• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ایلامیان

kuruš

متخصص بخش تاریخ
ایلامیان یا عیلامی*ها اقوامی بودند که از هزاره سوم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب و غرب ایران فرمانروایی داشتند. بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمین*های خوزستان، فارس، ایلام و بخش*هایی از استان*های بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل می*شد.

آثار كشف *شده تمدن ایلامیان، در شوش نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است. تمدن ایلامیان از راه شهر سوخته در سیستان، با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط می*شده است. ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند.

به قدرت رسیدن حكومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم *ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. پادشاهی اَوان یکی از دودمان*های ایلامی باستان در جنوب غربی ایران بود. پادشاهی آوان پس از شکوه و قدرت کوتیک ـ این شوشینک همچون امپراتوری اکد، ناگهان فرو پاشید؛ این فروپاشی و هرج و مرج در منطقه در پی تاخت و تاز گوتیان زاگرس نشین رخ داد. تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یك هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.

سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بوده. فرهنگ و تمدن عیلامی از شرق رودخانه دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات زاگرس مركزی تا بوشهر اثر گذار بوده است. عیلامیان نه سامی نژادند و نه آریایی آنان ساكنان اوليه دشت خوزستان هستند.ایران پیش تاریخ


ما قبل تاریخ یا پیش از تاریخ به زمانی اطلاق می*شود که انسان هنوز موفق به اختراع خط (نوشتار) نگردیده بود. از حدود ۳۶۰۰ سال ق. م. انسان موفق به اختراع خط گردید. اختراع خط و قدیمی*ترین نوشته*ها مربوط به سومر (۳۶۰۰ پ. م.) و نواحی جنوبی میان*رودان و تمدن عیلام در خوزستان است. ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند.

دوره پیش از تاریخ خود به سه دوره تقسیم می*شود که عبارت*اند از: 1- پارینه*سنگی (عصر حجر قدیم). 2- فرا پارینه سنگی. 3- نوسنگی (عصر حجر جدید). در ایران تپه*های باستانی بسیاری از دوره نوسنگی باقی مانده است از جمله تل باکون ٍ جری ٍ موشکی و... در فارس ٍ تپه شوش ٍ چغا بنوت ٍ چغا میش و... در خوزستان، گنج دره، سراب و آسیاب در کرمانشاه و در دیگر نقاط ایران.

دوران پارینه سنگی ایران به سه دوره پارینه سنگی قدیم، میانی، جدید و یک دوره کوتاه بنام فرا پارینه سنگی تقسیم می شود. فرهنگهای مرتبط با پارینه سنگی قدیم ایران شامل فرهنگ ساطور ابزار الدوان و فرهنک تبر دستی آشولی هستند. کهنترین شواهد این دوره که مربوط به فرهنگ الدوان است در اطراف رود خانه کشف رود در شرق مشهد یافت شده است. این شواهد شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه و ساطور ابزار هستند. طبق نظر کاشفین این مجموعه حداقل 000/800 هزار سال قدمت دارد. از فرهنگ آشولی نیز مدارک بیشتری در شمال غرب و غرب کشور بدست آمده است. برخی از مکانهای مهم شامل گنج پر در رستم آباد گیلان، شیوه تو در نزدیکی مهاباد، پل باریک در هلیلان لرستان هستند. از دوران پارینه سنگی میانی که فرهنگ ابزار سازی آن موستری گفته می شود، شواهد بیشتری در غارها و پناهگاهها یافت شده است که اغلب مربوط به زاگرس مرکزی هستند. این دوره از حدود 200 تا 150 هزار سال پیش شروع شده و تا حدود 40 هزار سال پیش ادامه داشته است. انسانهای نئاندرتال در این دوره در ایران می زیستند که بقایای اسکلت آنها در غار بیستون یافت شده است. مکانهای مهم این دوره غارهای بیستون، ورواسی، قبه و دو اشکفت در شمال کرمانشاه، قمری و گر ارجنه در اطراف خرم آباد، کیارام در نزدیکی گرگان، نیاسر و کفتار خون در نزدیکی کاشان، قلعه بزی در نزدیکی اصفهان و میرک در نزدیکی سمنان است. دوران پارینه سنگی جدید ایران از حدود 40 هزار سال پیش آغاز و تا حدود 18 هزار سال پیش ادامه یافته که مقارن با مهاجرت انسان هوشمند جدیدی به ایران است. آثار این دوره در اطراف کرمانشاه، خرم آباد، مرو دشت و کاشان یافت شده است. فرهنگ ابزار سازی این دوره تیغه و ریز تیغه برادوستی است. آثار دوره بعدی فراپارینه سنگی در غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده که فرهنگ زرزی خوانده می شود.

