• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
N
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    ممنون شما خوبید
    بچه ها گفتن اینجوری قشنگ تر و آرامش بخش تره
    منم همینو گذاشتم
    حالا قشنگ شده یا نه؟
    بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...

    ---------------------------------------------
    :گل:
    ایشاالللله همه امتحاناتون 20 بگیرید :دوست:

    دل ما هم واستون تنگ میشه :ناراحت:

    خوب خوبم تازه امروز کارت دانشجوییم اومد :شاد2: گواهی نامه هم دیروز اومد :شاد2::شاد2:
    سلام نگار جان خجالت میدی با یک عکسم یک عالم حرف میزنی
    اصا بدون وقتی یک چیزی رو واسم میفرستی که میگی امیر اینو واست به جای متن پیام دار فرستادم
    خوب داری میگی که معنا ممکنه داشته باشه همین خودش باعث میشه من در موردش فکر کنم و ازش استفاده کنم

    خیلی ممنونم نگار جان :گل:
    کتابخون که نه زیاد :نیش: بیشتر کتابدارم :9: تنکیو :گل:

    این شکلکت هم خعلی باحاله :nicolnici::nicolnici::nicolnici:
    گاه بی آنکه بدانم چرا....تو را به خاطر می آوردم...به گمانم دوست داشتن همین باشد :گل:
    مرسی خوبم :شاد::گل:

    خبر هم سلامتیت :نیش: همه چی امن و امان :نیش:

    وااااو چند روز تنهایی! یاد کتاب صد سال تنهایی افتادم :خنده2: برم بذارمش واسه دانلود :خنده2:

    خوبه که در کل خوب بوده ولی سعی کن تند تند مرور نکنی :نیش: همون سالی یه بار کفایت میکنه :giggle:

    شلوغی که نه :سوت: ولی کلاً کتابخونه رو ریختم بهم :9:

    مرسی واسه شعر امید بخشت :گل: قشنگه :39:

    عکساا هم جالبن :دست::دست::ایول::دوست:
    دارم امید عاطفتی از جانب دوست
    کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
    دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
    گرچه پریوش است و لیکن فرشته خوست
    بی گفتگوی زلف تو دل را همی برد
    با روی دلکش تو کرا روی گفتگوست
    عمریست تا ز زلف تو بوئی شنیده ایم
    زان بوی در مشام دل ما هنوز بوست
    هیچ است آن دهان که ندیدیم ازو نشان
    موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
    دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
    از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
    چندان گریستم که هر آنکس که بر گذشت
    در دیده ام چو دید روان گفت این چه جوست
    ما سر چو گوی بر سر کوی تو باختیم
    واقف نشد کسی که چه گوی است و این چه کوست

    حافظ بد است حال پریشان تو ولی
    بر یاد زلف یار پریشانیت نکوست
    شعری زیبا از حسین پناهی


    من زندگي را دوست دارم ولي
    از زندگي دوباره مي ترسم!
    دين را دوست دارم
    ولي از کشيش ها مي ترسم!
    قانون را دوست دارم
    ولي از پاسبانها مي ترسم!
    عشق را دوست دارم
    ولي از زنها مي ترسم!
    کودکان را دوست دارم
    ولي ز آئينه مي ترسم!
    سلام رادوست دارم
    ولي از زبانم مي ترسم!
    من مي ترسم
    پس هستم
    اينچنين مي گذرد روز و روزگارمن!
    من روز را دوست دارم
    ولي از روزگار مي ترسم!
    سلام سلام :11:

    من یادم رفت از مرور بپرسم :نیش: مرورگر جان به کجا رسیدی ؟ :خنده2:

    خوبی ؟ خوشی؟ چه خبراااا؟ :گل:
    ســـلام نگارخانوم ناظم :گل:

    خوبید ؟

    یک دو روزه که ندیدمتون دلمون واستون تنگ شده :ناراحت:
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا