• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

از دل تا قلم

mobin.H

کاربر ويژه
دلت طفل بود...
قدت به قد عاشقی هم نمیرسید که کوچک شمردی
عظمت عاشقانه هایم را...
 

Shah_d 14

متخصص بخش مسابقات
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]در سمت توأم
دلم باران ...
دستم باران ...
دهانم باران ...
چشمم باران ...
روزم را با بندگی تو پاگشا می کنم
هر اذانی که می وزد پنجره ها باز می شوند
یاد تو کوران می کند
هر اسم تو را که صدا می زنم
ماه در دهانم هزار تکه می شود
کاش من همه بودم
با همه دهان ها تو را صدا می زدم !!!
کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توأم
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است
زندگی با توست
زندگی همین حالاست...
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
نمیدانم چرا تنم میلرزد وقتی صبحت از تو میشود ...

نه از ترس حضورت نیست،

از آرزوی به تو رسیدن است؛

از شاید ها و باید ها،

از اینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یا دوریت را ...

شاید روزی تنم لرزید،

دستانت را روی شانه هایم گذاشتی و گفتی زیر لب:

اشک شوق بریز من به کنارت آمده ام​

برای همیشه ...

:گل:
 

پانته آ

متخصص بخش
من آن" نی خشکم "
بر لبهای نا پیدایی که قصه فراق را
مدام در من می دمد
و خاطره ای از "روزگار وصل" خویش
از عمق دور و مجهول درون خاموشم
آشنا و شور انگیز سر بر می دارد
و جان سرد و غمگینم را گرم و شاد
در آغوش می فشرد .
 

mobin.H

کاربر ويژه
یادتــــــــ باشد ؛
مــــــــــن اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
 

behamin

کاربر ويژه
بزن باران که وقت لای روبیست....بزن باران بهان فصل خون است.....بزن باران که در چشمان یارم....جهان تاریک ودریا واژگوناست..:گل:..
 

پانته آ

متخصص بخش
به هیــــــــچ صــــــــراطی مستــــــــقیم نیست ؛


دلــــــــی که...


بیــــــــتاب ِنــــــــوازش ِ ســــــــر انــــــــگشتان ِ تـــــــو باشد . . .
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
متن عاشقانه / آدمی دو قلب دارد




آدمی دو قلب دارد قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود…
با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم…
اما قلب دیگری هم هست.
قلبی که از بودنش بی خبریم.

این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد…..می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه می سوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آن قدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد…
این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی
و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند


:گل:
:گل::گل:
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
کاش عاشقت نمی شدم



فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم

فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم
خاطره‌ها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی‌ رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو
بد بودم‌ و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا
دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمی‌شدم
هر جوری می‌خواستم نشد .. از غم یه ذره‌م کم نشد
من موندم و تنهایی‌هام .. از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت من نگاه... اشتباه پشت اشتباه
هر روز عاشق‌تر شدیم .. تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم
فقط گریه فقط عذاب .. صد تا سؤال بی‌جواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم


 
آخرین ویرایش:

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
دیگه دوستت ندارم



سلام كسی كه تو دلم درخشید
من دیگه دوستت ندارم ببخشید
بهتره كه نپرسی علتش رو
چونكه خودت ندادی فرصتش رو
بهتره این نامه ی آخر باشه
فكر كنم این واسه ما بهتر باشه
من واسه اون كسی كه دوست ندارم
نمی تونم شاخه ای گل بیارم
بین تو و اون روزا خیلی فرقه
تو آسمونت پر رعدو برقه
نه مهربونی نه واسم می خندی
هر دری رو من می زنم می بندی
كو اون همه شعرای عاشقونه
كی بود بهم می گفت سلام بهونه
نه نه صحبت از سلام بهونه ای نیست
پرنده اینجاست ولی دونه ای نیست
خواستی فقط صاحب یك قفس شی
بری و با دیگری هم نفس شی
خواستی بگی میشه تو دام بیافتم
بعدش بگی دیدی بهت نگفتم
از چشم من افتادی نازنینم
دوست ندارم دیگه تو رو ببینم
اون كسی كه دم می زد از حسادت
اگه بمیرم نمیاد عیادت
منم می خوام اتمام حجت كنم
خیال هر دومونو راحت كنم
اگه دلت همین حالا بشكنه
بهتر از آوارگی های منه
من كسی رو می خوام كه عاشق باشه
اول و آخرش شقایق باشه
من كسی رو می خوام كه نیست مثل تو
پشیمونم ، دوستت ندارم برو
پشیمونی گر چه نداره سودی
خوب شد كه فهمیدم بدی به زودی
مثل همون روزهای آشنایی
نه مثل حالا نه مثل رهایی
جواب بدی ندی دیگه تمومه
نمی دونم جواب واسه كدومه
نامه هامو از بس جواب ندادی
جواب بدی شاید بشه زیادی
شاخه نباتم كه بشه واسطه
دل نمی دم دیگه به این رابطه
اما یادت باشه كه این آدما
كم نبودن پیشم ولیكن شما
نیستید مثل اون روزای طلایی
كی گفته سه تا بخش داره جدایی
جدایی هر غمش هزار تا بخشه
دل می سوزونه مثل آذرخشه
من هر چی دوست دارم تموم شه نامه
دلم میاد بازم میده ادامه
دیگه تموم شد اون همه غم و رنج
وقتت قرار و شوق ساعت پنج
برو پیش هر كسی كه دوست داری
حق نداری اسم منم بیاری
بخوای نخوای زود برو به سلامت
خدا كنه بین ماها قضاوت


 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
دیر کرده است



پرسید چرا دیــــر کرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیـــر کرده است؟
خندیدم و گفتم: او فقط اسیر مـــن است، تنها دقایقی چند تــاخیر کرده است...
گفتم امروز هوا ســـرد بوده است...
شاید موعد قرار تغییـــر کرده است...
خندیــد به سادگیــم و گفت:
احساس پــاک تو را زنجیــر کرده است.
گفتم از عشـــق من چونین سخن مگو...!
گفــت:
خوابی سالهاســت دیــر کرده است.
در آییــنه به خود نگاه می کنم آه عشــق تو عجب مرا پیــر کرده است
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
گاهی دویدن برای رسيدن به كسی،

نفسی برای ماندن در كنار او باقی نمی گذارد ...

:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
مهربانم!

ای خوب!

یاد قلبت باشد

یک نفر هست که اینجا بین آدمهایی که سرد و غریبند،

تک و تنها به تو می اندیشد

و کمی دلش از دوری تو دلگیر است ...


:گل:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
تكيه كردن به تو را دوست دارم "اما" از دوباره افتادن مي ترسم...
نگاهت را دوست دارم "اما" از سرد شدن هاي نگاهت مي ترسم...
دستانت را دوست دارم "اما" از دوباره خالي ماندن دستانم مي ترسم...
آغوشت را دوست دارم! "اما" از دوباره بي پناه شدن ميترسم...
با تو تا ابد بودن را دوست دارم "اما" از دوباره رفتن هايت مي ترسم...
قصه كوتاه مي كنم: تو را دوست دارم اما از اين "اما" ها مي ترسم...

_________________
ذهنهای بزرگ درباره ایده ها صحبت میکنند
ذهنهای متوسط درباره رویدادها حرف میزنند
و ذهنهای کوچک درباره دیگران!!


 

پانته آ

متخصص بخش
خدا کند تبسم لبی به آه نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه نشکند
کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او میان راه نشکند
 

پانته آ

متخصص بخش
باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته / آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما / شمع وجود من از دوری تو کاسته
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
با تو از خویش نخواندم که مجابت نکنم
خواستم تشنه این کهنه شرابت نکنم


گوش کن از من و بر همچو منی گوش نکن
تا که ناخواسته مشتاق عذابت نکنم...

دستی از دور به هرم غزلم داشته باش
که در این کوره احساس مذابت نکنم

گاه باران همه دغدغه اش باغچه نیست
سیل بی گاهم و ناگاه خرابت نکنم

فصلها حوصله سوزند بپرهیز که تا
فصل پر گریه این بسته کتابت نکنم

هر کسی خاطره ای داشت گرفت از من و رفت
تو بیندیش که بیهده قابت نکنم

محمد علی بهمنی


 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
دوست کسی است که من با او میتوانم صمیمی باشم و جلوی او با صدای بلند فکر کنم.



رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست بلکه به معنی حضور در درون اوست
 
بالا