ساکنین ایران را قبل از رسیدن ایرانیان می توان زیر عنوان کلی کاسپین که دریای خزر بنام آنهاست جمع نمود، کاسپینها کشاورزی میکردند. این مردم نخستین کشاورزان جهان بوده اند و کشاورزی از سرزمین آنها به خاکهای رسوبی رودخانه های سند و سیحون و جیحون و دجله و فرات رسیده است. در دوران نوسنگی در برخی نواحی آسیای غربی (خاورمیانه)، انسان از مرحله جمع*آوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی جانوران، انتقال یافت.


روستانشینی

قدیمیتری آثار سکونت روستا نشینان اولیه در غرب زاگرس و شمال خوزستان یافت شده است.برخی از این روستا های اولیه گنج دره، سراب و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در دهلران، گوران در هلیلان و چغا بنوت در شمال خوزستان است. قدیمیترین مدارک اهلی شدن بز در مکان گنج دره کشف شده که حدود 10 هزار سال قدمت دارد.

بین هفت تا هشت هزار سال پیش مراکز روستانشین در چند نقطه از ایران، در منطقه تمدن جیرفت در تمدن تپه سیلک نزدیک کاشان و در اطراف مرودشت و در فاصله کمی از شوش، قدیمیترین شهر موجود دنیا، وجود داشته است. شوش یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقه است، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به 7000 سال پیش از میلاد هستند.

در طول تاریخ، مهاجرت*های انسانی و جابجایی انسانها همواره به دلیل دستیابی به شرایط بهتر برای زندگی بوده است، در دوران باستان این شرایط بهتر عبارت از آب فراوان*تر و خاک حاصلخیزتر برای کشاورزی بوده است. به عنوان نمونه*ای از اینگونه مهاجرت*ها می*توان از دو کوچ بزرگ نام برد: نخست، کوچ هندیان آریایی از پیرامون کوهستان*های هندوکش به سرزمین*های پنجاب و پیرامون رود سند و دیگری، کوچ ایلامیان و سومریان، به سرزمین*های باتلاقی تازه خشک شده خوزستان در ایران و میانرودان انجام شده است. از اینگونه مهاجرت*ها تمدنهای بزرگ یا گروههائی از تمدنهای بزرگ برخاستند. ویل دورانت، این آثار تمدن را کهن*ترین آثار تمدن بشر دانسته است.

کهن*ترین نشانه*های تمدن انسانی، مربوطه به 5000 سال ق. م. است که در ایران تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپه*حصارِ در دامغان، تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند، تمدن کاسی*ها (در لرستان امروز)، پیدا شده است. از روی یک قسمت از آثار تمدن تپه سیلک، که گمان میرود مربوط به هزاره چهارم پ.م. باشد، پیدا شده است که اهالی آنجا به بافندگی و کارکردن با فلزات و استعمال مهر و چرخ گوزه گری پی برده بودند.

ایران نخستین سرزمینی است که در آن مردم به استخراج و استعمال فلزات پی برده اند. تعدادی از نخستین کوره*های ذوب مس در تل ابلیس کرمان مربوط به هزاره پنجم ق.م. بدست آمد و اشیاء مسی شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آنها کشف گردید. قدیمی*ترین فلزی که مورد استفاده انسان قرار گرفته مس بوده است. این فلز در 4500 ق. م. در آسیای غربی مورد استفاده بوده است.
از اواسط دوران فلز، بجز مس، فلزات دیگری چون قلع، طلا، نقره در چرخه فن*آوری مردمان آن عصر پدیدار شدند و شاید به این دلیل است که این دوره را دوره فلز نام نهاده*اند نه دوره مس. برنزهای مشهور به لرستان اهمیت ایران را بعنوان یک مرکز فلزکاری بطور روشن نشان میدهد. رویدادی مهم در هزاره سوم پ.م. که تأثیرگذار در زندگی ساکنان فلات ایران و خصوصاً دشت خوزستان است عبارت است از کشف فلز آلیاژی مفرغ. از مراکز مهم فرهنگهای عصر مفرغ ایران غرب ایران و حوزه زاگرس مرکزی (لرستان پیشکوه و پشتکوه) بوده است. مفرغ ساخته شده در کوهپایه*های زاگرس به سومر و عیلام صادر میشده است.


شهرنشینی

شهرنشینی، شهر به مفهوم اخصّ آن از اواخر هزاره چهارم پ.م. و خصوصاً هزاره سوم پ.م. در ایران موجودیت یافت. شهر شوش یکی از قدیمیترین (4000 سال پ. م.) سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقه است. شهرهای مهم ایران در هزاره سوم پ.م. عبارتند از: تپه حسنلو و هفتوان تپه در آذربایجان ـ تمدن تپه سیلک (در کاشان) ـ تپه*حصارِ در دامغان ـ تپه گیان نهاوند، ـ گودین، کنگاور ـ شاه*تپه و تورنگ تپه گرگان ـ تپه قبرستان بویین زهرای قزوین ـ شوش، خوزستان ـ تمدن جیرفت، تپه یحیی و شهداد، کرمان ـ ملیان، فارس ـ شهر سوخته در زابل.

پایان عصر مفرغ و کشف آهن (شروع دوره آهن) مقارن است با رویدادهای مهم تاریخی و فرهنگی که در هزاره دوم پ.م. زمینه*ساز تشکیل سلسله*ها و ظهور نخستین حکومتهای مستقل در هزاره*های دوم و اول پ.م. همچون: ماننا، اورارتو و ماد و سرانجام امپراتوری وسیع هخامنشی شدند عبارتند از مهاجرت آریایی*ها به فلات ایران، روی کار آمدن دولتهای مستقل به جای دولت شهرهای پیشین، و تجمع اقوام و قبایل مختلف (مقیم و مهاجر) خصوصا در مناطق غربی و شمال غربی ایران که هر کدام قلمرو خاص خود را داشتند. این اقوام در شمال غربی ایران با اورارتو و آشور همسایه شدند.


به قدرت رسیدن حکومت عیلام

ایلامیان یا عیلامی*ها مجموعه اقوامی بودند که از هزاره سوم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی پشتهٔ ایران فرمانروایی داشتند. بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمین*های خوزستان، فارس، ایلام و بخش*هایی از استان*های بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل می*شد.

آثار تمدنی ایلامیان، مکشوفه در شوش نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است. تمدن ایلامیان از راه بلوچستان با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط می*شده است. اختراع خط و قدیمی*ترین نوشته*ها مربوط به سومر (3600 ق. م.) و نواحی جنوبی میانرودان و تمدن عیلام در خوزستان است. ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند.

به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.

سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بوده. فرهنگ و تمدن عیلامی از شرق رودخانه دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات زاگرس مرکزی تا بوشهر اثر گذار بوده است. عیلامیان نه سامی نژادند و نه آریایی آنان ساکنان اولیه دشت خوزستان هستند.


