• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

از دل تا قلم من !i

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Maryam

متخصص بخش ادبیات






سلام سلام سلام همونطور که از اسم این تاپیک معلوم هست ؛
این تاپیک فقط و فقط مختص خودم هستش :بدجنس:
از همه عزیزانی که به تاپیک من سر میزنن یه دنیا ممنونم :بغل:



56.jpg
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات




lovely,angel,bird,crane,wing,alone-5426b9bda1521d3be040edf9a12f779e_h.jpg


اینجا همه هر لحظه می پرسند:
- حالت چطور است؟
اما کسی یکبار
از من نپرسید:
- بالت...

قیصر امین پور
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


دلم ، یک کوچه میخواهد

بی بن بست
و یک خدا که با هم کمی راه برویم
همین...



 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

377.jpg



یک ،دو، سه، چهار شمردم با شک
آهسته به دنبال تو گشتم با شک
حالا که بزرگتر شدم فهمیدم

تمرین جداییست قایم باشک

میلاد عرفان پور


 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
من از ارتفاع می‌ترسم
کاش از آسمان پايين بيايي
و روی خاک پا بگذاری
جز تو
هیچ فرشته‌ای
در زمین نماز
نمی‌خواند ...


tumblr_l92zv7UMsJ1qdvd50o1_250.jpg

I fear heights
How I wish that you drop from the sky
And set foot on the ground
No angel on earth prays
Except you...

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


2867932108_75b4a6146e.jpg

نیلوفر می گرید
که چرا خانه اش مرداب است
لب و دندان می فشارد بر هم
تا که آرام گردد
دل ناآرامش
نیلوفر داغ بزرگی دارد
که چرا سهم من مرداب است
به چه جرمی دل من بی تاب است
با خود زمزمه می کند هر شب را
که چرا تنهایم ؟
پس شقایق کو ؟
خبری از لاله و نرگس نیست چرا؟
نیلوفر می گرید
که چرا خانه اش مرداب است
و نمی داند مرداب
بغض خود می بلعد
لب خود می بندد
در درونش غوغاست
به امید
نیلوفر می خندد
مگر نه او هم تنهاست
مرداب،
آنقدر غم خود نهفته می دارد
تا که افکارش
همچو گلی بر سرش می بارد
احساسش به برون می آید
در صحنه گلی می زاید
نیلوفر نمی داند
مادرش مرداب
حاصل دردش را
نیلوفر می خواند...
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

301320_10150336864052308_75324392307_8247406_67510152_n.jpg




شب‌به‌شب ستاره‌ها را نگاه می‌کنی.
اخترک من کوچولوتر از آن است که بتوانم جايش را نشانت بدهم.
اما چه بهتر! آن هم برای تو می‌شود يکی از ستاره‌ها؛ و آن وقت تو دوست داری همه‌ی ستاره‌ها را تماشا کنی...
همه‌شان می‌شوند دوست‌های تو...

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


من از رفتنت غمگین نمیشوم ! ولی به جای باران میبارم !
به جای شقایق دلخون و به جای ستاره گم میشوم!
خارج از مدار می چرخم و ساحل را گم میکنم !
اما ... حالا ... برای از تو گفتن هوای حوصله هیچ شده.........!
خنده ات را هدیه ام کن ! من به جای تو میخندم...







 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


PICT0887.JPG


حالم بد است مثل زمانی که نيستی !
دردا که تو هميشه همانی که نيستی !
وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای
وقتی که نيستی نگرانی که نيستی !
عاشق که می شوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نيستی !
با عشق هر کجا بروی حی و حاضری
دربند اين خيال نمانی که نيستی !
تا چند من غزل بنويسم که هستی و تو
با دلی گرفته بخوانی که نيستی !
من بی تو در غريب ترين شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نيستی ؟

غلامرضا طریقی

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات





یک شب دلی به مسـلخ خونم کشید و رفت
دیوانــه ای به دام جنونـم کشـــــــــــید و رفت
پس کوچـه های قلب مرا جســــــــــتجو نکرد
اما مـرا به عمـق درونم کشــــــــــــــید و رفت
یک آســمان ســــتاره ی آتش کشــــــیده را
بر التـهاب ســـــــــرد قرونم کشــــــــید و رفت
تا از خیال گنـگ رهایی، رها شــــــــــــــــــوم
بانگی به گوش خواب ســکونم کشید و رفت
شـــــاید به پاس حرمت ویرانه های عشــــق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشـــــــــید و رفت
دیگر اســـــــــــیر آن من بیگانه نیســــــــــــتم
از خود چه عاشـــقانه برونم کشـــــــید و رفت



"افشین یداللهی"

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



تازه حکمت بازی های کودکی را میفهمم

زوووووووووووووووووووووووووو

تمرین این روزهای نفس گیـــــــــ ــ ــ ــ ــر



2530423605_fd1b88bcf1.jpg
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات






ارزش گل تو به قدر عمري است كه به پايش صرف كرده اي ...!i


آنتوان دو سنت اگزوپری


390014_253112808070857_100001164208515_676445_835218592_n.jpg
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم


tick,tock,hand,photography,rain,time,watch-32f4c0f70a529810c32d77dad6b68702_h.jpg


حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار … هی بخند!
بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
یادت می‌آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت می‌نویسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!


