نگارش: نبیل راستانی
برگرداننده: حسام الدین شافعیان
(تعدادی عکس و توضیحات اضافه شده اند)
مقدمه
کاتافراکت ها سواره نظام سنگین اسلحه زبده ای بودند که وظیفه اصلی شان در هم شکستن پیاده نظام و از بین بردن آرایش سواره نظام های سبک بود هر چند که ممکن بود گاهی به عنوان نیروهای تهاجمی نیز به کار گرفته شوند. برخی مورخان آن ها را اولین شوالیه های دنیا می دانند چون از زره های سنگین و براق اشرافی بهره می بردند. ایرانیان به مدت حدود 1200 سال از دوران باستان تا قرون وسطی، از شوالیه های کاتراکت بهره بردند.
سنگ نگاره ای از یک کاتافراکت ساسانی – منتسب به خسرو پرویز- در تاق بستان کرمانشاه
واژه شناسی
واژه کاتافراکت از واژه یوتانی κατάφρακτοι/ کاتافراکتوی یعنی “زره پوش” یا “سراسر پوشیده” می آید. گریوپنور نام شکل دیگر کاتافراکت است که از واژه پهلوی گریوبان یعنی “محافظ گردن” – اشاره به کلاه خود- ریشه گرفته است.
پیشینه و حضور در جنگ ها
ارتش ایرانیان از اوایل قرن ششم پیش از میلاد و سراسر دوران هخامنشیان از شوالیه های سنگین اسلحه بهره می جست. این کوروش کبیر (قدرت: 559 تا 539 پیش از میلاد) بود که متوجه شد برای پیروزی های قاطع تر و موثرتر در آسیای مرکزی و خاورمیانه باید از شوالیه های سواره نظام استفاده کند. هشتاد درصد ارتش او پیاده نظام بودند و بیست درصد باقی مانده شوالیه های سواره نظام. در اوایل دوران هخامنشیان بیشتر سپاه ایران سبک اسلحه بودند. آن عده ای که سنگین اسلحه تر بودند، چرم ضخیم و جوشن در بر می کردند. با کمک این ارتش، ایرانیان می توانستند بر امپراتوری عظیمی که از هند تا یونان گسترش یافته بود تسلط داشته باشند.
بالاخره در دوران داریوش بزرگ در سال 490 پیش از میلاد ایرانیان اولین بار در نبرد ماراتن شکست خوردند اما تنها پس از شکست خشایارشا در جنگ های ایران و یونان بود که ایرانیان دریافتند نیاز به تحولی در ارتش خود دارند. اردشیر سوم هخامنشی (۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد) دست به اصلاحات گسترده ای در ارتش اواخر دوران هخامنشی زد و آن را به سمت سنگین اسلحه شدن سوق داد. اولین کارتافراکت های واقعی در این دوران به کار گرفته شدند که متشکل از اشراف ایرانی بود و به عنوان نیروهای ویژه عمل می کردند. این سلحشوران با زره هایی پوشیده شده بودند و نکته جالب توجه در مورد آن ها این است که حتی اسب های این کاتافراکت های ایرانی نیز با زره محافظت می شدند. این ویژگی بعد از ورود اسکندر مدتی پدیدار نبود تا اینکه در اواخر قرن سوم پیش از میلاد مسیح از سوی پارتیان (اشکانی ها)، دولت یونانی بلخ و سکاها احیا شد. جنبه جالب توجه دیگر کاتافراکت های هخامنشی این است که از سرمتی ها و سکا ها تاثیر بسیار یافتند که البته این ها هم مردم چادر نشین ایرانی بودند.
سکاها در استپ های اوکراین با ستان. دانشمندان در ایرانی بودن سکاها و ارتباط ان ها با ماد ها و پارس های ایران باستان اتفاق نظر دارند. بازسازی از مرحوم آگنوس مک براید.
به نظر می رسد که سکاها پادشاهی ای تحت حاکمیت یا حداقل در سایه عظمت امپراتوری هخامنشیان ایران بودند.
سکاهای باختری منقش در تخت جمشید/پارسه. سکاها تاثیرات مهمی بر ارتش هخامنشیان گذاشتند. اشکانی ها/پارتیان شاخه ای از سکا ها بودند که جانشینان اسکندر را از ایران بیرون راندند و شاهنشاهی ایران را احیا کردند (تصویر از KavehFarrokh.com).
اولین استفاده از کاتافراکت ها جنگ گوگمل در 331 قبل از میلاد بود که امپراتور ایرانی داریوش سوم در مقابل نخبه نظامی جوان، سردار و پادشاه مقدونی اسکندر قرار گرفت. “آریان” مورخ گزارش می کند در جریان نبرد، داریوش سوم در میان گارد پیاده نظام معروف و نخبه جاویدان خود بود و سواره نظام های کاتافراکت هم در سمت راست وی ایستاده بودند. علیرغم وجود این نیروهای ویژه، ایرانیان نتوانستند اسکندر شجاع و مستعد و سواره نظام های همراهشان را شکست دهند. گفته می شود این سوارکارها در قیاس با کاتافراکت ها سبک اسلحه تر بودند. با قاطعیت می توان گفت علت شکست سپاه عظیم داریوش سوم کمبود انضباط و روحیه شان در قیاس با جنگجویان سپاه اسکندر بود. برای همین کاتافراکت های ایرانی طی چند سده بعدی در دوران اشکانی ها به اصلاح و تحول ادامه دادند.
سواره نظام سنگین اسلحه هخامنشیان ( منبع تصویر: Cais-Soas.com) .
کاتافراکت ها در خدمت اشکانیان
اسکندر در 25 سالگی قدرتمند ترین پادشاهی روی زمین را از بین برد. او در ادامه فتوحاتش به هند رسید هرچند که به شهر بابل عقب نشینی کرد و در سال 323 قبل از میلاد در آن جا به علت بیماری درگذشت. در بستر بیماری، فرماندهان و افسران تحت فرمانش از وی پرسیدند:”بعد از تو امپراتوری به چه کسی می رسد؟” و مشهور است که وی پاسخ داد “به قوی ترین!”. قلمرو گسترده وی بعد از مرگش صحنه کشمکش و بدبختی شد. فرماندهان وی در جنگ مشهور دیادوچی علیه یکدیگر جنگیدند. در پایان جنگ، بخش بزرگ امپراتوری هخامنشی به سلوکوس رسید که در بردارنده میانرودان (عراق)، ایران، سوریه و بخش هایی از آسیای صغیر بود. بطلمیوس ژنرال دیگر ارتش اسکندر مصر، لیبی، یهودیه (اسرائیل جنوبی) و کیلیکیه (جنوب ترکیه امروزی) را تصاحب کرد و قلمرو کاسندر دربردارنده مقدونیه و تراکیه (شمال یونان) بود.
اشکانیان (250 قبل از میلاد تا 224 پس از میلاد) در حدود 250 پیش از میلاد از شمالغربی ایران به این سرزمین وارد شده و امپراتوری خود را در سراسر ایران گسترش دادند. رهبر اشکانی های ایرانی، شخصی با نام اشک بود که ارتش خود را از ترکمنستان و خراسان امروزی وارد سرزمین ایران کرد. اشکانی ها تاکتیک “شوک” را در سپاه تمام سواره نظام خود توسعه داده بودند. به این ترتیب که ابتدا زره های دشمن را با شلیک تیرهای فراوان تکه تکه می کردند و سپس حمله کاتافراکت ها کار را تمام می کرد. این کاتافراکت ها به وسیله جوشن های فلزی (با حلقه های فلزی در هم تنیده)، زره های سینه پوش و زره های پولکی محافظت می شدند. آن ها همچنین نیزه های مشهور کونتوز را به کار می بردند که در میان ایرانیان باستان کاربرد زیادی داشت. نیزه زنی احتمالا راه را برای استفاده از جنگ افزارهایی چون شمشیرها و گرزهای بلند ایرانی همواره می ساخت. این جنگ افزار بسیار به جنگ افزارهایی که چندین سده بعد اروپائیان در قرون وسطی استفاده می کردند شباهت داشت. بیشتر ارتش قدرتمند و موثر اشکانی از سواره نظام هایی تشکیل شده بود که کمانداران سواره نظام آن و تیرهای سبکی که شلیک می کردند می توانست سپر و زره دشمنانش را هم سوراخ کند.
کاتافراکت های اشکانی که سواره نظام های تمام زره پوش بودند و قرن ها پیش از اروپائیان نیزه های کنتوز به کار می بردند.
(منبع تصویر: IranChamber.com)
سنگ نگاره ای در موزه بریتانیا که کاتافراکت اشکانی را در حال حمله با نیزه به یک شیر نشان می دهد.
اشکانی ها بیشتر ایران را از چنگ سلوکیانی درآورد که با مشکلاتی چون درگیری با مصری ها و باختری ها دست و پنجه نرم می کردند. سلوکیان عمدتا از آرایش فالانژ پیروی می کردند که یک مجموعه درهم فشرده مستطیل شکل از پیاده نظام های سنگین اسلحه بود. این آرایش سربازان در حمله رو به جلو بسیار موثر است ولی از پشت و جانب آسیب پذیر بوده و سوارکاران کماندار اشکانی می توانستند به راحتی آن ها را دور زده و قتل عام کند.
آرایش نظامی فالانژ که از سوی پیاده نظام های یونانیان باستان، مقدونی ها، سلوکیان و رومی ها در میدان نبرد شکل می گرفت
(منبع تصویر: P. Connolly, The Greek armies, 1978).
آن گاه کاتافراکت ها می توانستند به آسانی وارد بدنه ضعیف شده سربازان اشکانی شده و باقیمانده آن ها را از بین ببرد. سواره نظام های سلوکی نیز در برابر کاتافراکت های اشکانی کارآیی نداشتند و به سادگی شکست می خوردند چرا که زره های سلوکیان در برابر نیزه های سنگین کنتوز مقاومتی نداشتند و حتی سواره نظام سنگین سلوکیان درهم شکسته می شدند و در مقابل، زره کاتافراکت ها نفوذ ناپذیر می نمودند. سلوکی ها از فیل های جنگی نیز برای استفاده علیه اشکانیان استفاده کردند اما اشکانی ها به سادگی با چشم و پا های فیل ها را به رگبار گلوله می بستند تا این که فیل ها با وحشت فرار کرده و آنگاه کاتافراکت ها به حیوان ها حمله می کردند تا به آرایش نظامی خود سلوکی ها حمله ببرند.
استفاده از کاتافراکت ها پیروزی های بسیاری را برای اشکانی ها به ارمغان آورد که در نتیجه این پیروزی ها، امپراتوری در قرن اول قبل از میلاد بسیار ثروتمند و نیرومند گشت. این باعث شد ایران توجه ثروتمندترین فرد روم، مارکوس کراسوس را به خود جلب کند. وی تصمیم گرفت با حمله به اشکانی ها (پارتیان) و تصرف آن به “اسکندر ثانی” بدل شود؛ عنوان با شکوهی که بسیاری از رومی ها مشتاق به دست آوردن آن بودند. در سال 53 پیش از میلاد کراسوس با 35000 لژیونر رومی و 4000 سوارکار سبک اسلحه و همراهی پسرش پوبلیوس به پارتیا (ایران دوران اشکانی) حمله کرد.
کراسوس در پیشروی خود به داخل سرزمین های ایران با مقاومتی روبرو نشده بود تا اینکه وقتی به نزدیکی شهر حران (جنوب شرقی ترکیه امروزی) رسید به نیروی نسبتا کوچک اشکانی ها به فرماندهی سپهبد سورنای جوان برخورد کرد. ارتش سورنا در جنگ حران از 9000 اسب سوار کماندار و 1000 کاتافراکت تشکیل شده بود. در این دوران کاتافراکت ها که کاملا زره پوش بودند و اسب هایشان هم نیمه زره پوش بود شهسوار /شوالیه هم خوانده می شدند. این اسب های پرتوان از نژاد نیسایی ، بومی مناطق کوهستان زاگرس در غرب ایرن بودند و توانایی حمل یک زره پوش سنگین اسلحه را بر پشت خود کنند. کاتافراکت ها کلاهخود های پولادین بر سر داشتند.
