بهتیس قهرمان دژ غزه " يا همان باتيس"
او جانش رافدای سرزمینش کرد ولی حیف که تقدیر مرگش رارقم زد وداریوش به توصیه های او توجهی نکرد که اگر این طور میشد برگ تاریخ برمیگشت وشاید الان...
اگرداریوش نیرو واذوقه ی کافی در اختیار باتیس مگذاشت و یا بهحرف وی گوشمیداد که اذوقه های نزدیک یونان سوزانده شود هیچگاه شکست نمیخورد
بهتيسيكي از سرداران بزرگ ايراني است كه در جنگ با اسكندر مقدوني . حماسه دژغزه را افريد و خود را در صف پوران نيك اين خاك اهورايي جاي داد.
پسشكست ايران از اسكندر .سپاه مقدونيه به قصد تصرف شهر غزه كه در كنار دريايمديترانه بود رهسپار شدند(چون ايراني ه در نبرد هاي گرانيك 334 ق.م وايسوس 333) شكست خورده بودند .
همان طور كه ميدانيد غزه در حال حاضريكي از شهرهاي فلسطين است واين كشور نيز يكي از ايا لات ايران ان سامانبودو بهتيس نيز فرمانده دژ نظامي شهر غزه بود
ايران با وجود سپاه اندك در برابر سپاه بي شمار اسكندر جانانه از دژ دفاع كردند و تحت فرماندهي به تيس
در حدود 2 ماه سپاه اسكندر را پشت دژ نگاه داشتند. و اينكه طي اين دو ماه 2 بار جان اسكندر به خطر افتاد
وسپاه او تلفات فراوان دادند. پس از فتح غزه با توجه به اينكه 2 بار جان اودر جريان محاصره 2 ماه به خطر ا فتاد او براي ادامه جنگ با ايران ناچار شدامين تاس را به مقدونيه فرستد تا نيروي تازه بياورد.
در جنگ غزه اسكندر و به تيس شخصا در صفوف جنگ بودند و با اينكه سپاهيان سردار ايراني زخم هاي بسيار داشتند. حاضر به تسليم دژ نبود.
اما سر انجام بدليل خون بسيار و زخم هاي شديد سرانجام بيهوش شد و با همين حال به دست دشمن افتاد.
وبدين صورت به اسارت دشمن در امد .در زمان اسارت نيز حاضر به كرنش نسبت بهاسكندر نشد و خشم او را بر انگيخت .او نيز در عوض دستور داد تا پاشنه هايپاي او را سوراخ كرده و تسمه هاي چرمي را از ان بگذرانند. و تسمه را بهارابه بستند و او را به دور غزه گردانند تا او جان باخت .
پس از اينعمل دلخراش مرگ به تيس 332 ق م اسكندر كه احساس مي كرد اين عمل ناجوانمردانه سردانش را ناراحت كرده است در تبرئه خود گفت:
(من از دودمان اشيل هستم .و او نيز با هكتور چنين كرد)
او جانش رافدای سرزمینش کرد ولی حیف که تقدیر مرگش رارقم زد وداریوش به توصیه های او توجهی نکرد که اگر این طور میشد برگ تاریخ برمیگشت وشاید الان...
اگرداریوش نیرو واذوقه ی کافی در اختیار باتیس مگذاشت و یا بهحرف وی گوشمیداد که اذوقه های نزدیک یونان سوزانده شود هیچگاه شکست نمیخورد
بهتيسيكي از سرداران بزرگ ايراني است كه در جنگ با اسكندر مقدوني . حماسه دژغزه را افريد و خود را در صف پوران نيك اين خاك اهورايي جاي داد.
پسشكست ايران از اسكندر .سپاه مقدونيه به قصد تصرف شهر غزه كه در كنار دريايمديترانه بود رهسپار شدند(چون ايراني ه در نبرد هاي گرانيك 334 ق.م وايسوس 333) شكست خورده بودند .
همان طور كه ميدانيد غزه در حال حاضريكي از شهرهاي فلسطين است واين كشور نيز يكي از ايا لات ايران ان سامانبودو بهتيس نيز فرمانده دژ نظامي شهر غزه بود
ايران با وجود سپاه اندك در برابر سپاه بي شمار اسكندر جانانه از دژ دفاع كردند و تحت فرماندهي به تيس
در حدود 2 ماه سپاه اسكندر را پشت دژ نگاه داشتند. و اينكه طي اين دو ماه 2 بار جان اسكندر به خطر افتاد
وسپاه او تلفات فراوان دادند. پس از فتح غزه با توجه به اينكه 2 بار جان اودر جريان محاصره 2 ماه به خطر ا فتاد او براي ادامه جنگ با ايران ناچار شدامين تاس را به مقدونيه فرستد تا نيروي تازه بياورد.
در جنگ غزه اسكندر و به تيس شخصا در صفوف جنگ بودند و با اينكه سپاهيان سردار ايراني زخم هاي بسيار داشتند. حاضر به تسليم دژ نبود.
اما سر انجام بدليل خون بسيار و زخم هاي شديد سرانجام بيهوش شد و با همين حال به دست دشمن افتاد.
وبدين صورت به اسارت دشمن در امد .در زمان اسارت نيز حاضر به كرنش نسبت بهاسكندر نشد و خشم او را بر انگيخت .او نيز در عوض دستور داد تا پاشنه هايپاي او را سوراخ كرده و تسمه هاي چرمي را از ان بگذرانند. و تسمه را بهارابه بستند و او را به دور غزه گردانند تا او جان باخت .
پس از اينعمل دلخراش مرگ به تيس 332 ق م اسكندر كه احساس مي كرد اين عمل ناجوانمردانه سردانش را ناراحت كرده است در تبرئه خود گفت:
(من از دودمان اشيل هستم .و او نيز با هكتور چنين كرد)