• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

الواح ایلامی تخت جمشید

kuruš

متخصص بخش تاریخ
کاوش‌های بنیاد شرقی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید منجر به کشف دو گروه جداگانه از الواح نوشته شده به خط و زبان ایلامی گردید. نخستین گروه از این الواح (معروف به PFT) را "ارنست هرتسفلد" در 1933 در پای دیوار بارو در گوشه‌ی شمال شرقی ایوان تخت جمشید، که مشتمل بر سیصد لوحه و خُرده لوحه بود، کشف نمود.
همه‌ی این الواح بعداً به امانت به دانشگاه شیکاگو فرستاده شدند و در آن جا آرنو پوئبل (Arno Poebel)، ریچارد هالوک (Richard Hallock)، و جرج کمرون (George Cameron) آن‌ها را مورد مطالعه و بررسی قرار دادند.

دومین گروه از این الواح (معروف به PTT) را "دکتر اریک اشمیت" بین سال‌های 1936 و 1938 در مجموعه‌ی خزانه‌ی تخت جمشید، همراه با صدها پیکان، برچسب‌های گلی، هاون‌ها و دسته هاون‌های دارای نوشته‌های با جوهر به زبان آرامی، و نمونه‌های از کاچال شاهانه کشف نمود. این گروه از الواح، نزدیک به 800 لوح کامل و ناقص را در برمی‌گرفت، که بسیاری از آن‌ها اینک در موزه‌ی تهران‌اند. 45 لوحه از این مجموعه به بنیاد شرقی تعلق یافتند و اینک در شیکاگو نگه داری می‌شوند.

تنها یک لوحه از این گروه که به خط بابلی است، به بیستمین سال پادشاهی داریوش بزرگ متعلق است و یادداشتی درباره‌ی بهاگذاری مجدد نقره‌ی پرداخت شده به عنوان مالیات می‌باشد. دیگر الواح این گروه، به سان همه‌ی لوحه‌های محفوظ در تهران، به خط و زبان و ایلامی هستند. دو لوحه تصریح کرده‌اند که "داریوش شاه فرمان داد" مقداری پول به افرادی خاص پرداخت شود؛ بیشینه‌ی مابقی لوحه‌ها با ذکر ماه و سال تاریخ‌گذاری گردیده‌اند اما نام پادشاه در آن یاد نشده است. با وجود این، لوحه‌هایی از این مجموعه که اینک در شیکاگو هستند، یقیناً متعلق به واپسین سال‌های پادشاهی داریوش یکم (سال 32) و بیست سال نخست پادشاهی خشایارشا (سال‌های 4-1، 7-6، 10، 12، 16-15) می‌باشند (Cameron, pp. 214-15).

این لوحه‌ها، جز آن‌ها که به چگونگی پرداخت دست‌مزد کارگران مربوط‌اند، یادداشت‌های اداری فشرده‌ای هستند درباره‌ی عرضه، انتقال، و توزیع فراورده‌های طبیعی در جنوب غرب ایران، تدارک خواربار روزانه و ماهیانه یا جیره‌بندی‌ها و سهمیه‌های افراد یا گروه‌های کارگران و نیز در مورد هزینه‌ی نگه داری از دام‌ها. هر یک از افراد یا گروه‌هایی که به آن‌ها پول یا کالا پرداخت شده، نام‌شان ذکر گردیده و "حساب‌داری" چنان موشکافانه و دقیق و ظریف است که نظام دریافت‌ها و هزینه‌ها را می‌توان بسیار پیش‌رفته توصیف کرد (ویسهوفر، ص 90).

ما با این لوحه‌ها برای نخستین بار به سرچشمه‌ای غنی از منابع دست اول بر می‌خوریم. این لوحه‌ها نه تنها اطلاعاتی درباره‌ی مسائل دیوانی، بل که درباره‌ی محیط و شیوه‌ی زیست و زندگی روزمره‌ی مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی، موقعیت زن، دین و آیین‌ها و رفتارهای مذهبی - فرهنگی، و هم‌چنین جغرافیا و اقتصاد . مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در می‌باید که امپراتوری پارس باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.

هزاران متن کوچک دیوانی در لوحه‌ها، به امکان می‌دهد که نگاهی کاونده و عمیق به زوایای زندگی در امپراتوری بزرگ هخامنشی بیاندازیم، به واقع لوحه‌های دیوانی، یادداشت‌هایی کوچک و مختصر، اما اصیل و باارزش‌ است؛ چرا که این یادداشت‌ها به عمد و به قصدِ پژوهش‌های این زمانی ما فراهم نیامده است. آن‌ها تصاویر کوچک واقعی از زمان خودند و هر کوششی برای یافتن پیوند میان این دست‌نوشته‌ها به قصد عریان شدن حقایق تاریخ هخامنشیان، گرامی است. امپراتوری بزرگی که بسیاری از آرمان‌های امروزی ما از جامعه‌ای باز و پیش‌رو در آن محقق بوده است. این اسناد واقعی بودن شعاری را اثبات می‌کند که داریوش کبیر، به جانشینان خود گوش‌زد می‌کرد: "ای جوان! بهترین کار را از توان‌مند مدان، بل که به آن چیزی بنگر که از ناتوان نیز سر می‌زند (DNb 55-57)" (کخ، ص 10، 49-348).

در ادامه، ترجمه‌ی یکی از لوحه‌های ایلامی خزانه‌ی تخت جمشید را که حاوی فرمانی از داریوش کبیر است، می‌خوانید:

«به آریانای گله‌بان بگو فَرنکه (کارپرداز دربار) می‌گوید: داریوش شاه این فرمان را به من داده و گفته است: "یک صد گوسفند از دارایی مرا به شاه‌دخت ارته ستونه (Arta stuna) بده". و اینک فرانکه می‌گوید: "چنان که داریوش شاه به من فرمان داده است، پس من به تو فرمان می‌دهم؛ اینک صد گوسفند به شاه‌دخت ارته ستونه بده، چنان که شاه فرمان داده است". ماه ادوکنیش، سال شانزدهم (آوریل 506). Napir-sukka این لوحه را پس از آن که ترجمه شد، نبشت؛ Mazara این [لوح] را درست کرد» (Cameron, p. 216).
 
بالا