ورود آریائیان

آریائیان حدود دوهزار سال پ. م. به شکل قبیله های کوچک در دورترین نقطه شرقی فلات ایران و در مغرب فلات پامیر می زیستند. اینان زبان و آداب و رسوم مشترکی داشتند. در دوران باستان، اقوام هندی و ایرانی (آنان که به زبان*های هند و ایرانی سخن می*گفتند) خود را آریایی می*نامیدند. نمونهٔ این اشاره*ها را می*توان در اوستا، سنگ*نبشته*های هخامنشی و متن*های کهن هندو (مانند ریگ*ودا) دید.

بعدها، باافزایش تعداد اعضا، این قبایل ناچار به مهاجرت شدند و به نواحی شرق و غرب و جنوب سرزمین اصلی خود کوچ کردند. دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست، اما به نظر می*رسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاه ها، از دلایل آن باشد. مهاجرت آریائیان به فلات ایران یک مهاجرت تدریجی بوده و در دوره های مختلفی صورت گرفته است که در پایان دوران نوسنگی (7000 سال پ.م.) آغاز شد و تا 4000 پ.م. ادامه داشته است. آریاییان ساکن سرزمین هایی هستند که از دورترین مرزهای شرقی هندوستان تا اروپا امتداد دارد. به همین جهت به آنان نژاد هندو-اروپایی گفته می شود.

نخستین آریایی*هایی که به ایران آمدند شامل کاسی*ها (کانتوها ـ کاشی*ها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کا*سی*ها تمدنی را پایه گذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک می*شناسیم. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند. سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارس*ها در قسمت جنوبی و پارت*ها در حدود خراسان امروزی. نخستین دسته از آریاییان که در نواحی غرب ایران موفق به تشکیل حکومت شد، قوم ماد بود. پارس ها، قوم دیگر آریایی، ابتدا در نواحی شمال و غرب ایران ساکن شدند و سپس به تدریج به سوی جنوب کوچ کردند. پارس ها شاهنشاهی هخامنشیان را بر پا کردند. پارت*ها، دیگر قوم آریایی، ابتدا در نواحی شرقی حدود ماورالنهر می زیستند. آنان موفق به تشکیل شاهنشاهی اشکانی شدند.

تورانی ها و سکاها نیز از اقوام آریایی بودند که از سوی شمال به سرزمین ایران وارد شدند. این اقوام تمدنی پایین تر از دیگر اقوام آریایی داشتند. دسته ای از سکاها که از راه قفقاز به داخل ایران راه یافتند، ابتدادردامنه کوههای زاگرس جای گرفتند. اما بعدها به ***تان رفتند و آن سرزمین را به کانون تمدنی بزرگ، (شهر سوخته زابل) بدل ساختند. بیشتر افسانه های شاهنامه، درمیان قوم سکا و سرزمین ایشان که ***تان و بعدها سیستان خوانده شد اتفاق افتاده است.

واژه آریا که معنای آزاده، شریف و بزرگوار می*دهد به قومی از نژاد هندواروپایی گفته می*شدکه نیاکان مردمان سرزمینهای ایران، بخشی از آسیای میانه و هندوستان و بخشهایی از اروپا*هستند. (البته گسترهٔ تاریخی این دو سرزمین که در برگیرندهٔ بخش*هایی از شبه قارهٔ هند، آسیای میانه، خاور میانه و آسیای کوچک امروزین است).

درباره خاستگاه آریائیان که در نوشته*های کهن اوستا از آن به نام ایرانویج نام برده شده است چند دیدگاه طرح شده است:

یکی از این دیدگاه*ها می*گوید که آریائیان در حدود هشت*هزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچه آرال می*زیستند که با مهاجرتی که به طرف جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کرده*اند که قوم*های ماد و پارس از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچه ارومیه سکنی گزیداند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاه*ها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و... را خاستگاه نخست این قوم می*داند.
تازه*ترین دیدگاه در این باره را رضا مرادی غیاث آبادی و جهانشاه درخشانی[1] طرح کرده اند. درخشانی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس می*داند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان به تدریج به فلات ایران و پهنه*های میان*رودان تا فلسطین کوچ کرده*اند و تمدن*های آغازین آن دیارها را بنیاد گذارده اند. بر پایه همین دیدگاه پهنه*های شمالی نمی*توانسته*اند خاستگاه آریائیان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمی*داده*است.


