:65:
:65:
:65:
یعنی با کاری ک کردین، توقع دارین با شکلک بپربپرِ گولۀ پشمالو ب دست(منظورم همون دونقطه پلنگ خان دونقطه بود:دی) وارد پروفایلتون بشم؟؟؟؟؟:دست ب کمراخمالو::دی
آجی بهتون گفتم اون شربت رو با شربت آلبالو عوض کنین:67:
چرا با سطل آب و جارو عوضش کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟:قابلمه تو سرم::دی
چون آدم مهربونی هستم!!:یه چشمم ب سقف بود و این تیکه رو نوشتم آآآ::122::دی، گفتم بهتون خبر بدم ک پردیس جون از شربت شهادت تغییر موضع دادن ب سطل آب و جارو:122:
ماله من مجازیه، ولی شما ک مطمئنم یه دونه از اون واقعی هاش در انتظارتونه:بدجنس::دی
راستی!
بازم سلاممُ خوردم:122:
سلااااااااااااااااااااااااام♥:دی
سلاااااااااام بر ماری جون عزیزم، تنها شیر زن موجود در ایران زمین:احترام::دی
شنیدم ک یه چندساعتی با لپای حنانه تنها بودین:بدجنس:
چند دفعه ب نیت من لپاشو کشیدین؟؟؟؟؟؟؟؟:دست ب کمراخمالو::دی
راستی! از این ب بعد هر موقع پردیس جون بهتون شربت تعارف کردن بهش لب نزنین آآآ:122:
آخه منو ب شربت شهادت تهدید کردن:122::شکلک منع شده::دی
:122:
آجی:122:
گیلاس کوچولو اونجاست؟؟:122:
لپاش دم دستتون هست؟؟:122:
چشمای مامانش چی؟؟:122:
خب اون دومی خیلی مهم نیست! چون من خیلی درکش نمیکنم:بدجنس::دی
از طرف من ببوسینش♥
ب پردیس جون هم بگین ک دلتنگشون هستیم:122:
صبح امروز کسی گفت به من
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر نادانی
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم که دعایم گویند
و دعاشان گویم
یادشان در دل من
قلبشان منزل من...
سلاملکممممم
خوب هستید؟
پیغامتون رو رو ایمیلم گرفتم...
آره چند وقتی درگیر بودم.. یه خورده زیاد..
--- و واقعا نمیدونم باید اینقدر درگیر بود؟ یا الکی درگیریم..
خیلی خیلی خیلی زیاد مرسی که یادم بودین...
خوشحال شدم پیغامتون رو دیدم