زن زیبایی نیستم
موهایی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم میآید
و نه شب را به یادت میآورد
نه ابریشم
نه سکوتِ شاعرانه
نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم
که نه به گندم میماند
نه کویر
و چشم هایی
که گاهی سیاه میزند
گاهی قهوه ای
و گاه که به یاد مادرم میافتم عسلی میشوند و کمی خیس
دستهایم...