 

kuruš

متخصص بخش تاریخ
نام سرزمین باستانی ایلام به صورت «هل تم تی» یا «هت تم تی»(Hat \ Hal-tam-ti) و صورت­های مشابه آمده است. این نام در خط سومری در صورت هزوارشی Nim.ki نوشته شده که به صورت (Elam (a (در سومری) و Elamtu (در اکدی) خوانده می­شده است که خود صورتی است از واژه­ی Hal-tam-ti و نام امروزی «ایلام» یا «عیلام» که در جهان مرسوم شده است، برگرفته از گونه­ی نوشتاری در عهد عتیق است.
متاسفانه شیوه­ی نگارش سومری و نوشتاری عهد عتیق بی­توجه به اصل واژه برای برخی این گمان را ایجاد کرده است که ایلام یا عیلام را واژه­ای سامی، هم ریشه با علی - یعلوا عربی بپندارند و آن را به نادرست و ناروا «سرزمین بلند» معنی کنند.


[FONT=Vazir,times,serif]
ilaam_n_01.jpg
[FONT=Vazir,times,serif]محدوده جغرافیایی
هل تمتی، ایلام، در معنای اعم خود، بر سرزمین­هایی در جنوب و جنوب غربی ایران زمین گفته می­شده است که در برگیرنده­ی دشت خوزستان و پارس، از شرق دریاچه­های «بختگان» و «تشک» تا رود «مارون»، و نیز شاید در برگیرنده­ی سرزمین­هایی درشمال دشت خوزستان و پارس بوده باشد.
متاسفانه آگاهی­های ما از جای­ها و سرزمین­هایی که در تاریخ «هل تمتی» سهم بسزایی دارند «اوان»(Awan)، «سیمشکی»(Simashki) و حتی سرزمین هل تمتی (ایلام) در معنای اخص خود اگر هیچ نباشد بسیار بسیار اندک است.
به سبب بزرگی و شکوه شهر شوش، دشت خوزستان نیز شوش خوانده شده است. البته، بخشی از سرزمین­های پارس، منطقه­ی «تل بیضا» و «مرودشت» و شاید هم بخش بزرگ­تری از پارس را (An-za/sha-an) می­خوانده­اند و مرکز آن شهر «انشان» یا «انزان» بوده که ویرانه­های آن در ملیان تل بیضا در نخستین سال­های دهه­ی 50 حفاری شده است. شهرهای باستانی هل تمتی، «هوهنوری» یا «خوخنوری»(Huhnuri)، «هیدلو» یا «هیدلی»(Hidalu / i)، پایتخت سوم هل تمتی در زمان آشوریان را به ترتیب درناحیه­ی «باشت بابویی» و «دژ سپید» می­توان در نزدیکی فهلیان جای داد.
البته «لیان»(Liyan = بوشهر) و چند شهر در دشت خوزستان بوده است و برای جاهای دیگر جای­ها و شهرهایی که فراسوی خوزستان و پارس قرار داشته­اند تنها می­توانیم به حدس و گمان متکی باشیم.