بیا برویم رو به روی بادِ شمال
آن سوی پرچین گریه‌ها
سرپناهی خیس از مژه‌های ماه را بلدم
که بی‌راهه‌ی دریا نیست.

دیگر از این همه سلامِ ضبط شده بر آدابِ لاجرم خسته‌ام
بیا برویم!

آن سوی هر چه حرف و حدیثِ امروزست
همیشه سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقی‌ست
می‌توانیم بدون تکلم خاطره‌ئی حتی کامل شویم
می‌توانیم دمی در برابر جهان
به یک واژه ساده قناعت کنیم
من حدس می‌زنم از آوازِ آن همه سال و ماه
هنوز بیت ساده‌ئی از غربتِ گریه را بیاد آورم.
من خودم هستم
بی خود این آینه را رو به روی خاطره مگیر
هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است
تنها شبی هفت ساله خوابیدم و بامدادان هزارساله برخاستم.



دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می‌کنم
صبوری می‌کنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه،‌ تا سراغِ همسایه
صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ
تا مرگ، خسته از دق‌البابِ نوبتم
آهسته زیر لب … چیزی، حرفی، سخنی بگوید
مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت!

هِه! مرا نمی‌شناسد مرگ
یا کودک است هنوز و یا شاعران ساکتند!

حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده‌ی آشنا
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد ... !


سید علی صالحی


امروز دلم بد هوای این شعر و کرد وقتی که سرچ کردم تا شعر کاملش رو بیابم ، لیست چندین وبلاگ رو برام ردیف کرد بعد از دو دو تا چهارتا کردن روی یکی از وبلاگ ها کلیک کردم ، وقتی وارد شدم یه پیام اومد من فکر میکردم پیام خوش آمدگویی هست که باید اوکی کنم ولی روی اون پیام نوشته بود لطفا با لبخند وارد شوید ! هه این لبخند عجب چیز غریب و نایابی شده که دیگه به زور باید بخندیم ! برام جالب بود این حرکت قشنگ
کاش بشه بخندیم ! کاش بشه با همه سختی ها و مشکلاتی که داریم بخندیم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات






.




شب و تنهایی و من و من و تنهایی و غم










من پرم از طپش ثانیه ها

و نگاهی که درون دل تبدار زمین میچرخد
من پر از تاب و تبم
من نهانم تا صبح
تا تمامیت اواز سحر خیز خروس
من شهادت را میخوانم
و نوید فردا
من تمامیت تنهایی تنهایم را
به تو میبخشیدم
به تو میدادم ای چشمه پر جوش و خروش
من پر از وسوسه با تو شدن
من پر از اتش و شور
من پر از خشم و غرور
من میان دل پر درد شقایقهایم
من چو اشکم در خواب
من نهانم در مه

من سکوت سبزم
من همان تشنگی ساقه نیلوفریم
من تقاضای پر از ناله بوف کورم
من شبم...تنهایم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


.

دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛
گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟


کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ،
که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من .


نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز،
چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من .


ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛
به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ، من !


نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا ، من .


ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟
که گو یدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من ؟


ستاره ها نهفتم ، در آسمان ابری ــ
دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ...


سیمین بهبهانی
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات



دل تنگیهایم را در کوله بارم می گذارم

به کوه می برم
می سپارم به باد ، به ابر ، به پرنده
وقلبم را به سپیدی آب
به تماشای زندگی می نشینم
در آینه ی چشمه ساران

بر می گردم
سرشار از عشق

تا سروده های چگونه زیستن را در گوشهای کوچک کودکان سرزمینم زمزمه کنم...

26082011642.jpg



 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

13402119651.jpg




روشـن اسـت کـه خـسـتـه ام


زیـرا آدمـیـان در جـایـی بـایـد خـسـتـه شـونـد

از چـه خـسـتـه ام، نـمـی دانـم

دانـسـتـنـش بـه هـیـچ رو بـه کـارم نـیـاید

زیـرا خـسـتـگـی هـمـان اسـت کـه هـسـت

سـوزش زخـم هـمـان اسـت کـه هـسـت

و آن را بـا سـبـبـش کـاری نـیـسـت

آری خـسـتـه ام و بـه نـرمـی لـبـخـنـد مـی زنـم

بر خـسـتـگـی کـه فـقـط هـمـیـن اسـت

در تـن آرزویـی بـرای خـواب

در روح تـمـنـایـی بـرای نـیـنـدیـشـیـدن!


فـرنـانـدو پـسـوآ



 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


just_me_2_by_azzai-d52ppnb.jpg


همه ما فقط حسرت يك اتفاق ساده ايم ؛

که جهان را يك جور عجيبی جدی گرفته ایم…!
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


​​
oqa6b3fqr02e90r64tup.jpg



عادت نکردهــ ام هنــــــوز ...
خیــــال می کنـــــم
روزی بـــــــاز می گــــــردی
به همین خاطر هنوز چشمانم بسته است و 10 ، 20 ، 30 ، 40 ، 50 ، 60





 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


5p2toqux8olksi3rzvp.jpg


انسانهای پاک و ساده را با تمام وجود دوست دارم

همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند

همانهایی که برای همه لبخند میزنند

همانهایی که بوی ناب “آدم” میدهند
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا