• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آئین مادها

kuruš

متخصص بخش تاریخ
آئین مادها به دین و اعتقادات مادها می‌پردازد. دین ماد باستان یک دین ابتدائی مزدائی بود. در ماد یک مزداپرست را مَزُدَیزنَه (mazdayazna) می‌خواندند که از صورت اوستائیش مَزُدیسنَه (mazdayasna) آشکارا جدا می‌شود.[۱] آنان در دیرین‌ترین زمان مجموعه‌ای از خدایان را که با آریاییان میتانی همانندگی بسیار باید داشته‌باشند، می‌پرستیدند.[۲] آئین زروانی دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت بود.[۳]
مغان گروه روحانی دولت کهن ماد بودند. مغان پیش از دین زرتشتی دارای بررسی‌هایی دربارهٔ زمان به گونهٔ تکامل یافتهٔ آن بودند که ظاهراً درون مایهٔ دین ایشان را می‌ساخت.[۱] خدایان زمان در صورت ابتدائی خود در همه‌جا در دین‌های ابتدائی دیده می‌شوند و غالباً جای ویژه‌ای در میان خدایان ندارند اینها خدایان سرنوشت و خدایان ابتدائی مرگ هستند ولی خدای زمانی که در ماد پرستش می‌شد، بالاترین خداست. نام خدای زمان در زبان‌های ایرانی میانه زروان یا زوروان است. معنای اصلی این واژه زمان است. آئین زروانی صورتی از دین مزدائی است ولی مسلماً زرتشتی نیست.[۳]
در مورد اینکه از چه زمانی تبلیغ دین زرتشتی در ری، پایگاه مرکزی مغان آغاز به فعالیت کرد، قرائن و شواهد روشنی موجود نیست. گمان می‌رود که دیرترین هنگام برای این رویداد هنگام بنیادگذاری دولت هخامنشیان بوده‌باشد.[۴]
روایت استرابو

استرابو در فاصلهٔ سال‌های ۶۳ قبل از میلاد تا ۱۹ پس از میلاد زندگی می‌کرده‌است. استرابو نیز مانند همهٔ مورخان یونانی بخش عمده ای از آگاهی‌های خود را از هرودوت اقتباس کرده‌است. استرابو آیین و مراسمی را که برگزار آنها را در کاپادوسیه خود به چشم دیده است به شرح زیر در رسالهٔ جغرافیا بیان می‌کند
رسم‌های پارسیان و مادها و بسیاری از مردمان بهم همانند است. ایرانیان میان آب و آتش از لحاظ رسم‌های قربانی فرقی قائلند. در مورد آتش کنده‌های هیزم بی‌خار بر آتش می‌نهند و از بالا چربی بدان می‌ریزند و آنگاه در حین پاشیدن روغن آن را از پایین می‌افروزند و هرگز بر آتش نمی‌دمند بلکه با بادبزن آنرا باد می‌زنند و کسانی را که آتش را با لاشهٔ مرده یا چیزهای ناپاک آلوده‌اند، می‌کشند. در مورد آب زمانیکه ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه‌ای رسند، گودال‌های بزرگ کنده قربانی را در کنار آن می‌کشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود. پس از آنکه گوشت قربانی را روی گستره‌ای از گیاه مورد یا برگبو به ترتیب چیدند، مغان آنرا با شاخه‌های درخت که در دست گرفته‌اند لمس کرده و به زمزمهٔ سرودی می‌پردازند. در کاپادوسیه سرزمینی که طایفهٔ مغان که آنها را آذر-موبدان می‌خوانند و نیز معابد ایزدان ایرانی بی‌شمار است، حیوان قربانی را با کارد سر نمی‌برند بلکه آنرا با ضربهٔ کندهٔ درختی که به دستهٔ هاون ماننده‌است، بی‌جان می‌کنند. در آنجا هم چنین آتشکده‌ها وجود دارد، بناهای غریبی که در آنجا مغان پاسدار آتشی هستند که هرگز خاموش نمی‌شود. مغان روزها به آتشکده آمده در برابر آتش، نزدیک به یک ساعت، یه زمزمه می‌پردازند در حالیکه دسته‌ای از شاخه‌ها را به دست گرفته و روپوشی نمدین پوشیده‌اند که هر دو گونه و لبهایشان را می‌پوشاند. این رسم‌ها را من به چشم خود دید‌ه‌ام.[۵]

منبع:ویکیپدیا
 
بالا