• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ارشك (اشك يكم) كوشش خودرا براي نجات ايران آغاز مي كند

kuruš

متخصص بخش تاریخ
مورخاني كه روي تاريخ ايران باستان كار كرده اند در اين كه ارشك (اشك يكم) حكمران خراسان كوشش پي گير خود را از اكتبرسال 256 پيش از ميلاد براي نجات ايران آغاز كرده است متفق القولند و دو مورخ آمريكايي ــ ساندرسون و لامبرتون ــ در سال 1900 ميلادي آغاز اين تلاش را 25 اكتبر آن سال اعلام داشتند.
اسكندر مقدوني پس از فتح ايران، هر شهر ميهن ما را به يك حكمران محلي سپرده بود و سياستي را به اجرا گذارده بود كه هيچكدام از اين حاكمان نتوانند با هم برسر تاسيس دولت واحدي در ايران كنار آيند.
سلوكيها، جانشينان اسكندر در ايران در انتاكيه و سلوكيه مي نشستند و نظارت دقيقي بر همه ايران به ويژه خراسان نمي توانستند داشته باشند. به علاوه، از آغاز دهه 260 پيش از ميلاد ميان آنان و جانشينان اسكندر در مصر دشمني و رقابت شديد پديد آمده بود. جانشينان اسكندر در خاك اصلي يونان هم با بپاخيزي هاي محلي روبه رو بودند. از سوي ديگر رومي ها هم قدرت مي گرفتند، ولي توجه رومي ها در آن زمان معطوف به كارتاژي ها (شمال افريقا) بود كه از قدرت دريايي چشمگير برخوردار بودند و شبه جزيره ايتاليا را تهديد مي كردند و در اين وضعيت، ارشك از طايفه ايراني پارت ــ يكي از سه طايفه تشكيل دهنده قبيله واحد آرين هاي جنوبي كه به فلات ايران مهاجرت كرده بودند ــ كه در خراسان (از شرق درياي مازندران يا درياي گرگان به سمت شرق از جمله منطقه دامغان) مي زيستند تصميم به نجات و احياء دولت واحد ايران گرفت و با حكمرانان مناطق مجاور ازجمله سغديا (تاجيكستان امروز) تماس گرفت و آنان را همفكر خود ساخت و در زماني كوتاه همه خراسان را تحت يك پرچم متحد ساخت و روابط اين منطقه را با سلوكي ها كه درگير استقلال طلبي شهرهاي آسياي صغير بودند قطع كرد و شهر «نسا» را ساخت كه به نام او « اشك آباد (معلوم نيست كه چرا در ايران «عشق آباد» تلفظ ميشود) » خوانده مي شود. وي سپس گرگان، مازندران و نواحي اطراف را آزاد كرد و در جنگ سال 250 پيش از ميلاد بر سلوكيها پيروز شد و شهر صد دروازه (دامغان) را نامزد پايتختي ايران كرد.
پس از وي برادرش «تير داد» كه مورخان عنوان اشك دوم بر وي نهاده اند در همين شهر در مراسمي كه بر پا شده بود برجاي او نشست و افتخار احياء دولت مستقل و واحد ايران را با شكست دادن سلوكيها نصيب خود ساخت و از اين زمان به بعد، مورخان اين دودمان را« اشكانيان » خوانده اند كه شيفته فلسفه يونان و دمكراسي بودند و مطالعه افكار فلاسفه يوناني كه از زمان اسكندر در ايران رواج يافته بود توسط فرزندان ذكور بزرگان اشكاني و فراگرفتن دست كم مقدمات خواندن و نوشتن زبان يوناني تا مدتي اجباري بود. دولت اين دودمان داراي پارلمان بود و نصب و عزل ژنرالهاي ارشد در دست شاه نبود كه خود منتخب سناي ايران (مهستان) بود. گاهي مهستان نظر به شايستگي، شخص شاه را ژنرال ارشد اعلام مي كرد كه در اين صورت بايد با ارتش به جنگ مي رفت. به خاطر اين كه سكه هاي اشكاني بين المللي باشد يك سوي سكه را به يوناني ضرب مي كردند كه زبان علمي آن زمان بود. براي نزديك بودن به قلمرو روم، اشكانيان بعدا شهر تيسفون را در كنار دجله ساختند و پايتخت را به اين شهر منتقل كردند كه تا قرن هفتم ميلادي پايتخت ايران بود.
 
بالا