سلام مریمی جونم:احترام: حقا که رفیق ناب و باحال و بامرام خودمی ... دمت هات عزیزم ....
خوبی ؟
سلامتی ؟ چه خبرا ؟:نیش:
مرسی که به یاد رفیق خوب و با مرامت هستی !!:نیش::بدجنس:
آره اون عکسه رو میگی ... فاطمه گذاشته واسم .... اون عکس بالاتریش رو ندیدی که مهدی واسم گذاشته ؟ همون عکس اون جوجه هه ... آخی یاد دو تا جوجه خودمون افتادم ... راستش ما هفته پیش که تهران بودیم از شوش دو تا بچه مرغ رسمی توپولی خریدیم و این همه راه تا اهواز اوردیمشون و بعدم که بهبهان شهرمون ... دیگه به هر کی می بینشون میگم اینا با کلاسن و تهرونی بیدن :شاد:انقده با نمکن ... دیگه بزرگ کردنشون به عهده منه .. چون خواهر شوهرم اونا رو خریده ولی چون همش سر کاره نمی رسه مراقبشون باشه و من ازشون مراقبت می کنم و صبحا میارمشون تو حیاط و غذا و آب میذارم واسشون و شبا هم جمعشون می کنم ... نمیدونی که شب دوم بعد از آوردنشون یه گربه پلید بد ذات میخواست بخورتشون که من فهمیدم و به دادشون رسیدم .... از اون موقع دیگه شبا میذارمشون داخل خونه .... این جوری خودمم با خیال راحت میخوابم :خنده2: