تا گذشتی از رو پله
تا رسیدی به تماشا
تا شکفتی رو به خورشید
تا دمیدی رو به دریا
مثل لالههای مجنون
مثل ریگای بیابون
مثل دلتنگیه صحرا
مثل برکه مثله بارون
مثل ابرای مسافر
مثل جادههای خالی
مثل قطرههای کوچیک ته ظرفای سفالی
مثل لالههای مجنون
مثل ریگای بیابون
مثل دلتنگیه صحرا
مثل برکه مثله بارون
مثل ابرای مسافر
مثل جادههای خالی
مثل قطرههای کوچیک ته ظرفای سفالی
حتی آسمون تنها
چتر خورشیدشو وا کرد
تو رو با تموم غربت
با تموم دل ♥ صدا کرد