جرعهای درکشـــیدم و گشتم .............. فارغ از رنج عقـل و محنت و هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم .............. مابقی را ، همــه خطــوط و نقوش
ناگهان در صــوامــــــع ملکـوت .............. این حدیثم سروش گفت، به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
... وحــــــده لاالـــــــــــه الاهـــــــــــو