آرشیو ابیات برای مشاعره با حرف " ز "

[fatemeh]

زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند

​

فروغی بسطامی

 

[fatemeh]

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست​

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم​

 

[سنجاقي]

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
هرچه جان کند تنم عمرحسابش کردم

 

[Reza Sharifi]

زندگي در بردگي شرمندگي است
معنــي آزاد بودن زندگــي است
ســر كه خـــم گردد به پاي ديگــران
بر تن مــــردان بــود بــار گــران



خليل الله خليلی
​

​

 

[fatemeh]

ز تو دیده چون بدوزم؟ که تویی چراغ دیده
ز تو کی کناره گیرم؟ که تودر میان جانی​

خواجوی کرمانی​

​

 

[حمیده خانم]

ز آن دم من که نوشیدم خنک شهدی ز آن دریای چشمانش

شدم غرق اندر این دنیای مکارش​

​

بزد آتش به دنیا و دل و دینم دو چشمان شرر ریزش​

​

دگر آتش گرفت زان پس تمام جان و روحم را​

​

پیاپی در میان موج مژگانش شکست این قلب تنها را​

​

ز بس آتش گرفت و سینه ام بشکست امواجش​

دگر نامانده بر این ساحل دل ردی از امواج طوفانش

از نوشته های خودم
​

 

[دختر مهتاب]

زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست

در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست

 

[fatemeh]

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست

​

​

سهراب سپهری​

 

[دختر مهتاب]

زهره گوید که شعور همه آفاقی تو
مور داند که تو بر حافظه اش حیرانی
در ره عشق دهی هم سر و هم سامان را
چون به معشوقه رسی بی سر و بی سامانی

حسین پناهی

 

[fatemeh]

زنگ ساعت شیونی گر می کند حیرت مکن

از برای فوت وقت خویشتن در ماتم است!​

میرزا محسن تاثیر مشهدی​

 

[fatemeh]

ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را






​

مولانا​

 

[fatemeh]

زمين عشق بی زن چون کوير است
جهان زندان و مردانش اسير است

ولی زن لاله های دشت دنياست
که در حسن و محبت بی نظير است

​

​

هارون راعون​

 

[fatemeh]

زیبا کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز می شوم





محمد رضا عبدالملکیان​

 

[T I N A]

زندگی یعنی همین که اگه داری یا نداری​

حقتو بگیری اما حقو زیر پا نذاری​

​

زندگی یعنی همین که اگه قهری،اگه آشتی​

با تو باشم اگه داشتم بمونم اگه نداشتی​

​

من و تو هر جا که باشیم،اگه پایین اگه بالا​

ممکنه جامون عوض شه،دیر و زود،فردا یا حالا​

​

زنده ای پس زندگی کن،نگو سخته نگو دیره​

بگی ساده اس ساده میشه،بگی سخته سخت می گیره​

افشین یداللهی
​

 

[fatemeh]

زین آتش نهفته که در سینه ی من است
خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت!







حافظ
​

 

[Miss zahra]

زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف

زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز . . ​

 

[Narsisa]

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا​

 

[Miss zahra]

زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی
​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

:گل::گل:
​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]

 

[Miss zahra]

زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

:گل:
​

 

[Miss zahra]

زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست

:دوست:

​