• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

از دل تا قلم

khodam

متخصص بخش ادبیات
چه دير مي فهميم که زندگي همان روزهايي بود که زود سپري شدنش را آرزومي
کرديم..
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
به یاد داشته باش
سنگینی باری كه خدارو دوشت گذاشته اون قدر نیست كه كمرتو خم كنه ولی این قدر هست كه تو را برای دعا كردن به زانو دربیاره ...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
انسان آنگاه سخن مي گويد كه با انديشه هاي خود درآشتي وآرام نباشد
و هرگاه ديگر نتواند در تنهايي دل خود بماند در لب هاي خود زندگي مي كند.
صدا وسيله انصراف خاطر وگذراندن وقت است.
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
به آنچه پشت سر گذاشته اي نينديش.
انسانها بيشتر به بازگشت مي انديشند تا به رفتن.
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
خداوندا !
تقدیرم را زیبا بنویس.
کمکم کن آنچکه تو زود خواهی من دیر نخواهم و آنچکه تو دیر خواهی من زود نخواهم

دکتر شریعتی
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم را و حرف آخرم را
با بغض می خورم

عمری است لبخندهای لاغر خود رادر دل ذخیره می کنم
باشد برای روز مبادا!
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزها ست
اما کسی چه می داند؟
شاید امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی نه هست های ما
چونان که بایدند
نه بایدها ...
 

taha moien

کاربر ويژه
به نام سرفصل همه نامه‌ها
چه آنهايي كه نوشته شدند
و چه آنهائي كه سپيد ماندند
تا كاغذها سياه نشوند.
يك سلام پر رنگ و چند نقطه چين …
به علامت جوابهايي كه هرگز ندادي
و يك دقيقه سكوت!
به احترام تمام لحظه هايي كه در انتظار پاسخ تو مردند.
فرض كه دلت نخواست!
به فرض كه حوصله ات نيامد!
به فرض كه لايقش نبودم!
فرض كه دوستم نداري!
نه خودم نه نامه هايم را!!!
اين خودش قانع كننده ترين دليل دنياست.
بي دليلي هم خودش كلي دليل ست.
لااقل مي گفتي:
«اين هم كه جوابي ننويسند جوابي ست»
دريغ از همين حرف
چه مي شود كرد
توئي و عزيز كرده اين دل رسواي سرگردان خودم،
چه كارش كنم
جواب هم ندهي بهانه ات را مي گيرد
بگذريم …
حوالي همين روزهاي پژمرده نيامدنت
انگار كسي از آسمان به من گفت
شايد اين عزيز كرده دلت شعر به دل مخملي اش نمي نشيند!
حق بعد از تو با اوست
اين بار ديگر شعر نمي نويسم
نامه هايي را برايت مي نويسم
كه در تنهايي پاييزي ام براي خودم نوشتم
و براي تو پاره كردم.
حقيقتش فكر مي كردم
اگر مي خواست
از اين زبان خوشت بيايد
حرفهاي عادي خودم را بيشتر دوست داشتی
كه نداري
حالا چاره اي نيست،
اين را هم امتحان مي كنم.
راستي به دل نگير
بين نامه هايي كه پاره كردم
اسم تو هميشه با چند كلام قبل و بعدش سالم و دست نخوره ماند و
حالا هم از روي همان اسم خودت
نامه هاي تكه تكه شده را كنار هم چيدم
و برايت نوشتم
اين بار هم اگر به دلت ننشت
فكر ديگري مي كنم
شايد هم دفعه بعد
به سبك آدم هاي آن طرف تاريخ حرفهايم را برايت نقاشي كردم.
خدا را چه ديدي
شايد پسنديدي
خوب ديگر وقت چشمهاي روشن نازت را زياد گرفتم
بگو به روشني خودشان كدري لهجه اين ليلی آواره را ببخشند.
ممنون كه هميشه ناخواسته كمكم مي كنی
چه خودت،
چه اسم قشنگت،
چه سفرت،
چه نيامدنت
و اين بار هم بي جوابيت
كه كانون از هم پاشيده نامه هاي پاره پاره ام را به هم پيوند زد،
تاريخ نمي زنم
هر وقت كه تو ممكن است حوصله مهربانيت بيشتر باشد.
حرف آخر اينكه زيبا،
بي تقصير پروانه ات مي مانم
و براي تو مي نويسم
تو عزيزي،
چه بهاري باشي،
چه تابستاني،
چه پاييزي
دلت نسوزد،
نگو چه لحن غم انگيزی
راست مي گويم
كه عزيزي،
حتي اگر اينها را هم مثل بقيه فراموش كنی
و دور بريزي
كسي كه هم بي تو مي ميرد
و هم براي تو.
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
ایـن شــعرهـــا بـــرونــد بــه جــهنّم؛