جالب اینجاست که اشکانی ها تلاش می کردند ارتش رومی ها را بترساندند و از ابتدا بر تعداد زیادی طبل توخالی می کوبیدند که صدای بلند و ناهنجار آن تا انتهای نبرد آرامش و تمرکز را از سربازان رومی می گرفت. آن گاه سورنا فرمان داد کاتافراکت هایش زره خود را با لباس پوشانده و سپس پیشروی کنند. وقتی به نزدیکی رومی ها رسیدند لباس ها را دور انداختند تا زره براق آن به یکباره چشم رومی ها را خیره کند. اما سورنا از اینکه این تاکتیک تاثیر چندانی بر رومی ها نداشت تعجب کرد! تاکتیک دیگر اشکانیان این بود که هزاران شتر که مرکوبشان پر از تیر بود با خود آورده بودند.
یک فراز جالب این نبرد وقتی بود که پوبلیوس 1300 سوارکار گل (فرانسه باستان) خود را به تعقیب سوارکاران کماندار اشکانی فرستاد و با کاتافراکت های سنگین اسلحه آن ها روبرو شد. کاتافراکت ها سواره نظام سبک اسلحه پوبلیوس را تار و مار کردند. سربازان گلی با نا امیدی تلاش کردند بر پشت اسب های کاتافراکت بجهند اما نیزه ی سوارکاران کاتافراکت آن ها را به سیخ می کشید. در تاکتیک دیگری سربازان گل باقیمانده تلاش کردند کاتافراکت ها را سرنگون کرده و از اسب فرود بیاورند که البته در این کار خطرناک خود موفق نشدند. در نبرد سواره نظام ها پوبلیوس کشته شد و سرش را بر دیرکی نصب کردند.
کراسوس در حران به سختی شکست خورد وخود نیز کشته شد. تلفات رومی ها حدود 20000 نفر بود و 10000 نفر هم اسیر شدند که این نبرد را به یکی از سنگین ترین شکست های تاریخ روم بدل می کند. گفته می شود شاه ایران، ارد دوم طلای ذوب شده در گلوی جسد کراسوس ریخت و گفت “بگذارید به آرزوی دوران حیاتش برسد!” که درواقع تمسخر حریص بودن کراسوس است.
بازمانده رومی ها تلاش کردند تا از حران فرار کنند، اما بیشترشان یا کشته شدند یا اسیر. این نبرد آغازگر کشمکش گسترده هفتصد ساله بین شرق و غرب بود. اشکانی ها تا زمان انقراضشان به دست ساسانیان در میدان های نبرد فراوانی از کاتافراکت ها بهره بردند. این دودمان ایرانی همچنین نوع دیگری از کاتافراکت ها یعنی کاتافراکت های شتر سوار را ابداع کردند.
کاتافراکت ها در خدمت ساسانیان
سلسله اشکانیان به دست ساسانیان (651-224 میلادی) منقرض شد. نبرد نهایی که بسیار خونین بود در 224 میلادی در هرمزگان رخ داد که اولین نبرد نیزه زنی تاریخ به شمار می رود. در جریان این نبرد اردوان پنجم اشکانی با اردشیر اول – بعدا شاهنشاه- ساسانی دوئل کرد که کشته شد و ساسانیان به پیروزی رسیدند.
شاپور فرزند اردشیر ساسانی در نبرد هرمزگان وزیر اعظم اشکانیان را با نیزه از پای در می آورد و کمک می کند پدرش سلسله ساسانیان را تاسیس کند. نبرد هرمزگان اولین نبرد نیزه زنی دنیا بود. شاپور که هم یک نابغه نظامی بود و هم یک شاهنشاه فرهنگ ساز، سه امپراتور روم را در میدان جنگ شکست داد و دانشگاه گندی شاپور را نیز به وجود آورد.
شاپور فرزند اردشیر ساسانی در نبرد هرمزگان وزیر اعظم اشکانیان را با نیزه از پای در می آورد و کمک می کند پدرش سلسله ساسانیان را تاسیس کند. نبرد هرمزگان اولین نبرد نیزه زنی دنیا بود. شاپور که هم یک نابغه نظامی بود و هم یک شاهنشاه فرهنگ ساز، سه امپراتور روم را در میدان جنگ شکست داد و دانشگاه گندی شاپور را نیز به وجود آورد.
یک جیانسپار/جان سپار که به سبک ساسانیان شمشیر را به جلو اشاره می دهد. این سبک در غرب به عنوان “چنگ ایتالیایی”معروف می باشد. این جنگجویان در جنگ بر علیه سربازان رومی در حمله امپراتور جولیان در 363 میلادی که با شکست او مواجه شد شرکت داشتند (منبع تصویر: اسواران ساسانی، نگارش کاوه فرخ و نقاشی از مرحوم آنگوس مک براید، 1386).
نمونه اول: محاصره امیدا در 359 میلادی. در طی هفتاد و دو روز محاصره امیدا که از سوی شاپور دوم هدایت می شد سپاه عظیمی از سراسر امپراتوری وی جمع آوری شدند. کاتافراکت های سنگین با قدرت تمام به دروازه های شهر حمله می کردند اما باران تیر، سنگ و زوبین بر سر آن ها می بارید که درنهایت بالاخره از زره آن ها عبور می کردند. اما به علت اراده محض شاپور دوم و نیروهای وی امیدا سقوط کرد.
نمونه دوم: نبرد تیسپون در 363 که امپراتور روم جولیان معروف به مرتد-چون به مسیحیت پشت کرده بود- ارتش 60000 نفره روم را در قلمرو ساسانیان پیش راند تا پایتخت امپراتوری، شهر تیسپون را ویران کند. شاهنشاه ایرانی، شاپور دوم آنقدر رزمارای با تدبیری بود که دریابد تنها راه مقابله با رومی ها که ساز و برگ و مشق نظامی برتری دارند حمله غافلگیرانه است. در حالی که رومیان در بیرون از دیوارهای تیسپون چادر زده بودند، ایرانی ها حمله غافلگیرانه ای را ترتیب دادند و به وسیله پیاده نظام سنگین، کاتافراکت ها و فیل ها به سربازان رومی که انتظار این حمله را نداشتند یوش بردند. سربازان رومی با شجاعت جنگیدند ولی در نهایت نبرد را واگذار کردند. امیانوس مارسلینوسمی نویسد: “این اولین نبردی بود که سواره نظام پشتیگبان در آن شرکت داشتند”. پشتیگبان ها که سواره نظام های بسیار سنگین و نیرومندی بودند می توانستند با یک نیزه دو سرباز دشمن را به سیخ بکشند.
شوالیه های سنگین پشتیگبان/پشتیبان گارد سلطنتی به صف های سربازان رومی طی حمله ناموفق امپراتور جولیان به ساسانیان ایران در 363 میلادی یورش می برد (منبع تصویر:اسواران ساسانی، نگارش کاوه فرخ و نقاشی از مرحوم آنگوس مک براید، 1386).
در اوایل قرن هفتم میلادی ساسانیان به استفاده از “سواره نظام کلیبیناری” روی آوردند که نام مستعارش “حامل اجاق” بود، چرا که به علت استفاده از زره های فراوان، در میدان نبرد در بحبوحه جنگ سرباز سواره نظام به شدت داغ می شد. ساسانیان حتی از کاتافراکت های فیل سوار نیز استفاده کردند که زره پوشان بر کجاوه بزرگی بر روی فیل قرار می گرفتند و به این ترتب به سکوهای شلیک متحرکی بدل می شدند که می توانستند به مواضع دشمن هم هجوم ببرند. این سواره نظام ها با سواره نظام های اسب سوار شباهت داشته و می توانست به مناسبت موقعیت جنگی کمان یا نیزه به کار گیرند. سه یا چهار نفر بر کجاوه سوار می شدند که متشکل از فیلبان و پرتاب کننده های نیزه و کماندرانی بود که دشمنان را هدف قرار می دادند. قرار گرفتن بر پشت فیل آن ها را دست نیافتنی می ساخت و جوشن های حلقوی و زره های پولکی شان آن ها را در برابر پرتابه هایی چون تیر نفوذ ناپذیر می ساخت.
نبرد خونین آوارایر (451 میلادی) بین ارمنیان و ساسانیان در یک مینیاتور قرون وسطی ارمنی. ساسانیان در این نبرد که با پیروزی پرهزینه آن ها همراه بود از کاتافراکت های فیل سوار استفاده کردند.روابط ارمنیان و ایرانیان در سده های بعدی بهبودی چشمگیری یافت و ازدواج شاهزادگان ارمنی و ایرانی امری متداول شده بود. شیرین، همسر خسرو پرویز احتمالا مشهورترین ارمنی در دربار ایران بود.
نمونه سوم: علیرغم همه این تحولات نظامی، فرمانده ساسانی رستم فرخزاد در نبرد قادسیه (635 میلادی) به سختی از سپاه اعراب شکست خورد. ارتش شصت هزار نفره ایرانیان عمدتا به سه دسته تقسیم می شدند: پیاده نظام، سواره نظام سنگین یعنی دو گروه کاتافراکت های مسلح به زره و نیزه و سواره نظام سنگین کلیبیناری و دسته سوم هم فیل ها بودند که سپاهیان هندی هم خوانده می شدند.در برابر آن ها نیروی اعراب مسلمان به استعداد 30000 پیاده نظام و 7000 سواره نظام بود.
نبرد قادسیه چهار روز به درازا انجامید. در این چهار روز، نبرد شدید و خونینی درگرفت و از هر دو طرف، بسیار کشته شدند. کاتافراکت های ساسانی در روز چهارم که رستم کشته و سر از تنش جدا شد به سختی شکست خوردند. کاتافراکت ها از کشته شدن فرمانده شان مطلع نبودند و آنقدر جنگیدند تا خط مقدم ساسانیان پس از یک نبرد دلیرانه در برابر اعراب شکسته شد. وقتی ساسانیان شنیدند که خطوط اصلی ساسانیان در هم شکسته شده و فرمانده شان هم کشته شده است از میدان فرار کردند و جالینوس فرماندهی نیروهای باقیمانده ارتش ساسانی را برعهده گرفت. او کنترل پلی که بر نهر عتیق بسته شده بود را برعهده گرفت و موفق شد تعداد زیادی از ایرانیان را از آن پل به سلامت عبور دهد. امپراتوری ساسانی در سال 651 میلادی به دست اعراب از بین رفت و آخرین پادشاه ساسانی یزدگرد سوم به دست یک آسیابان به قتل رسید.
میراث کاتافراکت ها
اعراب از کاتافراکت ها به عنوان سربازان مزدور استفاده می کردند و مشهور است که دستمزدشان از سربازان عرب معمولی بیشتر بود. اصلی ترین و واضح ترین میراث کاتافراکت های ایرانی تاثیرشان بر اروپاییان بود. اروپایی انگیزه یافتند که کاتافراکت های خود را بسازند که سواره نظام هایی بودند موسوم به شوالیه/شهسوار که مبنایشان افتخار، غرور و مهارت جنگی بالا بود. ریشه این شوالیه ها همان کاتافراکت های ایرانی بود و در تاکتیک ها و طراحی شان تغییر چندانی داده نشده بود تا این که در سده 1400 استفاده از باروت و سلاح های گرم فراگیر شد.
برگرداننده: حسام الدین شافعیان
(تعدادی عکس و توضیحات اضافه شده اند)
مقدمه
کاتافراکت ها سواره نظام سنگین اسلحه زبده ای بودند که وظیفه اصلی شان در هم شکستن پیاده نظام و از بین بردن آرایش سواره نظام های سبک بود هر چند که ممکن بود گاهی به عنوان نیروهای تهاجمی نیز به کار گرفته شوند. برخی مورخان آن ها را اولین شوالیه های دنیا می دانند چون از زره های سنگین و براق اشرافی بهره می بردند. ایرانیان به مدت حدود 1200 سال از دوران باستان تا قرون وسطی، از شوالیه های کاتراکت بهره بردند.
سنگ نگاره ای از یک کاتافراکت ساسانی – منتسب به خسرو پرویز- در تاق بستان کرمانشاه
واژه شناسی
واژه کاتافراکت از واژه یوتانی κατάφρακτοι/ کاتافراکتوی یعنی “زره پوش” یا “سراسر پوشیده” می آید. گریوپنور نام شکل دیگر کاتافراکت است که از واژه پهلوی گریوبان یعنی “محافظ گردن” – اشاره به کلاه خود- ریشه گرفته است.
پیشینه و حضور در جنگ ها
ارتش ایرانیان از اوایل قرن ششم پیش از میلاد و سراسر دوران هخامنشیان از شوالیه های سنگین اسلحه بهره می جست. این کوروش کبیر (قدرت: 559 تا 539 پیش از میلاد) بود که متوجه شد برای پیروزی های قاطع تر و موثرتر در آسیای مرکزی و خاورمیانه باید از شوالیه های سواره نظام استفاده کند. هشتاد درصد ارتش او پیاده نظام بودند و بیست درصد باقی مانده شوالیه های سواره نظام. در اوایل دوران هخامنشیان بیشتر سپاه ایران سبک اسلحه بودند. آن عده ای که سنگین اسلحه تر بودند، چرم ضخیم و جوشن در بر می کردند. با کمک این ارتش، ایرانیان می توانستند بر امپراتوری عظیمی که از هند تا یونان گسترش یافته بود تسلط داشته باشند.
بالاخره در دوران داریوش بزرگ در سال 490 پیش از میلاد ایرانیان اولین بار در نبرد ماراتن شکست خوردند اما تنها پس از شکست خشایارشا در جنگ های ایران و یونان بود که ایرانیان دریافتند نیاز به تحولی در ارتش خود دارند. اردشیر سوم هخامنشی (۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد) دست به اصلاحات گسترده ای در ارتش اواخر دوران هخامنشی زد و آن را به سمت سنگین اسلحه شدن سوق داد. اولین کارتافراکت های واقعی در این دوران به کار گرفته شدند که متشکل از اشراف ایرانی بود و به عنوان نیروهای ویژه عمل می کردند. این سلحشوران با زره هایی پوشیده شده بودند و نکته جالب توجه در مورد آن ها این است که حتی اسب های این کاتافراکت های ایرانی نیز با زره محافظت می شدند. این ویژگی بعد از ورود اسکندر مدتی پدیدار نبود تا اینکه در اواخر قرن سوم پیش از میلاد مسیح از سوی پارتیان (اشکانی ها)، دولت یونانی بلخ و سکاها احیا شد. جنبه جالب توجه دیگر کاتافراکت های هخامنشی این است که از سرمتی ها و سکا ها تاثیر بسیار یافتند که البته این ها هم مردم چادر نشین ایرانی بودند.
سکاها در استپ های اوکراین با ستان. دانشمندان در ایرانی بودن سکاها و ارتباط ان ها با ماد ها و پارس های ایران باستان اتفاق نظر دارند. بازسازی از مرحوم آگنوس مک براید.
به نظر می رسد که سکاها پادشاهی ای تحت حاکمیت یا حداقل در سایه عظمت امپراتوری هخامنشیان ایران بودند.
سکاهای باختری منقش در تخت جمشید/پارسه. سکاها تاثیرات مهمی بر ارتش هخامنشیان گذاشتند. اشکانی ها/پارتیان شاخه ای از سکا ها بودند که جانشینان اسکندر را از ایران بیرون راندند و شاهنشاهی ایران را احیا کردند (تصویر از KavehFarrokh.com).
اولین استفاده از کاتافراکت ها جنگ گوگمل در 331 قبل از میلاد بود که امپراتور ایرانی داریوش سوم در مقابل نخبه نظامی جوان، سردار و پادشاه مقدونی اسکندر قرار گرفت. “آریان” مورخ گزارش می کند در جریان نبرد، داریوش سوم در میان گارد پیاده نظام معروف و نخبه جاویدان خود بود و سواره نظام های کاتافراکت هم در سمت راست وی ایستاده بودند. علیرغم وجود این نیروهای ویژه، ایرانیان نتوانستند اسکندر شجاع و مستعد و سواره نظام های همراهشان را شکست دهند. گفته می شود این سوارکارها در قیاس با کاتافراکت ها سبک اسلحه تر بودند. با قاطعیت می توان گفت علت شکست سپاه عظیم داریوش سوم کمبود انضباط و روحیه شان در قیاس با جنگجویان سپاه اسکندر بود. برای همین کاتافراکت های ایرانی طی چند سده بعدی در دوران اشکانی ها به اصلاح و تحول ادامه دادند.
سواره نظام سنگین اسلحه هخامنشیان ( منبع تصویر: Cais-Soas.com) .
