• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
گ
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن ...

    میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری ...

    اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

    اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد،

    میگی:

    نه، هیچی ...

    :گل:
    اول صبح شنبه اینو تقدیم می کنم به شما
    :6:
    سلام حسرت عزیز میلاد امام رضا رو بهت تبریک میگم :گل:
    امیدوارم روزهات به شیرینی روزهای عید سپری بشه :39:
    سپیده که سر بزند

    در این بیشه زار خزان زده

    شاید گلی بروید

    مانند گلی که در بهار روییده

    پس به نام زندگی

    هرگز مگو هرگز
    سلام زهرای عزیزم
    از دیدن پیامت بسیار خوشحال شدم از اینکه حضور گرم وفعالت رو می بینم خیلی مسرورم .من خیلی نمی تونم بیام انجمن ولی همیشه دوستانی رو که سعادت دیدار از نزدیک نداشتم فراموش نمی کنم .همیشه وهمیشه موفق باشی عزیز دل من .:گل:
    سلام خانوم زهرا ...:گل:

    ممنونم از قبول درخواست دوستی

    امیدوارم این لیاقت رو داشته باشم.

    مرسی.
    قربونت برم گلم.منم دلم واسه شبایی که باهم چت میکردیم تا دیر وقت تنگولیده...

    ایشالله به زودی زود دوباره با هم خواهیم بود عزیزم...
    سلام عزیزم.خووووووووووووووبی؟دلم برات تنگ شده بود زهرای خوشگلم...
    پاييز يك شعر است
    يك شعر بي‌مانند
    زيباتر و بهتر
    از آنچه مي‌خوانند

    پاييز، تصويري
    رؤيايي و زيباست
    مانند افسون است
    مانند يك رؤياست

    سحر نگاه او
    جادوي ايام است
    افسونگر شهر است
    با اين‌كه آرام است

    او ورد مي‌خواند
    در باغ‌هاي زرد
    مي‌آيد از سمتش
    موج هواي سرد

    با برگ مي‌رقصد
    با باد مي‌خندد
    در بازي‌اش با برگ
    او چشم مي‌بندد

    تا مي‌شود پنهان
    برگ از نگاه او،
    پاييز مي‌گردد
    دنبال او، هر سو

    هرچند در بازي
    هر سال، بازنده‌ست
    بسيار خوشحال است
    روي لبش خنده‌ست

    من دوست مي‌دارم
    آوازهايش را
    هنگام تنهايي
    لحن صدايش را

    مانند يك كودك
    خوب و دل انگيز است
    يا بهتر از اين‌ها
    «پاييز، پاييز است!»

    چشمهای منتظر به پیچ جاده
    دلهره های دل پاک و ساده
    پنجره ی باز و غروب پاییز
    نم نم بارون تو خیابون خیس

    یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه
    سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
    غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
    برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده

    تو ذهن کوچه های آشنایی
    پر شده از پاییز تن طلایی
    تو نیستی و وجودمو گرفته
    شاخه خشک پیچک طلایی...


    ممنونم زهرا جان
    وقتی بهم سر می زنی خیلی خوشحالم می کنی:گل:
    من هم آرزوی بهترین هارو برات دارم گلم:دوست:
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا