• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آرشیو ابیات برای مشاعره با حرف " ز "

baroon

متخصص بخش ادبیات




زلف تو نمی خواست، سیه بختی ما را

چشمان سیاه تو سیه کاری اش آموخت



 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
00020694.gif
00020694.gif
00020694.gif
00020694.gif

زمین فقط این وسطا یه جورى

به این که زیر پاته مینازه

طفلکى عین من داره تو رویاش

با تو یه قصر آ رزو میسازه


00020694.gif
00020694.gif
00020694.gif
00020694.gif
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سرمکش تا نکشد سر به فلک فریادم
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




ز دست دیده و دل هر دو فریاد


که هر چه دیده بیند، دل کند یاد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




ز دل محبّت دنیا قدم برون ننهاد

فغان که دوستی ما نصیب دشمن شد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




ز عشقت بر لب آمد جان، نگفتم درد دل با کس

تو قدر دردمندی همچو من نشناختی رفتی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




ز پیام من جوابی نشنیده است قاصد

دهدم به این تسلّی، که ندیده ام هنوزش
 

مهشید

کاربر ويژه



زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت
گفت خون عاشقان منزل به منزل ریخته!

 

مهشید

کاربر ويژه


ز دریچه‌های چشمم
نظری به ماه داری
چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری
به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری

 

baroon

متخصص بخش ادبیات




زیر لب وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
وین عجب، نقطه ی خال تو به بالای لب است!


(صبوحی)
 

مهشید

کاربر ويژه
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]

زشت در آیینه گر خود زشت بیند گو مرنج
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گر عمل زیبا کنی زیبا کنی عکس العمل
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]استاد شهریار
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



زبان بسیار سر بر باد داده ست

زبان را سر، عدوی خانه زاد است
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



زیر زبان نهفته بُود قدر آدمی

مقدار هر کسی ز کلامش معیّن است
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



زنده ماندیم پس از آن همه ناکامی و رنج

عجب از این تن رنجور و گران جانی ما
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ز بی تابی بسی شبگرد کویت تا سحر گشتم

سحرگه چون دعای بی اثر، نومید برگشتم
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را









نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

















 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
زندگی گذشتنی است، چهره ها شکستنی است
این فقط محبت است که همیشه ماندنی است . . .

 
بالا