• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ايران پيش از آريايي ها (گوتی ها)

kuruš

متخصص بخش تاریخ
گوتی ها

واژه گوتي در هزاره سوم و دوّم پيش از ميلاد به يك گروه نژادي معين اطلاق مي شده است كه در شرق و شمال غربي لولوبي ها و احتمالا ًدر آذربايجان كنوني ايران و كردستان زندگي مي كرده اند . اسناد تاريخي نشانگر اين است كه در هزاره اول پيش از ميلاد ، همه اورارتوها و ماناها و مادها را گوتي مي گفتند و تنها در كتيبه هاي سارگن دوّم ، مادهاي ايراني زبان ، از گوتي ها ، مشخص و ممتاز گشته اند . احتمالاً گوتي ها به زبان مستقلي سخن مي گفتند كه تا اندازه اي با زبان گروه ايلامي ها و لولوبي ها و كاسي ها كه در نواحي زاگرس زندگي مي كردند قرابت و نزديكي داشته اند . با تحقيقاتي كه ازطرف دانشمندان صورت گرفته اين امر روشن شده است كه ظاهر بعضي از مردماني كه در عصر حاضر بويژه در آذربايجان زندگي مي كنند با تصاوير و مجسمه هايي كه از لولوبي ها و گوتي ها به جاي مانده است كم و بيش مطابقت مي نمايد . اقوام مذكور در حدود هزاره چهارم پيش از ميلاد نخستين موج از مهاجريني بودند كه به سرزمين غربي ايران روي آورده اند كه بيشتر دانشمندان آنها را آزياتيك ( آسيايي ) نام نهاده اند ، تا از ساير امواج قومي ممتاز باشند . منشأ اين اقوام احتمالاً جنوب دشت هاي روسيه و سيبري بوده است .



در دوره هاي بعد آنوباني ني را از پادشاهان گوتي ها دانسته ، او را شهريار شهر كوشه و يا كوتا شمرده اند و در افسانه هاي بابلي كه حاكي از وحشت و ترس مردم بابل از جمله اقوام گوتي است ، آنوباني ني را بصورت جانوري عجيب رسم كرده اند (در الواح هفتگانه آفرينش).



حمله اقوام گوتي به بين النهرين نخستين هجومي است كه تاريخ آسياي غربي كهن از آن ياد كرده است . پيروزي گوتيان بر دشمنان به قدري بر آنها گران آمده است كه اوتوهگال پادشاه شهر اوروك در كتيبه خود اين اقوام را « مار گزنده كوهستان و متجاوز به حريم خدايان » ناميده است كه سلطنت سومريان را به كوه هاي دوردست بردند وسراسر سومر را كينه و دشمني افكندند ، علي رغم اين نوشته مي توان چنين استنباط نمود كه عملاً نقش گوتي ها براي مردم اكد در عين حال آزادي بخش و پر ثمر بوده است .زيرا در آن زمان قشر خاصي از حاكمان محلي بين النهرين با در نظر گرفتن منافع خودشان ، با زور و اجحاف به فكر كسب ثروت و قدرت و استثمار مردم بودند .



بنابر اين اختلاف شديدي بين توده هاي مردم با قشر حاكم بوجود آمده واين اختلافات درون جامعه ، در مردم تنفرو انزجاري شديد نسبت به حاكمان محلي خود ايجاد نموده و عملاً مردم بين النهرين بدون هيچ گونه مقاومت گرايش بيشتري نسبت به گوتي ها پيدا كردند . به خاطر اين مهّم بود كه در زمان حمله نهايي گوتي ها به به آن سرزمين اكثريت مردم بين النهرين هيچ گونه دفاعي از رهبران خود نكرده وحاضر نشدند به خاطر حفظ منافعِ قشر حاكم ، با گوتي ها بجنگند و به اين ترتيب احتمالاً با جان ودل به حاكميت ايراني ها تن در دادند . به هر حال گوتي ها در حملات مكرر خود به بين النهرين موفق شدند دوسلسله بزرگ بابل را منترض كنند اوّل سلسله اي كه سارگن تأسيس نموده بود دوّم سلسله اي كه بنام سومين سلسله اور مشهور بود.



چنين احتمال مي رود كه گوتي ها نيز همچون لولوبيها از اقوام آزياتيك (آسيايي) بوده اند ، يعني نخستين موج از مهاجرين مركز آسيا ، كه آثار بدست آمده از آنها چگونگي وضع ظاهري و نژادي اين قوم را روشن مي كند . بنابراين جدولي كه در شهر نيپور (1) كشف شده ، معتقد ترين و بزرگترين پادشاه گوتي ها آنري داپي زير(2) نام داشته و قلمرو حكومت خود را وسعتي فوق العاده داده است.



آخرين پادشاه گوتي ها تيريگان ، چهل روز بيشتر سلطنت نكرده و بدست او توهگال پادشاه شهر ارخ(سومر) از پاي درآمده است.



از يادداشت هاي تاريخي چنين برمي آيد كه بعد از 125 سال دست گوتي ها از بابل كوتاه شده و پس از بازگشت اين اقوام به مسكن اوليه خود يعني منطقه زاگرس قدرت اوليه خود را احتمالاً از دست داده و با اقوام ديگر هند و ايراني كه در آغاز هراره دوّم پيش از ميلاد به منطقه فوق آمده بودند تركيب شده و ساكنين آن ناحيه را بوجود آورده اند.



پيرامون مذهب گوتي ها اسناد زيادي در بين نيست ، يكي از سلاطين گوتي ها به نام لاسيراب كتيبه اي به خط و زبان بابلي از خود به جاي گذاشته و در اين كتيبه از خداي گوتيوم و ايشتاروسين ، خدايان بابل در خواست كرده است كه آن كتيبه را از فساد نگهدارد .




از آثار باقيمانده چنين پيداست كه يكي از پادشاهان اين قوم يعني «لاسيراب» مقداري اسلحه نذر خداي خود كرده است و اين تقليدي از رسم كهن بين النهرين مي باشد .




 
بالا