ادم عاشق بود یزدان پرست بیستون را میکند بازوردست
ادم عاشق نخوابد تا سحر از غم محبوب باشد دیده تر
ادم عاشق بود در انتظار بلکه یک روزی ببیندروی یار
ادم عاشق زمان التهاب میخورد جام از شراب شهدناب
ادم عاشق چوبلبل درچمن باگل معشوق میگویدسخن
ادم عاشق چودل شیدا کند پیش جانان عقده ی دل واکند