مــن فقــط

دیــوانـه ی آن لحــظه ام

که قــــلبت،

زیــــر ســـرم،

دسـت و پـــا بزند ...



:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
پاسخ : سـکــــــوت

رفتار عاشقانه ی زن را بایــد از دلتنگـیش فهمید،

از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار،

از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش،

از خجالتش برای بوسـه گرفتن،

زن بـی دلیل بهانه نمیگیرد؛

شاید بهانه ی دستانِ گرمـت را دارد

که دستانش را بگیری ...


:گل:
 

مهشید

کاربر ويژه
بـــه بــاران دل نبند !
کــه هر چهار فصل ، دیوانه‌ ات خواهد کرد !!
اگــر ببارد ، از شوق
اگــر نبارد ، از دلتنگی ...!
 

پانته آ

متخصص بخش
هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه‌ای می رسی که زندگیت را روشن می‌کند.
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
زن طراوت زندگی نیست . . .

زن روغن مابین چرخ دنده های نخراشیده ی زندگی نیست . . .

زن بخش مهمی از زندگی نیست . . .

زن مُسکن دردهای زندگی مرد نیست . . .

زن طراوت زندگی نیست . . .

زن تمــــــــــامِ تمــــــــــــامِ تمــــــــــام زندگی مرد است . . .
:نیش:
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی پرواز را،راه رفتن بیاموز،
زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود .و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت
تو اضافه می کند.دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که
زودباشی، دیر.و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به
اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را
از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت. بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا
آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند! پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا
آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودندپرندگان نیز پرواز را به من
نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودنداما
سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته
بود، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست آنها
از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت. وقتی رفتن
آموختی ، دویدن بیاموز. ودویدن که آموختی ، پرواز را راه رفتن بیاموز زیرا هر روز
باید از خودت تا خدا گام برداری. دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا
بدوی. و پرواز را یادبگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی

 

khodam

متخصص بخش ادبیات
اندکی فکر کن ........ به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.

به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.

به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.

به افراد دور و بر خود فکر کنید ...

کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید.

حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !

"دیروز"
گذشته است؛
و

"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.

لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.

اندکی فکر کن ...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
درزمین عشقی نیست که زمینت نزند .آسمان را دریاب................
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود....تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد....با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت...تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر میدارد....تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند...وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید ....وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود....و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن......خدا را برایتان آزو دارم
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
نقطه
سر خط زندگی
این خط لعنتی را می خواهی چکار؟
وقتی دست تو دست کودکی است
که تنها
کلمات اول خط را زیبا می نویسد
و برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته می شود
و

دیگر خودش هم نمی تواند بخواند
برو
بی آنکه حتی بنویسی
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
گاه فقط از کل دنیا دلت یکی را می خواهد و میدانی تا ابد که خدا خدا کنی بدستش نمی آوری و میدانی که باید بگذاری و بگذری.......
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی کبوتری رها می شود.نمی داند دل کبوتر را بشکند یا دل کودک را !!!
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
شاید کسی رو که باهاش خندیدی یه روزی فراموش کنی ولی کسی رو که به خاطرش گریه کردی هیچوقت فراموش نمیکنی ..
 
بالا