[FONT=Vazir,times,serif]خط و زبان
در مقایسه با میان دو رود (بین النهرین) آنچه از ایلامیان تا کنون به دست آمده بسیار اندک می­باشد. این امر سبب شده است که آگاهی ما درباره­ی زبان ایلامی پیش از داریوش بزرگ، بسیاراندک باشد.
[FONT=Vazir,times,serif]خط ایلامی
آنچه ایلامیان برای ما برجای نهاده­اند، به دو بخش اصلی تقسیم می­شود :
ایلامی متقدم و ایلامی نوشته شده به خط مرسوم میخی.
[FONT=Vazir,times,serif]1. ایلامی متقدم
نوشته­های به دست آمده از ایلام متقدم، دربردارنده­ی سه گروه متمایز از یکدیگر است. نخستین گروه، به احتمال از آن سده­های پایانی هزاره­ی چهارم و آغاز هزاره­ی سوم پیش از میلاد است که در شوش پیدا شده­اند.
این گروه دربردارنده­ی عددها و رقم­هایی همراه با شکل حیوانی اهلی است.
گروه دوم، به احتمال، نوشته­های دیوانی بوده است. در این نوشته­ها، در حدود پنج هزار شکل یافت شده­اند که به نظر می­رسد 400 تا 800 مورد از آنها شکل اصلی بوده که به صورت شکل نگاری «لوگوگرام»(Logogramme) به کار برده می­شده­اند.
از سومین گروه، نوزده نوشته به دست آمده که هفده نوشته آن از شوش است و یکی از شهداد کرمان و دیگری از تپه­ای رو به روی تخت جمشید. این نوشته­ها، بر روی تندیس­ها و ظرف­ها، یا به صورت گل نبشته­هایی بزرگ است. از این 19 نبشته، 3 نبشته­ی آن افزون بر خط ایلامی دارای نبشته­ای به زبان اکدی نیز هستند. شیوه­ی خواندن شادروان «والتر هینتز»(Walther Hinz) و برداشت وی از این نوشته، هنوز مقبولیت تام نیافته است.

[FONT=Vazir,times,serif]2. نوشته­های به خط میخی
نخستین نوشته­های به دست آمده از ایلامیان به خط میخی مرسوم، همزمان با سلسله­ی اکد است. مهمترین نوشته­ی این دوره، پیمانی میان «نرام سین»(Naram-sin) پادشاه اکده (2218 تا 2254 پ.م.) با پادشاهی از ایلام - که به نظر بیشتر ایلام شناسان نام وی «هیت»(Hita) یازدهمین فرمانروای سلسله­ی «اوان»(Awan) می­باشد. از زمان سرنگونی سلسله­ی اکد تا میانه­ی سده­ی سیزدهم پیش از میلاد، نوشته­ای به زبان ایلامی به دست نیامده است. همه­ی نوشته­های به دست آمده از این چند سده، به زبان­های سومری و اکدی است.
با روی کار آمدن خاندان «ایگی هلکی»(lgi/e-Halki) بار دیگر به کارگیری خط و زبان ایلامی رونق گرفت و تا سال­های پایانی هخامنشیان، ادامه یافت.

[h=2]
gel_nebeshteh_naramsin.gif

گل نبشته ی پیمان نامه ی نرام سین - پادشاه اکد - با هیتَ (؟) پادشاه ایلام
[FONT=Vazir,times,serif]زبان ایلامی

زبان ایلامی، زبانی است که تاکنون پیوند مستقیم آن با دیگر زبان­های منطقه دقیقا مسجل نشده است. زبانی است که از نظر دستوری پیوندی با افزودن پسوندهای گوناگون به پایان واژه و نیز، میانوندهایی خاص و پسوندهای ضمیری به ریشه­ی فعل در سه صورت اصلی آن و بدون در نظر گرفتن جنس و یا حالت واژه در جمله، مقصود خود را بیان می­کرد. زبان ایلامی گرچه از نظر دستوری ساختار آسان را نشان می­دهد، ولی از نظر محتوایی به علت کمبود نبشته­ها بجز از ایلامی هخامنشی و نیز نبود فرهنگی تطبیقی با دیگر زبان­های همزمان، از درک و فهم معنای راستین آن نا آگاهیم.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

تاپیک تأییدشد.


با تاپیک مشابه ادغام شد.


:گل:
 
بالا