• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

استوانه کورش

kuruš

متخصص بخش تاریخ
ترجمه متن بابلي كورش

او -مردوک- صمیمانه در پی یک فرمانروای دادگر بود تا دست او را بگیرد.کورش شاه انشان را صدا زدو به فرمانروایی جهان خواند.سرزمین گوتی همه اومان -منده را به پای او انداخت.دست سیاهان را به دستهای او رساند. او -کورش- با راستی و داد آنها را پذیرفت. مردوک سرور بزرگ نگهبان مردم خویش با شادی کارهای نیک و قلب دادگر او را دید و فرمان داد تا به شهر خود او بابل برود.او در حالی که مثل یک دوست کورش را همراهی می کرد او را به بابل رساند.سپاهیان زیاد او که شمارشان مانند آب رودخانه بی حساب است مسلح در کنار او بودند.مردوک بی جنگ و نبرد او را به شهر خود بابل در آورد

او بابل را از هجمه در امان داشت.نبونید شاه بابل که او مردوک را نمی پرستید مردوک تو را به دست کورش انداخت.مردم بابل همگی همه سومر و اکد بزرگان و فرمانروایان نزد او سر تسلیم فرود آوردند.پاهایش را بوسیدند.از فرمانروایی او خشنود شدند وچهره هایشان شکوفا شد.آنان به درگاه مردوک که به نیروی خود به مرده ها زندگی بخشیده و همه را از نابودی و بلا در امان نگه داشته بود به خشنودی نیایش کرده ونامش را حفظ کردند

من کورش شاه جهان شاه بزرگ شاه نیرومند شاه بابل شاه سومر شاه اکد شاه چهار سوی جهان پسر کمبوجیه شاه بزرگ شاه شهر انشان نوه کورش شاه بزرگ شاه شهر انشان نتیجه چیشپیش شاه بزرگ شاه شهر انشان خلف پاینده دوده شاهی که سلسله اش بعل و نبو را دوست دارند و فرمانروایی آن ها را برای شادی قلب هایشان آرزو می کردند

وقتی که من با صلح و صفا وارد بابل شدم با شادی و سرور در کاخ امیران رحل شاهی افکندم.مردوک سرور بزرگ قلب بزرگ بابلی ها را متوجه من کرد و من هم هر روز در فکر نیایش او بودم.سپاهیان فراوان من در صلح و صفا در پیرامون بابل جای گرفتند.در تمام سومر و اکد به دشمن اجازه هیچ تحرکی را ندادم.درون بابل و .... را از یوغی که برازنده آنان نبود رها ساختم

جلو ویرانی خانه هایشان را گرفته و جلو از هم پاشیدنشان را گرفتمو مردوک سرور بزرگ از کارهای نيك من خوشحال شد و به من کورش شاه که حرمت او را دارد به کمبوجیه پسر تنی من و به همه سپاهیان من با مهربانی رحمت عنایت فرمود و ما با میل و نشاط مقام الهی او را ستایش کردیم.همه شاهان اریکه دار و کاخ نشین هر سوی جهان از دریای شمال تا دریای جنوب .... که .... زندگی می کنند همه شاهان مغرب تا کرانه مدیترانه که در چادر به سر می برند همه باج سنگینی آوردند و در بابل پاهای مرا بوسیدند. از .... تا شهر آشور و شوش اکد اشنونک زمبن مه - تورنو دری با سرزمین گوتیوم شهرهای آن سوی دجله که آبادی هايشان از زمان کهن بنا شده بودند

خدایانی را که در آنها زندگی می کردند به جای خود باز گردانیدم و اینمکان را فراهم آوردم تا آنها در خانه ای جاودان جای گیرند.همه مردم آنها را با یکدیگر متحد کردم و زیستگاه آنان را دوباره سامان بخشیدم.خدایان سومر و اکد را که نبو نید برخلاف خواست سرور خدایان به بابل آورده بود اجازه دادم تا به فرمان مردوک سرور بزرگ بی مزاحم در معبدهای خود به خانه نشاط قلبی نقل مکان دهند.باشد تا همه خدایانی که من به خانه خود بازگردانده بودم هر روز نزد بعل و نبو خواستار روزهای عمر من شوند و شفاعت مرا آرزو کنند.و به مردوک سرور من بگویند : برای کورش شاه که تو را می ستاید و برای او کمبوجیه ... به خانه آرامی نقل مکان شود
 
بالا