کاتافراکت ها در خدمت اشکانیان
اسکندر در 25 سالگی قدرتمند ترین پادشاهی روی زمین را از بین برد. او در ادامه فتوحاتش به هند رسید هرچند که به شهر بابل عقب نشینی کرد و در سال 323 قبل از میلاد در آن جا به علت بیماری درگذشت. در بستر بیماری، فرماندهان و افسران تحت فرمانش از وی پرسیدند:”بعد از تو امپراتوری به چه کسی می رسد؟” و مشهور است که وی پاسخ داد “به قوی ترین!”. قلمرو گسترده وی بعد از مرگش صحنه کشمکش و بدبختی شد. فرماندهان وی در جنگ مشهور دیادوچی علیه یکدیگر جنگیدند. در پایان جنگ، بخش بزرگ امپراتوری هخامنشی به سلوکوس رسید که در بردارنده میانرودان (عراق)، ایران، سوریه و بخش هایی از آسیای صغیر بود. بطلمیوس ژنرال دیگر ارتش اسکندر مصر، لیبی، یهودیه (اسرائیل جنوبی) و کیلیکیه (جنوب ترکیه امروزی) را تصاحب کرد و قلمرو کاسندر دربردارنده مقدونیه و تراکیه (شمال یونان) بود.
اشکانیان (250 قبل از میلاد تا 224 پس از میلاد) در حدود 250 پیش از میلاد از شمالغربی ایران به این سرزمین وارد شده و امپراتوری خود را در سراسر ایران گسترش دادند. رهبر اشکانی های ایرانی، شخصی با نام اشک بود که ارتش خود را از ترکمنستان و خراسان امروزی وارد سرزمین ایران کرد. اشکانی ها تاکتیک “شوک” را در سپاه تمام سواره نظام خود توسعه داده بودند. به این ترتیب که ابتدا زره های دشمن را با شلیک تیرهای فراوان تکه تکه می کردند و سپس حمله کاتافراکت ها کار را تمام می کرد. این کاتافراکت ها به وسیله جوشن های فلزی (با حلقه های فلزی در هم تنیده)، زره های سینه پوش و زره های پولکی محافظت می شدند. آن ها همچنین نیزه های مشهور کونتوز را به کار می بردند که در میان ایرانیان باستان کاربرد زیادی داشت. نیزه زنی احتمالا راه را برای استفاده از جنگ افزارهایی چون شمشیرها و گرزهای بلند ایرانی همواره می ساخت. این جنگ افزار بسیار به جنگ افزارهایی که چندین سده بعد اروپائیان در قرون وسطی استفاده می کردند شباهت داشت. بیشتر ارتش قدرتمند و موثر اشکانی از سواره نظام هایی تشکیل شده بود که کمانداران سواره نظام آن و تیرهای سبکی که شلیک می کردند می توانست سپر و زره دشمنانش را هم سوراخ کند.
کاتافراکت های اشکانی که سواره نظام های تمام زره پوش بودند و قرن ها پیش از اروپائیان نیزه های کنتوز به کار می بردند.
(منبع تصویر: IranChamber.com)
| این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 940×1162 ) کلیک کنید. |
سنگ نگاره ای در موزه بریتانیا که کاتافراکت اشکانی را در حال حمله با نیزه به یک شیر نشان می دهد.
اشکانی ها بیشتر ایران را از چنگ سلوکیانی درآورد که با مشکلاتی چون درگیری با مصری ها و باختری ها دست و پنجه نرم می کردند. سلوکیان عمدتا از آرایش فالانژ پیروی می کردند که یک مجموعه درهم فشرده مستطیل شکل از پیاده نظام های سنگین اسلحه بود. این آرایش سربازان در حمله رو به جلو بسیار موثر است ولی از پشت و جانب آسیب پذیر بوده و سوارکاران کماندار اشکانی می توانستند به راحتی آن ها را دور زده و قتل عام کند.
آرایش نظامی فالانژ که از سوی پیاده نظام های یونانیان باستان، مقدونی ها، سلوکیان و رومی ها در میدان نبرد شکل می گرفت
(منبع تصویر: P. Connolly, The Greek armies, 1978).
آن گاه کاتافراکت ها می توانستند به آسانی وارد بدنه ضعیف شده سربازان اشکانی شده و باقیمانده آن ها را از بین ببرد. سواره نظام های سلوکی نیز در برابر کاتافراکت های اشکانی کارآیی نداشتند و به سادگی شکست می خوردند چرا که زره های سلوکیان در برابر نیزه های سنگین کنتوز مقاومتی نداشتند و حتی سواره نظام سنگین سلوکیان درهم شکسته می شدند و در مقابل، زره کاتافراکت ها نفوذ ناپذیر می نمودند. سلوکی ها از فیل های جنگی نیز برای استفاده علیه اشکانیان استفاده کردند اما اشکانی ها به سادگی با چشم و پا های فیل ها را به رگبار گلوله می بستند تا این که فیل ها با وحشت فرار کرده و آنگاه کاتافراکت ها به حیوان ها حمله می کردند تا به آرایش نظامی خود سلوکی ها حمله ببرند.
استفاده از کاتافراکت ها پیروزی های بسیاری را برای اشکانی ها به ارمغان آورد که در نتیجه این پیروزی ها، امپراتوری در قرن اول قبل از میلاد بسیار ثروتمند و نیرومند گشت. این باعث شد ایران توجه ثروتمندترین فرد روم، مارکوس کراسوس را به خود جلب کند. وی تصمیم گرفت با حمله به اشکانی ها (پارتیان) و تصرف آن به “اسکندر ثانی” بدل شود؛ عنوان با شکوهی که بسیاری از رومی ها مشتاق به دست آوردن آن بودند. در سال 53 پیش از میلاد کراسوس با 35000 لژیونر رومی و 4000 سوارکار سبک اسلحه و همراهی پسرش پوبلیوس به پارتیا (ایران دوران اشکانی) حمله کرد.
کراسوس در پیشروی خود به داخل سرزمین های ایران با مقاومتی روبرو نشده بود تا اینکه وقتی به نزدیکی شهر حران (جنوب شرقی ترکیه امروزی) رسید به نیروی نسبتا کوچک اشکانی ها به فرماندهی سپهبد سورنای جوان برخورد کرد. ارتش سورنا در جنگ حران از 9000 اسب سوار کماندار و 1000 کاتافراکت تشکیل شده بود. در این دوران کاتافراکت ها که کاملا زره پوش بودند و اسب هایشان هم نیمه زره پوش بود شهسوار /شوالیه هم خوانده می شدند. این اسب های پرتوان از نژاد نیسایی ، بومی مناطق کوهستان زاگرس در غرب ایرن بودند و توانایی حمل یک زره پوش سنگین اسلحه را بر پشت خود کنند. کاتافراکت ها کلاهخود های پولادین بر سر داشتند.
جالب اینجاست که اشکانی ها تلاش می کردند ارتش رومی ها را بترساندند و از ابتدا بر تعداد زیادی طبل توخالی می کوبیدند که صدای بلند و ناهنجار آن تا انتهای نبرد آرامش و تمرکز را از سربازان رومی می گرفت. آن گاه سورنا فرمان داد کاتافراکت هایش زره خود را با لباس پوشانده و سپس پیشروی کنند. وقتی به نزدیکی رومی ها رسیدند لباس ها را دور انداختند تا زره براق آن به یکباره چشم رومی ها را خیره کند. اما سورنا از اینکه این تاکتیک تاثیر چندانی بر رومی ها نداشت تعجب کرد! تاکتیک دیگر اشکانیان این بود که هزاران شتر که مرکوبشان پر از تیر بود با خود آورده بودند.
یک فراز جالب این نبرد وقتی بود که پوبلیوس 1300 سوارکار گل (فرانسه باستان) خود را به تعقیب سوارکاران کماندار اشکانی فرستاد و با کاتافراکت های سنگین اسلحه آن ها روبرو شد. کاتافراکت ها سواره نظام سبک اسلحه پوبلیوس را تار و مار کردند. سربازان گلی با نا امیدی تلاش کردند بر پشت اسب های کاتافراکت بجهند اما نیزه ی سوارکاران کاتافراکت آن ها را به سیخ می کشید. در تاکتیک دیگری سربازان گل باقیمانده تلاش کردند کاتافراکت ها را سرنگون کرده و از اسب فرود بیاورند که البته در این کار خطرناک خود موفق نشدند. در نبرد سواره نظام ها پوبلیوس کشته شد و سرش را بر دیرکی نصب کردند.
کراسوس در حران به سختی شکست خورد وخود نیز کشته شد. تلفات رومی ها حدود 20000 نفر بود و 10000 نفر هم اسیر شدند که این نبرد را به یکی از سنگین ترین شکست های تاریخ روم بدل می کند. گفته می شود شاه ایران، ارد دوم طلای ذوب شده در گلوی جسد کراسوس ریخت و گفت “بگذارید به آرزوی دوران حیاتش برسد!” که درواقع تمسخر حریص بودن کراسوس است.
بازمانده رومی ها تلاش کردند تا از حران فرار کنند، اما بیشترشان یا کشته شدند یا اسیر. این نبرد آغازگر کشمکش گسترده هفتصد ساله بین شرق و غرب بود. اشکانی ها تا زمان انقراضشان به دست ساسانیان در میدان های نبرد فراوانی از کاتافراکت ها بهره بردند. این دودمان ایرانی همچنین نوع دیگری از کاتافراکت ها یعنی کاتافراکت های شتر سوار را ابداع کردند.
کاتافراکت ها در خدمت ساسانیان
سلسله اشکانیان به دست ساسانیان (651-224 میلادی) منقرض شد. نبرد نهایی که بسیار خونین بود در 224 میلادی در هرمزگان رخ داد که اولین نبرد نیزه زنی تاریخ به شمار می رود. در جریان این نبرد اردوان پنجم اشکانی با اردشیر اول – بعدا شاهنشاه- ساسانی دوئل کرد که کشته شد و ساسانیان به پیروزی رسیدند.
شاپور فرزند اردشیر ساسانی در نبرد هرمزگان وزیر اعظم اشکانیان را با نیزه از پای در می آورد و کمک می کند پدرش سلسله ساسانیان را تاسیس کند. نبرد هرمزگان اولین نبرد نیزه زنی دنیا بود. شاپور که هم یک نابغه نظامی بود و هم یک شاهنشاه فرهنگ ساز، سه امپراتور روم را در میدان جنگ شکست داد و دانشگاه گندی شاپور را نیز به وجود آورد.
شاپور فرزند اردشیر ساسانی در نبرد هرمزگان وزیر اعظم اشکانیان را با نیزه از پای در می آورد و کمک می کند پدرش سلسله ساسانیان را تاسیس کند. نبرد هرمزگان اولین نبرد نیزه زنی دنیا بود. شاپور که هم یک نابغه نظامی بود و هم یک شاهنشاه فرهنگ ساز، سه امپراتور روم را در میدان جنگ شکست داد و دانشگاه گندی شاپور را نیز به وجود آورد.
یک جیانسپار/جان سپار که به سبک ساسانیان شمشیر را به جلو اشاره می دهد. این سبک در غرب به عنوان “چنگ ایتالیایی”معروف می باشد. این جنگجویان در جنگ بر علیه سربازان رومی در حمله امپراتور جولیان در 363 میلادی که با شکست او مواجه شد شرکت داشتند (منبع تصویر: اسواران ساسانی، نگارش کاوه فرخ و نقاشی از مرحوم آنگوس مک براید، 1386).
نمونه اول: محاصره امیدا در 359 میلادی. در طی هفتاد و دو روز محاصره امیدا که از سوی شاپور دوم هدایت می شد سپاه عظیمی از سراسر امپراتوری وی جمع آوری شدند. کاتافراکت های سنگین با قدرت تمام به دروازه های شهر حمله می کردند اما باران تیر، سنگ و زوبین بر سر آن ها می بارید که درنهایت بالاخره از زره آن ها عبور می کردند. اما به علت اراده محض شاپور دوم و نیروهای وی امیدا سقوط کرد.
