• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
F
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلم میخواست:بند ازپای جانم بازمیکردند...که من تا روی ابرها پروازمیکردم...ازاآنجا باکمند کهکشان تا آسمان عرش میرفتم...درآن درگاه درد خویش را فریاد میکردم!...که کاخ صد ستون کبریا لرزد...مگریک شب ازاین شبهای بی فرجام...زیک فریاد بی هنگام...به روی پرنیان آسمانها،خواب در چشم خدا لرزد...
    دلم میخواست دنیا ،رنگ دیگربود...خدا با بنده هایش مهربانتر بود...ازاین بیچاره مردم یاد می فرمود...دلم میخواست زنجیری گران ،ازبارگاه خویش می آویخت...که مظلومان خداراپای آن زنجیر ...زدرد خویشتن آگاه میکردند...چه شیرین است :وقتی بیگناهی داد خویش رااز خدای خویش میگیرد...چه شیرین است اما من....
    باشه دوستم. ایرادی نداره. میرم اعلام میکنم که دوستامون دیگه سؤال نپرسن.:دوست:
    خواهش میکنم فراووون:گل:
    خب دیدم. از 413 تا سؤال حدود 300 تا رو جوابیدی. این از این.
    حالا منظورت اینه که همین مقدار باقیمونده ی سؤالارو جواب بدی و دیگه تموم شه صندلی داغت گلم؟ درست متوجه شدم؟
    فاطمه جان راستش دقیق متوجه نمیشم چی میگی! :خجالت2:
    بذار صندلی داغ رو بخونم. شاید سؤالات رو همه رو ج دادی و میخوای دیگه تموم شه.:فکر:
    بذار بذار چند دقیقه ی دیگه روشن تر میام. :نیش2:
    :19:
    نه اون سؤال رو گفتم شوخی کردی! :نیش:
    خب یعنی میگی تا یک ماه تعطیل باشه؟! بعد دوباره بازش کنیم. درسته فاطمه جان؟
    :نیش2: شوخی کردی گل جان؟
    نه منظورم اینه که اونا سؤالات رو بپرسن. نهایتش اینه که دو روز بیشتر بهت وقت میدیم:بغل:. خوبه؟
    کی سرت خلوت میشه؟
    سلام فاطمه ی عزیزم:گل:
    تعطیل کنم؟ یعنی نمی خوای سؤال پرسیده شه؟
    سیلام فاطی خودم رفیق عزیز و با وفا و با مرامم

    خوبی ؟؟ مرسی ولی من واسه بچه های دیگه اون شعرو گذاشتم تا همدردی کنم وگرنه من امتحان اینا ندارم و فارغ التحصیلم عزیزم .... ولی تو همچنان جبران کن :نیش:
    فاطیمه جانم برات آب آوردم تا نسوزی روی صندلی داغ :بغل:
    :آب یه لیوان خنکـــــــــــــــــ:گل::
    سلام به فاطمه عزیزم.حالت چطوره مهربون؟خوووووبی؟

    صبح مایل به ظهرت خیر و خوشی گلم...


    تقدیم به خودت عزیزم...
    من تازه امروز متن امتیاز منفی شمارو درباره اون پست در تاپیک گردهمایی دیدم :نیش:
    خیلی لطیف نوشته بودم که :سوت:
    ولی خیلی حال کردم بعد از مریم خانم شما دومین نفری بودید که جدی با من برخورد کردید
    که با همین رفتارتون کلی دگرگون شدم
    :بدجنس:
    درضمن در جواب امتیاز منفی تون باید بگم اسمتون رو برای مجری گری شوخی نوشتم
    حالا به من امتیاز منفی میدید :نیش:

    شوخی کردم بابا حالا چرا می زنید :نیش:
    ای بابا! من داشتم تو صندلی داغ شما پسند میزدم نگاهم اونور بود، یهو دیدم داخل پروفایلتونم دارم کنار آواتار آقا هوشنگ کلیک میکنم، حالا نزن کی بزن! :غش2::غش2::غش2:
    نوشته های خوب شما این ایمان و باور را بمن القا کرده است. من تعارف نمیکنم بلکه واقعیت را می نویسم.:گل:
    موفق هستی , موفقتر باشی.
    باور دارم. ایمان دارم که اگر جزو هدفهایتان باشد می توانید مدیر شرکت بزرگ بیمه ای باشید.:گل:
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا