاوردم رو به ادمین ارائه بدم.
امّا پروژه ناکام موند و ـــ8ــــــــــــ :بووووق: سرور ترکید! :غش:


قضیه اینطوریه که:
متوجه شدم یک پیام خیلی خصوصی برای خانوم ناظممون اومده
.منم که فک نکنید ...م :نیش::، کنجکاویم گل کرد و ازش پرسیدم قضیه چیه؟! :مشکوک:
... (بدون شرح)

تا همینجا اجازه دارم بگم که ربات اطلاع رسان انجمن شخصاً و کتباً از نگار خواست که تورو به خدا بس کن:راز:. من باید همینطور برای شما مدال تکثیر کنم. ادمین هم منو ازین سرور به اون سرور میندازن و جونم به سرم رسیده. طفلکـــــی:9:
حالا اینکه مربوط به سرور هست یا نه رو من نمیدونم. اینارو خود ربات خسته گفت! :15:

اوّلش نگار زیر بار نرفت.
منم رفتم کمکش
.

این هم تهدید و عکس العمل من بود البته با زحمت ایادی بیگانه :

(هر کاری میکنم بازم آخرش خشن میشم! :غش:)


امّا نشد که نشد .
این دو در نهایت با هم توافق کردن که نگار همچنان پست بده امّا از نمایش بقیه ی مدال ها چشم پوشی کنه.:نیش2:

پس راهی نیست جز اینکه زین پس تعداد شاهان هخامنشی نگار کوشا رو × چند ببینیم.






این هم وضعیت موس نگاره :9:
از بس دکمه ی ارسال موضوع رو فشرده:

بسه دیگه لایک منو بدید! برید به کاراتون برسید.:شاد:



امیدوارم لبخند به لباتون نشسته باشه :دوست: .
به همه ی دوستای گلم که باهاشون شوخی شد و حسابی زدمشون (! :بدجنس:) میگم که خیلی گلید:ایول:.
ممنون که همه شو مزاح می بینید و حسّ احترام منو نسبت به خودتون درک می کنید :19:.







 
آخرین ویرایش:

Mahdi Askari

مدير فنی
دمت گرم بارون خانم با پست اولت مهدی و خودم خیلی حال کردم چجوری زهنت به اونجا رسید خیلی نکته های خوبی رو اشاره کرده بودی
فقط اسم علی رو خط میزدی یا خط خطی میکردی الان علی بیاد که بوق بوق
در ضمن از تمام کاربران به خاطر قانون شکنی و زدن ------- عذرخواهی می کنم
:نیش: :غش2: :غش: :giggle: :خنده2:
 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات

ا ا ا !!! :giggle:
جدّی نگیر پلنگ، بیشترش تخیّل خودم بود.:بدجنس:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
فقط نمی دونم چرا کسی از این تاپیک استقبال نکرد
حد اقل کسانی که سوژه بودن اینجا نیومدن
مثل اینکه یک قانون باید اضافه بشه
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


خب دوسش نداشتن. :خنده2:

بازم از سوژه های شوخیم و جمع کلّ ایران انجمنی ها پوزش می طلبممم:احترام::گل:
 

mohammadshamosi

کاربر ويژه
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
بارونی خیلی باحال بود :غش2::غش2::غش2:
 

0mid

متخصص بخش ورزشی
آفرین وارشی درساتو خوب یاد گرفتی :بله:
ولی هنوز یکم دیگه کار داری :نیش: :قلیون:

راستی اینم عیدی من به تو :تنبیه: :نیش:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
:10: :10: :10:
ایول بارونی خیلی باحال بود بسی خندیدیم:10:
فقط اینو داشته باش: :تنبیه:

امید مدل موهات تو حلقم:10:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
بارونی خیلی باحال بود :غش2::غش2::غش2:


:شاد: به به خوشم آمد از خوش آمدنت، برادر سه صفر :نیش2: :گل: :شاد:




:غش2:
واقعا لذت بردم. عالی بود.

همین :غش2: شما برای من کافیه :شاد::گل:


آفرین وارشی درساتو خوب یاد گرفتی :بله:
ولی هنوز یکم دیگه کار داری :نیش: :قلیون:

راستی اینم عیدی من به تو :تنبیه: :نیش:

زنده باشی:نیش:
اینجوری نمی زنن که برو از اون مدل مشتای من یاد بگیر :شاد::گل:
کم و کسرش رو ببخش . به شوخیای خودت و خودتون نمی رسه.:داغ:



:10: :10: :10:
ایول بارونی خیلی باحال بود بسی خندیدیم:10:
فقط اینو داشته باش: :تنبیه:

امید مدل موهات تو حلقم:10:

:نیش: نوش جان
چرا هی می زنید ؟ چقد کینه ای هستی شما! اون مال چند پست پیش بود!!! :غش:
زنده باشی:گل::شاد:


از همه ممنونم :شاد:
 

نیکا

متخصص بخش معماری
مرسیییییییی بارونییی :دست::ایول:
خیلیییییی باحال بود :نیش::غش2::چشمک:
ولی اصلا بهت نمیادد اینقد خشن :57: :28: :نیش:


 

0mid

متخصص بخش ورزشی

زنده باشی:نیش:
اینجوری نمی زنن که برو از اون مدل مشتای من یاد بگیر :شاد::گل:
کم و کسرش رو ببخش . به شوخیای خودت و خودتون نمی رسه.:داغ:



اون مدلی هاش مردونست من بزنم تو صورتت چیزی ازت باقی نمیمونه :نیش:
بهت رحم میکنم این بار :بله:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
آخرین ویرایش:

چاووش

متخصص بخش ادبیات
خلاقیتی که به خرج دادی خیلی خوب بود باران عزیز
حتم دارم با این خلاقیت میتونی یه داستان پرداز ترکیبی خوبی باشی

دستت درد نکنه
 

Mahdi Askari

مدير فنی
راست میگن خلاقیت به حداکثر رسیده تو این تاپیک :نیش:
من گفتم الان مهدی میاد آرشیو رو ببخشید تمام پست ها رو پاک میکنه
دیدم نه پاک نکرد
خوب دوستان پرونده شوخی 8 هم به پایان رسید
شوخی بعدی در دست طراحی توسط ناظم انجمن سنجاقی است
دوستان من باب یادآوری این پست رو زدم
هنوز می تونید نظرتون رو بذارید
:گل:
راحت باشید بذارید :نیش:
 
بالا