نمونه دوم: نبرد تیسپون در 363 که امپراتور روم جولیان معروف به مرتد-چون به مسیحیت پشت کرده بود- ارتش 60000 نفره روم را در قلمرو ساسانیان پیش راند تا پایتخت امپراتوری، شهر تیسپون را ویران کند. شاهنشاه ایرانی، شاپور دوم آنقدر رزمارای با تدبیری بود که دریابد تنها راه مقابله با رومی ها که ساز و برگ و مشق نظامی برتری دارند حمله غافلگیرانه است. در حالی که رومیان در بیرون از دیوارهای تیسپون چادر زده بودند، ایرانی ها حمله غافلگیرانه ای را ترتیب دادند و به وسیله پیاده نظام سنگین، کاتافراکت ها و فیل ها به سربازان رومی که انتظار این حمله را نداشتند یوش بردند. سربازان رومی با شجاعت جنگیدند ولی در نهایت نبرد را واگذار کردند. امیانوس مارسلینوسمی نویسد: “این اولین نبردی بود که سواره نظام پشتیگبان در آن شرکت داشتند”. پشتیگبان ها که سواره نظام های بسیار سنگین و نیرومندی بودند می توانستند با یک نیزه دو سرباز دشمن را به سیخ بکشند.
شوالیه های سنگین پشتیگبان/پشتیبان گارد سلطنتی به صف های سربازان رومی طی حمله ناموفق امپراتور جولیان به ساسانیان ایران در 363 میلادی یورش می برد (منبع تصویر:اسواران ساسانی، نگارش کاوه فرخ و نقاشی از مرحوم آنگوس مک براید، 1386).
در اوایل قرن هفتم میلادی ساسانیان به استفاده از “سواره نظام کلیبیناری” روی آوردند که نام مستعارش “حامل اجاق” بود، چرا که به علت استفاده از زره های فراوان، در میدان نبرد در بحبوحه جنگ سرباز سواره نظام به شدت داغ می شد. ساسانیان حتی از کاتافراکت های فیل سوار نیز استفاده کردند که زره پوشان بر کجاوه بزرگی بر روی فیل قرار می گرفتند و به این ترتب به سکوهای شلیک متحرکی بدل می شدند که می توانستند به مواضع دشمن هم هجوم ببرند. این سواره نظام ها با سواره نظام های اسب سوار شباهت داشته و می توانست به مناسبت موقعیت جنگی کمان یا نیزه به کار گیرند. سه یا چهار نفر بر کجاوه سوار می شدند که متشکل از فیلبان و پرتاب کننده های نیزه و کماندرانی بود که دشمنان را هدف قرار می دادند. قرار گرفتن بر پشت فیل آن ها را دست نیافتنی می ساخت و جوشن های حلقوی و زره های پولکی شان آن ها را در برابر پرتابه هایی چون تیر نفوذ ناپذیر می ساخت.
| این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 599×789 ) کلیک کنید. |
نبرد خونین آوارایر (451 میلادی) بین ارمنیان و ساسانیان در یک مینیاتور قرون وسطی ارمنی. ساسانیان در این نبرد که با پیروزی پرهزینه آن ها همراه بود از کاتافراکت های فیل سوار استفاده کردند.روابط ارمنیان و ایرانیان در سده های بعدی بهبودی چشمگیری یافت و ازدواج شاهزادگان ارمنی و ایرانی امری متداول شده بود. شیرین، همسر خسرو پرویز احتمالا مشهورترین ارمنی در دربار ایران بود.
نمونه سوم: علیرغم همه این تحولات نظامی، فرمانده ساسانی رستم فرخزاد در نبرد قادسیه (635 میلادی) به سختی از سپاه اعراب شکست خورد. ارتش شصت هزار نفره ایرانیان عمدتا به سه دسته تقسیم می شدند: پیاده نظام، سواره نظام سنگین یعنی دو گروه کاتافراکت های مسلح به زره و نیزه و سواره نظام سنگین کلیبیناری و دسته سوم هم فیل ها بودند که سپاهیان هندی هم خوانده می شدند.در برابر آن ها نیروی اعراب مسلمان به استعداد 30000 پیاده نظام و 7000 سواره نظام بود.
نبرد قادسیه چهار روز به درازا انجامید. در این چهار روز، نبرد شدید و خونینی درگرفت و از هر دو طرف، بسیار کشته شدند. کاتافراکت های ساسانی در روز چهارم که رستم کشته و سر از تنش جدا شد به سختی شکست خوردند. کاتافراکت ها از کشته شدن فرمانده شان مطلع نبودند و آنقدر جنگیدند تا خط مقدم ساسانیان پس از یک نبرد دلیرانه در برابر اعراب شکسته شد. وقتی ساسانیان شنیدند که خطوط اصلی ساسانیان در هم شکسته شده و فرمانده شان هم کشته شده است از میدان فرار کردند و جالینوس فرماندهی نیروهای باقیمانده ارتش ساسانی را برعهده گرفت. او کنترل پلی که بر نهر عتیق بسته شده بود را برعهده گرفت و موفق شد تعداد زیادی از ایرانیان را از آن پل به سلامت عبور دهد. امپراتوری ساسانی در سال 651 میلادی به دست اعراب از بین رفت و آخرین پادشاه ساسانی یزدگرد سوم به دست یک آسیابان به قتل رسید.
میراث کاتافراکت ها
اعراب از کاتافراکت ها به عنوان سربازان مزدور استفاده می کردند و مشهور است که دستمزدشان از سربازان عرب معمولی بیشتر بود. اصلی ترین و واضح ترین میراث کاتافراکت های ایرانی تاثیرشان بر اروپاییان بود. اروپایی انگیزه یافتند که کاتافراکت های خود را بسازند که سواره نظام هایی بودند موسوم به شوالیه/شهسوار که مبنایشان افتخار، غرور و مهارت جنگی بالا بود. ریشه این شوالیه ها همان کاتافراکت های ایرانی بود و در تاکتیک ها و طراحی شان تغییر چندانی داده نشده بود تا این که در سده 1400 استفاده از باروت و سلاح های گرم فراگیر شد.