بازی «یه قل -دوقل » رو دوست دارم...چون...

[mitra mehr]

​

سنگ های گرد و ریز ِ قشنگ
شده بود ابزار بازی بعد از ظهرش
توی کوچه بن بست
پشت در
کنار خانه ی ما
روی قالیچه دست بافت مادربزرگ
بازی " یه قل -دوقل "...
خنده... ،
های و هوی کودکانه ای معصوم
برفضای کوچه حاکم بود...
***

سنگ کوچکی را به اوج می فرستاد
و سریـــع
سنگی از روی زمین بر می داشت...
ودو باره...
دست های کوچک مهربانش
می شد آغوش سنگ در حال فرود...
گاهی اما...
سنگ سر به هوایی
به خطا می رفت و سقوط می کرد...
خاک نشین نمی پسندیدش..
و دوباره برش می داشت...
من همیشه می گفتم :
چقدر مهربان است "او"
دختر همسایه را می گویم...
***
​

هی ...نوشت 1:
اما
مهربان ترین " تو "یی
که همیـــــــشه
آغوش مهرت باز است...
تا مبادا
بنده ای در حال هبوط
زمین بخورد...
هی ...نوشت 2:دلم به تو خوش است در تمام لحظه های بی قراری ام...
هی ...نوشت3: خدایا ! هوامو داشته باش...
_______
بازی یه قل دوقل رو دوست دارم...
چون تو این بازی نباید هیچ کی زمین بخوره...

​

:گل:​

 

[Amir Mohsen]

سلام

یادش بخیر قدیما و زمانیکه کم سن و سالتر بودیم ،خونه ها آپارتمانی نبود : بهار ها و تابستونا ، میرفتیم بهار خواب رو آب و جارو میکردیم، فرش پهن میکردیم:

یک قل و دوقل بازی میکردیم و ....

عجب روزگاری بود اون روزا

خیلی خوب بود اون روزا ...دلم خیلی تنگ شد:ناراحت:

 

[rahnama]

یادش بخیر. بچه بودم با دوچرخه به خانمی زدم. از ترس دوچرخه را رها کرده و از ترس فرار کردم. رفتم منزل دوستم داشت با خواهرش یه قل دوقل بازی میکرد. من هم شروع کردم به بازی. هنوز خاطره اش در ذهنم هست.حدود 52 سال قبل.:غش2:

 

[دختر مهتاب]

من بلدنبودم چندوقت پیش یادگرفتم:خنده1:بامزه بودولی من توی چهارقل موندم وباختم:خنده2:

 

[Maryam]

یادش بخیر قدیما و زمانیکه کم سن و سالتر بودیم ،خونه ها آپارتمانی نبود : بهار ها و تابستونا ، میرفتیم بهار خواب رو آب و جارو میکردیم، فرش پهن میکردیم:

واییییی عالی ترین نکته رو اشاره فرمودید :63:
حالا با یه قل دو قل خاطراه زیاد ندارم ولی با این گفته جناب امیر محسن خاطره فراوون دارم :گل:

 

[...seda]

زیبا بود
مرسی عزیز:1:

 

[معصومه بانو]

سلام خیلی خوب بود مرسی ممنون :گل:

 

[nafasss]

سلام

شاید به سن من خیلی نخوره ولی وقتی بزرگترا تعریف میکنن خیلی خوشم میاد جالبه منم تازه یاد گرفتم ممنون که باعث میشید گذشته ها فراموش نشه....
​

 

[محمد]

یادم میاد اولین باری که یه قول دوقل بازی کردم با یه گروه حرفه ای شروع کردیم به بازی کردن ولی خوشبختانه در اولین حضورم در مسابقه سربلند و برنده اومدیم بیرون